🔰 صفحه اول: بازشناسی هدف قیام امام حسين علیهالسلام
🔹 صد درس از حرکت امام حسین علیهالسلام
امروز به مناسبت روز عاشورا نیّت کردم که درباره نهضت حسینی علیهالصّلاةوالسّلام سخن بگویم. چیز عجیبی است؛ که همه زندگی ما از یاد حسین علیهالسّلام لبریز است؛ خدا را شکر. درباره نهضت این بزرگوار هم زیاد حرف زده شده است؛ اما در عین حال انسان هرچه دراینباره میاندیشد، میدان فکر و بحث و تحقیق و مطالعه گسترده است. هنوز خیلی حرفها درباره این حادثه عظیم و عجیب و بینظیر وجود دارد که ما باید درباره آن فکر کنیم و برای هم بگوییم.
اگر این حادثه را دقیق در نظر بگیرید، شاید بشود گفت انسان میتواند در حرکت چند ماهه حضرت ابی عبداللَّهعلیه السّلام - از آن روزی که از مدینه خارج شد و بهطرف مکه آمد، تا آن روزی که در کربلا شربت گوارای شهادت نوشید - بیش از صد درس مهم بشمارد. نخواستم بگویم هزارها درس؛ میشود گفت هزارها درس هست. ممکن است هر اشاره آن بزرگوار، یک درس باشد؛ اما این که میگویم بیش از صد درس، یعنی اگر ما بخواهیم این کارها را مورد مداقّه قرار دهیم، از آن میشود صد عنوان و سرفصل به دست آورد که هر کدام برای یک امّت، برای یک تاریخ و یک کشور، برای تربیت خود و اداره جامعه و قرب به خدا، درس است.
به خاطر این است که حسینبنعلی اروحنافداهو فدااسمهوذکره، در دنیا مثل خورشیدی در میان مقدّسین عالم، اینگونه میدرخشد. انبیا و اولیا و ائّمه و شهدا و صالحین را در نظر بگیرید! اگر آنها مثل ماه و ستارهگان باشند، این بزرگوار مثل خورشید میدرخشد.
🔹 درس اصلی از حرکت حسینبنعلی علیهالسلام
واما، آن صد درسِ مورد اشاره به کنار؛ یک درس اصلی در حرکت و قیام امام حسین علیهالسلام وجود دارد که من امروز سعی خواهم کرد آن را، به شما عرض کنم. همه آنها حاشیه است و این متن است. چرا قیام کرد؟ این درس است.
به امام حسین علیهالسلام میگفتند: شما در مدینه و مکه، محترّمید و در یمن، آن همه شیعه هست. به گوشهای بروید که با یزید کاری نداشته باشید، یزید هم با شما کاری نداشته باشد! این همه مرید، این همه شیعیان؛ زندگی کنید، عبادت و تبلیغ کنید! چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟
این، آن سؤالِ اصلی است. این، آن درسِ اصلی است. نمیگوییم کسی این مطلب را نگفته است؛ چرا، انصافاً در این زمینه، خیلی هم کار و تلاش کردند، حرف هم زیاد زدند. حال این مطلبی را هم که ما امروز عرض میکنیم، به نظر خودمان یک برداشت و دید تازهای در این قضیه است.
🔹 حرفهای نیمه درست در قیام امام حسین
دوست دارند چنین بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خود یک حکومت، تشکیل دهد. این هدفِ قیام ابیعبداللَّه علیهالسّلام بود. این حرف، نیمهدرست است؛ نمیگویم غلط است. اگر مقصود از این حرف، این است که آن بزرگوار برای تشکیل حکومت قیام کرد؛ به این نحو که اگر ببیند نمیشود انسان به نتیجه برسد، بگوید نشد دیگر، برگردیم؛ این غلط است.
بله؛ کسی که به قصد حکومت، حرکت میکند، تا آنجا پیش میرود که ببیند این کار، شدنی است. تا دید احتمال شدنِ این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفهاش این است که برگردد. اگر هدف، تشکیل حکومت است، تا آنجا جایز است انسان برود که بشود رفت. آنجا که نشود رفت، باید برگشت. اگر آن کسی که میگوید هدف حضرت از این قیام، تشکیل حکومت حَقّه علوی است مرادش این است این درست نیست؛ برای اینکه مجموع حرکت امام، این را نشان نمیدهد.
در نقطه مقابل، گفته میشود: نه آقا، حکومت چیست؛ حضرت میدانست که نمیتواند حکومت تشکیل دهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید شود! این حرف هم مدّتی بر سرِزبانها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات زیبای شاعرانهای هم این را بیان میکردند. حتّی من دیدم بعضی از علمای بزرگ ما هم این را فرمودهاند. این حرف که اصلاً حضرت، قیام کرد برای اینکه شهید شود، حرف جدیدی نبوده است. گفت: چون با ماندن نمیشود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن، کاری بکنیم!
این حرف را هم، ما در اسناد و مدارک اسلامی نداریم که برو خودت را به کام کشته شدن بینداز. ما چنین چیزی نداریم. شهادتی را که ما در شرع مقدّس میشناسیم و در روایات و آیات قرآن از آن نشان میبینیم، معنایش این است که انسان به دنبال هدف مقدّسی که واجب یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهد. این، آن شهادتِ صحیح اسلامی است. اما اینکه آدم، اصلاً راه بیفتد برای اینکه «من بروم کشته شوم» یا یک تعبیر شاعرانه چنینی که «خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند»؛ اینها آن چیزی نیست که مربوط بدان حادثه به آن عظمت است. در این هم بخشی از حقیقت هست؛ اما هدفِ حضرت، این نیست....
📣ادامه دارد
#نهضت_عاشورا
#هدف_قیام
#مقرری
#صفحه_اول
بيانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
🔰 صفحه دوم: بازشناسی هدف قیام امام حسين علیهالسلام
پس به طور خلاصه، نه میتوانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد. چیز دیگری است که من سعی میکنم در خطبه اوّل - که عمده صحبت من هم امروز، در خطبه اوّل و همین قضیه است - انشاءاللَّه این را بیان کنم.
بنده به نظرم اینطور میرسد: کسانی که گفتهاند «هدف، حکومت بود»، یا «هدف، شهادت بود»، میان هدف و نتیجه، خَلط کردهاند. نخیر؛ هدف، اینها نبود. امام حسین علیهالسّلام، هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: «حکومت»، یا «شهادت». البته حضرت برای هر دو هم آمادگی داشت. هم مقدّمات حکومت را آماده کرد و میکرد؛ هم مقدّمات شهادت را آماده کرد و میکرد. هم برای این توطین نفس میکرد، هم برای آن. هرکدام هم میشد، درست بود و ایرادی نداشت؛ اما هیچکدام هدف نبود، بلکه دو نتیجه بود. هدف، چیز دیگری است.
🔹 هدف اصلی قیام امام حسین
هدف چیست؟ اوّل آن هدف را به طور خلاصه در یک جمله عرض میکنم؛ بعد مقداری توضیح میدهم.
اگر بخواهیم هدف امام حسین علیهالسّلام را بیان کنیم، باید اینطور بگوییم که هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچکس قبل از امام حسین - حتّی خود پیغمبر - انجام نداده بود. نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن مجتبی.
واجبی بود که در بنای کلّی نظام فکری و ارزشی و عملی اسلام، جای مهمّی دارد. با وجود اینکه این واجب، خیلی مهم و بسیار اساسی است، تا زمان امام حسین، به این واجب عمل نشده بود - عرض میکنم که چرا عمل نشده بود - امام حسین باید این واجب را عمل میکرد تا درسی برای همه تاریخ باشد. مثل اینکه پیغمبر حکومت تشکیل داد؛ تشکیل حکومت درسی برای همه تاریخ اسلام شد و فقط حکمش را نیاورد. یا پیغمبر، جهاد فیسبیلاللَّه کرد و این درسی برای همه تاریخ مسلمین و تاریخ بشر - تا ابد - شد. این واجب هم باید به وسیله امام حسین علیهالسّلام انجام میگرفت تا درسی عملی برای مسلمانان و برای طول تاریخ باشد.
حالا چرا امام حسین این کار را بکند؟ چون زمینه انجام این واجب، در زمان امام حسین پیش آمد. اگر این زمینه در زمان امام حسین پیش نمیآمد؛ مثلاً در زمان امام علیالنقّی علیهالسّلام پیش میآمد، همین کار را امام علیالنّقی میکرد و حادثه عظیم و ذبح عظیم تاریخ اسلام، امام علی النقی علیهالصّلاةوالسّلام میشد. اگر در زمان امام حسن مجتبی یا در زمان امام صادق علیهما السّلام هم پیش میآمد، آن بزرگواران عمل میکردند. در زمان قبل از امام حسین، پیش نیامد؛ بعد از امام حسین هم در تمام طول حضور ائمه تا دوران غیبت، پیش نیامد!
پس هدف، عبارت شد از انجام این واجب، که حالا شرح میدهم این واجب چیست. آن وقت بهطور طبیعی انجام این واجب، به یکی از دو نتیجه میرسد: یا نتیجهاش این است که به قدرت و حکومت میرسد؛ اهلاً و سهلاً، امام حسین حاضر بود. اگر حضرت به قدرت هم میرسید، قدرت را محکم میگرفت و جامعه را مثل زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین اداره میکرد. یک وقت هم انجام این واجب، به حکومت نمیرسد، به شهادت میرسد. برای آن هم امام حسین حاضر بود.
خداوند امام حسین، و دیگر ائمه بزرگوار را طوری آفریده بود که بتوانند بار سنگینِ آن چنان شهادتی را هم که برای این امر پیش میآمد، تحمّل کنند، و تحمّل هم کردند. البته داستان مصائب کربلا، داستان عظیم دیگری است. حال اندکی قضیه را توضیح دهم.
#نهضت_عاشورا
#هدف_قیام
بيانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
🔰 صفحه سوم: بازشناسی هدف قیام امام حسين علیهالسلام
🔹 مشخص کردن همه امور در جامعه اسلامی توسط پیامبر صلیالله علیه و آله
برادران و خواهران نمازگزارِ عزیز! پیغمبر اکرم و هر پیغمبری وقتی که میآید، یک مجموعه احکام میآورد. این احکامی را که پیغمبر میآورد، بعضی فردی است و برای این است که انسان خودش را اصلاح کند. بعضی اجتماعی است و برای این است که دنیای بشر را آباد و اداره کند و اجتماعات بشر را به پا بدارد. مجموعه احکامی است که به آن نظام اسلامی میگویند.
خوب؛ اسلام بر قلب مقدّسِ پیغمبر اکرم نازل شد؛ نماز را آورد، روزه، زکات، انفاقات، حج، احکام خانواده، ارتباطات شخصی، جهاد فیسبیلاللَّه، تشکیل حکومت، اقتصاد اسلامی، روابط حاکم و مردم و وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. اسلام، همه این مجموعه را بر بشریّت عرضه کرد؛ همه را هم پیغمبر اکرم بیان فرمود.
«ما من شیء یقربکم من الجنّة و یباعدکم من النّار الّا و قد نهیتکم عنه و امرتکم به»؛ پیغمبر اکرم صلیاللَّه علیهو آله، همه آن چیزهایی را که میتواند انسان و یک جامعه انسانی را به سعادت برساند، بیان فرمود. نه فقط بیان، بلکه آنها را عمل و پیاده کرد. خوب؛ در زمان پیغمبر، حکومت اسلامی و جامعه اسلامی تشکیل شد، اقتصاد اسلامی پیاده شد، جهاد اسلامی برپا و زکات اسلامی گرفته شد؛ یک کشور و یک نظام اسلامی شد. مهندس این نظام و راهبر این قطار در این خط، نبىّاکرم و آن کسی است که به جای او مینشیند.
خط هم روشن و مشخّص است. باید جامعه اسلامی و فرد اسلامی از این خط، بر روی این خط و در این جهت و از این راه حرکت کند؛ که اگر چنین حرکتی هم انجام گیرد، آن وقت انسانها به کمال میرسند؛ انسانها صالح و فرشتهگون میشوند، ظلم در میان مردم از بین میرود؛ بدی، فساد، اختلاف، فقر و جهل از بین میرود. بشر به خوشبختی کامل میرسد و بنده کامل خدا میشود.
اسلام این نظام را به وسیله نبىّاکرم آورد و در جامعه آن روز بشر پیاده کرد. در کجا؟ در گوشهای که اسمش مدینه بود و بعد هم به مکه و چند شهر دیگر توسعه داد.
🔹 تکلیف در هنگام خطر انحراف اصل اسلام
سؤالی در اینجا باقی میماند و آن اینکه: اگر این قطاری را که پیغمبر اکرم برروی این خط به راه انداخته است، دستی، یا حادثهای آمد و را از خط خارج کرد، تکلیف چیست؟ اگر جامعه اسلامی منحرف شد؛ اگر این انحراف به جایی رسید که خوف انحرافِ کلّ اسلام و معارف اسلام بود، تکلیف چیست؟
دو نوع انحراف داریم. یک وقت مردم فاسد میشوند - خیلی وقتها چنین چیزی پیش میآید - اما احکام اسلامی از بین نمیرود؛ لیکن یک وقت مردم که فاسد میشوند، حکومتها هم فاسد میشوند، علما و گویندگان دین هم فاسد میشوند! از آدمهای فاسد، اصلاً دین صحیح صادر نمیشود. قرآن و حقایق را تحریف میکنند؛ خوبها را بد، بدها را خوب، منکر را معروف و معروف را منکر میکنند! خطّی را که اسلام - مثلاً - به این سمت کشیده است، صدوهشتاد درجه به سمت دیگر عوض میکنند! اگر جامعه و نظام اسلامی به چنین چیزی دچار شد، تکلیف چیست؟
البته پیغمبر فرموده بود که تکلیف چیست؛ قرآن هم فرموده است: «من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه» تا آخر - و آیات زیاد و روایات فراوان دیگر و همین روایتی که از قول امام حسین برایتان نقل میکنم.
#نهضت_عاشورا
#هدف_قیام
بيانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹