eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
502 دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
33.2هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
8.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬دوست داری در این شبها باشی ولی قسمت نشده؟😔 🔻میتونی حال و هوای دلتون رو کربلایی کنید با دیدن این کلیپ زیبا از حرم نورانی و ملکوتی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس صوت بلندگوهای حرم امام حسین در استقبال از زائرانی که با تصاویر فرماندهان مقاومت وارد حرم مطهر می شوند؛ 🔹سلام بر دو صورتی که با خون خضاب شده 🔹سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹⭕️ انتقاد شدید حاج از وضعیت و عدم پاسخگویی حدادیان: 🔹 چرا نتیجه مبارزه با را نمی‌بینیم. 🔹 چرا دولت “محترم” جوابی برای این همه ندارد؛ مردم پاسخگویی می‌خواهند. 🔹 در ماجرای گرانی عده‌ای دارند ظلم می‌کنند. ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 یادش بخیر روزهای اعزام بی‌تکلف و بی‌ریا و تنها با ندایی از بلندگوهای مساجد، گرد می‌آمدند و بسیجی می‌شدند.... به همین راحتی! و صف هایی که با عشق می‌بستند و با صدایی که خود را شبیه به ارتشی‌ها می‌کرد، با تمام توان سر می‌داد.. - از جلووووووو، نظااااااام - خبَبَببَببَببَبر، دار دست را با لبخندی روی شانه جلویی می‌گذاشتند و خود را با چپ و راست هماهنگ می‌کردند. ولی.. یکی بلندتر بود و یکی کوتاهتر یکی چاق بود و دیگری لاغر یکی پیر بود و یکی جوان یکی با کلاه و دیگری با چفیه یکی با لباس خاکی، یکی پلنگی و تنها اشتراکشان، قلب‌هایی بود پر از عشق عشق‌هایی پر از اراده و اراده‌هایی پر از امید نه در قید لباس‌های بی قواره نه در قید پوتین‌های نداشته نه در قید کارت و پلاک و نه در قید تاکتیک و تکنیک و نه در قید جان و مال فقط آمده بودند تا نگذارند ناموسشان، شهرشان، انقلابشان و دین‌شان دستخوش غارت شود. و چه خوب، از آزمون مردانگی و غیرت به‌درآمدند و بر تارک تاریخ جا باز کردند و ماندگار شدند. ... و در کوچه پس‌کوچه‌های روزهای آرامش، آرام گرفتند و ناپدید شدند. 🔹 شیر مردان آبادان در دفاع مقدس در حال آماده‌شدن برای اعزام به جبهه @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 عزیمت گردان کربلا از روستای خضر آبادان به عملیات والفجر ۸ حجت الاسلام دکتر احمد عابدی سردار شهید حاج اسماعیل فرجوانی مثل همین امشب و یا دیشب بود که اسکانِ ده روزه روستای خضر، در حاشیه شرقی آبادان را به پایان بردیم و عازم گسبه در کنار اروند شدیم. این کلیپ زمانی‌ست که در پناه قرآن در عقب کامیون‌ها سوار شدیم و برزنتی روی نیروها کشیده شد و چراغ‌خاموش به منازل مسکونی اهالی اروند رفتیم و بعداز چهار روز به قصد فتح فاو پا در رکاب نمودیم. ..و چه گامهایی که همین راه را تا بهشت رفتند @anjomaneravian
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 غواصان با حال لشکر ۲۵ کربلا مراسم عسل خوران 🔹بهمن مــــاه ۱۳۶۴ رودخـانه بهمن شیر قبل از عملیات والفجـــر ۸ یادش بخیر خانه های روستای خضر در حاشیه رودخانه بهمن‌شیر که بوی سادگی و یک رنگی می‌داد. خانه‌هایی با کمترین امکانات رفاهی و بیشترین ابزار کار کشاورزی و نخل داری و ماهی‌گیری. داس و تور ماهیگیری و بلم‌های پارک شده و حوضچه‌های شیره خرما گیری و زنبیل‌های بافته شده از برگهای نخل و... اتاق‌هایی با عکس‌های خانوادگی با نمای گنبد طلا و گلدسته های حرم امام رضا (ع) و قاب عکس ‌های سادات بزرگ طایفه و بعضی اتاقها که به اتاق تازه عروس و دامادها می‌آمد و... خانه‌هایی دوره‌ساز و سنتی و تنورهای خاموش که همه را رها کرده و رفته بودند تا از آتش خمپاره‌های دشمنی که خود را عرب می‌دانست و با اعراب درافتاده بود و زندگی آرامشان را از آنها گرفته بود در امان بمانند. روستاییان سخاوتمندی که هرگز بد نکرده بودند ولی بدی دیدند. و چه سخاوتمندانه منازل خود را به رزمندگان واگذاشته بودند تا سرپناهی باشد برای آنهایی که آمده بودند تا سرزمین‌شان را رهایی بخشند و آزادی را به آنها برگردانند. خاطرات آن فضای پر از نخل و آب رودخانه و دیوارها و خیابان‌های گلی هرگز از ذهن حاضرین در این عملیات فراموش نخواهد شد. @anjomaneravian
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 یادش بخیر روزهایی که جمعمان جمع بود ساده‌ی ساده، بی‌ریای بی‌ریا کنار هم می‌ایستادیم و رو به خدا می‌کردیم و رو بخدا می‌رفتیم. همان روزهای خاص روزهایی که خسته از تمرینات فشرده آبی خاکی به نمازخانه می‌آمدیم و در نمازمان خاک می‌شدیم و غرق خدا می‌گشتیم. ..و امروز چقدر جای خیلی‌ها در کنارمان خالی‌ست... 🔹 نماز جماعت رزمندگان تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی علیه السلام در پلاژ اندیمشک http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 حرکت به سوی میدان نبرد چقدر زیباست تصاویر رزم بچه‌ها وجملات گهربار شهید آوینی و زیر صدای حاج صادق آهنگران غوغایی که در دل‌های کهنه سربازان حاج قاسم برپا می کند... یادش بخیر روز و شب‌های عملیات ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌ چه روزگارانی داشتیم😍👌 @anjomaneravian
🍂 طنز جبهه " سهیل " •┈••✾✾••┈• 🔸 یادش بخیر، ماموریت ماووت ....روز سوم یا چهارم بود، وسط روز آتش بسیار سنگین خمپاره ها نفس گیر شده بودند. جرات دستشویی رفتن هم نداشتیم. من و آقای معینیان و صالح زاده و...... توی سنگر فرماندهی نشسته بودیم. سنگر بغلی ما یه دسته ذخیره از گروهان نجف بودند. توی اون آتیش سنگین که هیچکس جرات بیرون رفتن نداشت ، یهویی یه اعجوبه و عتیقه زیرخاکی که همه گردان دوستش داشتن و از همه به زور هم که شده یادگاری می‌گرفت...... بعععععله جونم بگه واستون آقا سهیل یادگاری که القاب دیگری هم داشت.... یهویی از سنگر پرید توی سنگر ما و نفس نفس زنان هی می گفت... آقای معینیان..... آقای معینیان.... آقای معینیان..... و بچه ها هم که ترس ورشون داشته بود مرتب می‌گفتن: سهیل چی شده؟ سهیل چی شده؟ همه فقط به یه چیز فکر می کردند.... سنگر رفته تو هوا و سهیل زنده مونده و اومده که کمک ببره یه دفعه نفس عمیقی کشید و بعد از سکوت بچه ها گفت: آقای معینیان چای 🫖☕️میخوای؟😄😄😄 و همه افتادن به جونش😄😄😄 امان از چای 🫖☕️خورهای معتاد واقعا توی اون فضای سنگین و نفسگیر وجود اون بچه ها نعمت بود.🌴🌴        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄   https://eitaa.com/anjomaneravian
🍂 یادش بخیر جلسات بچه های جبهه! نه از کت و شلوار پوش‌ها خبری بود، نه از ادکلن های پاریسی و نه کفش‌های ورنی براق و.. لباس ها همه یکدست و یکرنگ، میز و صندلی هاشون چند پتوی ساده و سقف‌شان، چادرهای برزنتی خاکی رنگ. بالا و پایین نشستن هم نداشتند!! و خیلی ساده کنار هم می‌نشستند و گره‌های مهمی را باز می‌کردند.! هدفم داشتند و پای شعارها و وعده هاشون جون‌می‌دادند. نگاه هایشان به لنز و دوربین نبود و این دوربین بود که معطوف بزرگی‌شان بود ... جلسه فرماندهان لشگر ویژه ۲۵ کربلا؛ قبل از ؛ زمستان ســال ۱۳۶۴ بیاد دوست عزیز و شهید جانشین مکانیزه لشکر ۲۵ کربلا شهید احسان افشاری 😢 ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ https://eitaa.com/anjomaneravian
🍂 یادش بخیر !!! یادش بخیر اون روزایی که می خواستیم وارد خط مقدم بشیم. قبل از حرکت از عقبه، دل تو دلمون نبود که حالا این جبهه کجاست! چقدر با دشمن فاصله داره! جبهه ی آرومیه یا بزن بزنم داره؟ هم اینکه وارد خط می شدیم و صدای گوم گوم خمپاره ها و دودهای فسفری رو می‌شنیدیم و می‌دیدیم، کمی حال می اومدیم. با دقت همه جا رو وارسی می کردیم و اولین کار بعد از پیاده شدن از تویوتا لنکروز گل مالی شده، رفتن به بالای خاکریز بود و نگاه های کنجکاوانه به مواضع دشمن!! و امروز این نگاه ها. در آرامش خودمون، مرور ذهنی مون شده و چقدر لذت بخش 😔       ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ https://eitaa.com/anjomaneravian