eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
503 دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
33.2هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #معرفـی_کتـاب | خـون دلـی کـه لعـل شـد ... 🌿کتـابـی متفاوت که تجربـه سـال‎ها مبـارزه و مقاومـت اسلامی رهبـر معظـم انقـلاب حضـرت#امـام_خامنـه_ای(حفظه الله) در دوران اسـارت و تبعیـد را به جـوانان منتقـل می‌کنـد. #خـون_دلـی_کـه_لعـل_شـد
📖📚بررسی دیدگاه های برخی اندیشمندان و شخصیت های جهان پیرامون و 🌸🍃 . 📚° 📸 . پ.ن:هرهفته تعدادے از صفحات این کتاب را میخوانیم..ان شالله🌸•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ♥ eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
| راز پلاک سوخته نویسنده: علی ابراهیمی گتابی کسب رتبه اول از جشنواره پاسداران اهل قلم 🍀 این کتاب بر اساس دست نوشته های شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی در قالب داستان و در 12 فصل نوشته شده است. راوی داستان کتاب، خود شهید می باشد و ماجرای سفری که شهید به سوریه داشت و تمام اتفاقات این سفر را در دفترچه ای ثبت می کرد، بصورت روایت داستانی به رشته تحریر در آمده است. قالب داستان بر اساس یک روایت که در تفسیر برخی بزرگان دین از قبیل مرحوم فلسفی و… آمده چیده شده است که لحظات آخر زندگی یک مومن، تمام زندگی و... جلوی چشم مومن مثل یک فیلم رد می شود. فصل اول داستان همان ساعات آخر زندگی این شهید است که در 11 فصل شهید زندگی و حوادث سفر اول خود را به سوریه بازگو می کند و در فصل 12( فصل آخر) بر می گردد به همان ساعات پایانی و لحظه شهادت. 🌹 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✅ دختری با کفش‌های ورنی قرمز 🔴 برشی از کتاب دختر تبریز، خاطرات صدیقه صارمی، رزمنده، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی دهه‌ی ۶٠ تبریز ◀️ شب قبل از آزادسازی خرمشهر وضعیت قرمز شد. «کم‌پلو»، یکی از محله‌های قدیمی شهر و بیمارستانی در منطقه‌ی پل نادری را زدند. بعد از این اتفاق، آمبولانس‌ها فقط مجروح و شهید می‌آوردند به بیمارستان. راننده‌ای داشتیم به نام علی‌آقا. جلوی اورژانس داشت جعبه‌هایی را که مخصوص اعضای قطع‌شده‌ی بدون پیکر بود، می‌چید پشت ماشینش و می‌بردند برای دفن. ◀️ دختربچه‌ای را با جوراب شلواری سفید و کفش‌های ورنی قرمز که لای ملافه‌ای پیچیده بودند، داد بغل خانم سبزی‌پور و رفت سراغ ماشین. وقتی برگشت تا بچه را بگیرد، خانم سبزی‌پور داشت حیاط را دور می‌زد. گفت: «چی شده؟ چرا دور خودت می‌چرخی؟» _ اگر بیدار شد و مادرش را خواست، جوابش را چه بدهم؟! _حواست کجاست؟ این بچه مگر سر دارد که مادرش را بخواهد؟ راست می‌گفت. سر بچه را ترکش برده بود. چون لای ملافه پیچانده بودند معلوم نبود. ◀️ سبزی‌پور در حالی‌که بچه را محکم در آغوشش فشرده بود، رفت و در گوشه‌ای از حیاط آرام روی زمین نشست. نزدیک بیست دقیقه بدون هیچ حرکتی فقط پیکر بی‌سر بچه را نگاه می‌کرد و اشک می‌ریخت. https://s4.uupload.ir/files/img_20210722_123200_103_qrq4.jpg https://www.instagram.com/p/CRnzx1csk7s/?utm_medium=copy_link
| 🔅 عارف بارانی .... 🔻 پیکرش را که برگرداندند، رفتم صورت و محاسن قشنگش را بوسیدم. این بار من دستش را بوسیدم. یک عمر او دستم را بوسیده بود، اما این بار من بوسه زدم به دست‌هایش. این بار من پیشانی‌اش را بوسیدم. این بار من شاخه‌گل شکسته و پرپرم را بوییدم. پسرم سفارش کرده بود که او را در فضای آزاد و زیر آسمان دفن کنیم تا وقتی باران می‌بارد مزارش خیسِ باران شود، چون باران را خیلی دوست داشت. قدم زدن در باران را خیلی دوست داشت. عاشق زیر باران راه رفتن بود؛ ✍🏻 به کوشش: 🖨 انتشارات شهیدکاظمی @anjomaneravian
محمد کریم زاده: معرفی کتاب 🗓️ ۲۶ دی، سالروز وفات حضرت ام‌البنین (س)، روز تکریم مادران و همسران شهدا 📚 کتاب: مهاجر سرزمين آفتاب پدیدآورندگان: حميد حسام، مسعود اميرخانی انتشارات: سوره مهر @anjomaneravian
📚 تقاص (حق‌الناس در تجربه‌های نزدیک به مرگ) ✍️ نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🏡 ناشر: شهید ابراهیم هادی 📖 صفحات: ۶۸ صفحه کتاب تقاص اثر جدیدی از این انتشارات پیرامون موضوع بازگشت از مرگ و حق‌الناس است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب سر چهارراه منتظر تاکسی بودم، یکی از دوستان قدیمی مسجدی را دیدم که با ماشین شخصی در حال عبور بود، توقف کرد و مرا سوار نمود. نمی‌دانستم کجاست و چه می‌کند اما متوجه شدم روی صندلی‌های عقب بسته‌های مشروب قرار دارد!! از این ماجرا چند وقتی گذشت. یکی از بزرگترهای مسجد مرا صدا زد و در مورد همان دوست راننده از من سوالاتی پرسید. گفتم: چرا از من سوال می‌کنید؟ گفت: ایشان از دختر من خواستگاری کرده و… من یاد بسته‌های مشروب افتادم و گفتم: من چیزی از او دیدم که باورم نمیشد، اما برو از کسی دیگه تحقیق کن. همین حرف من کافی بود تا آن ازدواج سر نگیرد. حالا در آن سوی هستی و در بررسی اعمالم، همان روز را با جزئیات می دیدم. این دوست من در اطلاعات نیروی انتظامی مشغول شده بود و آن روز بسته‌های مشروب را از متهم گرفته بود... @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چقدر خوبه که «حجاب» رو اینطور تبیین کنیم، نه سطحی و مقایسه کردن زنان با آبنبات و ماشین، یا توجیه اینکه حجاب سبب زیبایی میشه! 👆 حتما ببینید و منتشر کنید @anjomaneravian
📢 به همت اداره کتابخانه های عمومی شهرستان کاشان و به میزبانی کتابخانه عمومی امیرکبیر برگزار می‌شود؛ 🏴 *ویژه برنامه حسینیه کتاب* با محوریت کتاب مقتل مقرم نوشته عبدالرزاق موسوی مقدم 🎙️سخنران: جناب آقای دکتر سلامتیان 🎤با اجرای: محمد کمیل ذراتی: قاری قرآن زهرا هادیزاده: معرفی و قصه گویی کتاب 🗓 زمان: پنجشنبه، ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۲ 🕒 ساعت ۱۰:۳۰ 📍مکان: کتابخانه عمومی امیرکبیر، داخل باغ موزه تاریخی فین
📢 به همت اداره کتابخانه های عمومی شهرستان کاشان و به میزبانی کتابخانه عمومی امیرکبیر برگزار می‌شود؛ 🏴 *ویژه برنامه حسینیه کتاب* با محوریت کتاب مقتل مقرم نوشته عبدالرزاق موسوی مقدم 🎙️سخنران: جناب آقای دکتر سلامتیان 🎤با اجرای: محمد کمیل ذراتی: قاری قرآن زهرا هادیزاده: معرفی و قصه گویی کتاب 🗓 زمان: پنجشنبه، ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۲ 🕒 ساعت ۱۰:۳۰ 📍مکان: کتابخانه عمومی امیرکبیر، داخل باغ موزه تاریخی فین