eitaa logo
خاطرات نوش‌آباد (انوشزاد)
475 دنبال‌کننده
302 عکس
64 ویدیو
5 فایل
اینجا شعبه دوم خاطرات نوش‌آباد است. هزار خاطره هم در تلگرام است. ارداتمند شما سید محمد علوی
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات معلمان قدیم نوش‌آباد ۶۹ خاطره دیگری از پیشکسوت فرهنگی خانم محبوبه بالاور ✍️ عرض کردم دوران معلمی دوران بالایی‌ها و والایی‌هاست. دوران اوج و پرواز و آبی‌هاست... آن قدر شکوه و سربلندی در دنیای معلمی حس می‌شود که غم و دردش فراموش می‌شود. گاه این همه شعر و شکوه و شکوفایی از نگاه دانش‌آموز است که هر صبح ، به درون معلم سرازیر می‌شود. " " دانش‌آموز شلوغ کلاس چهارم مدرسه بانو شهلا صدر نوش‌آباد بود. از جنگ زدگان بود. با وجود اینکه شیطون بود ،  بسیار هم با ادب بود. کُلا من دانش آموزان شلوغ و با ادب را جور دیگری دوست داشتم.  چرا که حضورشون به من انرژی می‌داد. ندا از آن جمله دانش‌آموزان انرژیک بود. خاطره فراموش نشدنی که از او دارم این بود که یک روز حالم بد بود. باردار بودم. بچه‌ها خیلی شلوغ می‌کردند. به ندا گفتم مواظب بچه‌ها باش من بروم بیرون یک کم هوا بخورم... رفتم نزدیک باغچه، یک مرتبه متوجه شدم اصلا صدا از کلاس در نمی‌آید... از این سکوت تعجب کردم. خودم را به پنجره  کلاس رسوندم... یواشکی نگاه کردم، دیدم بچه‌ها همه آرام با دو انگشت دارند دست می‌زنند و ندا براشون می‌رقصه ! یک روز هم موضوع انشای آنها توصیف خانه خود بود. وقتی نوبت ندا شد همه انشایش را از فعل گذشته استفاده کرده بود. او نوشته بود خانه‌ای که ما داشتیم ... اتاقی که داشتیم ، اتاقی که من داشتم رنگ صورتی داشت، من یک اسب داشتم و خلاصه همه انشای او از فعل" داشتم" بود. (یعنی الان ندارم) از نوشته او خیلی متاثر شدم  که جنگ چه به روز همه آورده است. تازه این یک موضوع ، گوشه‌ای بسیار کم رنگ و ناپیدایی بود که من با آن روبرو شدم. برای همین نکته اسم او در ذهنم نقش بست تا این که ندای خودم به دنیا آمد. البته هنوزم هم دوستش دارم و دلم می‌خواهد ببینمش. انشاالله این نوشته ها باعث بشه او را پیدا کنم. 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                      https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹