و عشقت پیروزی آدمیست
هنگامی که به جنگ تقدیر میشتابد
و آغوشت اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت پاکیِ آسمان را
متهم میکند ...!
-شاملو
از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
-شهریار