eitaa logo
•| هیئت انصـار الزهـرا «س» |•
927 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
126 فایل
▫️کانال اطلاع رسانی هیئت انصارالزهرا«س» ▪️متوســـلیـن بــه امــام حسـن مـجتــبی«ع» ▫️پنجشـــنبـــــه شـب هــــا ، ســاعت ۲۰:۰٠ ▪️عبادی۸۴،مسجد امام حسن عسکری«ع» ▫️صفحه اینستاگرام: https://instagram.com/ansar.alzahra40?utm_med 📍ادمین : @khaghany
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠برنامه شب جمعه ۲۴آبان ماه . 🏴شب شهادت حضرت زهرا(سلام لله علیها)(به روایت ۷۵روز) 🟢سخنرانی: حجه الاسلام خداوردی 🟢 بانوای : کربلایی علی شوقی کربلایی محمد نژاد محمد کربلایی کمیل انتظاری کربلایی احسان صادق زاده 🟢مکان:بلوار شهیدموسوی قوچانی،شهیدموسوی قوچانی ۳۵_پلاک ۶۱ منزل سلیمانی ‌ 🟢زمان: ۲۰:۳۰الی۲۲:۳۰ 🔴این هفته یاد بود حسین هریری و شهدای مقاومت @ansar_alzahra40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🏴 صلی الله علیک 🏴 یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) . زهرا ملکی بود که نازل شد و برگشت .... @ansar_alzahra40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🏴 صلی الله علیک 🏴 یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) . عشق بود و امید... بهار رفت ... تو رفتی و ... @ansar_alzahra40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج محمدرضا طاهری.قرائت زیارت حضرت زهرا(س).mp3
6.08M
. 🏴 آجرک الله یا مولا یا صاحب الزمان (عج) 🎙 💠قرائت زیارت نامه حضرت زهرا(سلام الله علیها) @ansar_alzahra40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی رسیدیم به نقطه‌ای که باید مستقر می‌شدیم، چادر‌ها را علم کردیم و پست‌های نگهبانی را چیدیم. من پاس یکی مانده به آخر بودم. پست بعد از من ناصری بود. می‌دانستم کجا می‌خوابد. وقتی پاس من تمام شد، برگشتم و رفتم بالای سرش. پتو را کشیده بود رویش. اسلحه را گذاشتم روی پایش و گفتم: پاشو! نوبت نگهبانی توست. او هم بلند شد و بدون این که چیزی بگوید، رفت سر پست. تازه چشم هایم گرم خواب شده بود که دیدم کسی تکانم می‌دهد. چشم ریز کردم، ناصری بود. گفت: الان کی سرپسته؟ گفتم: مگه نرفتی؟ نه، می‌بینی که! پاشدم و سرجایم نشستم. خودم اومدم بالای سرت بیدارت کردم؛ و با دست اشاره کردم به گوشه چادر. ولی من امشب اونجا نخوابیدم. جا نبود، مجبور شدم این طرف بخوابم. تو کی رو فرستادی سر پست؟ شانه بالا انداختم که یعنی نمی‌دانم. هر دو بلند شدیم و رفتیم پست نگهبانی. دیدیم زین الدین است. اسلحه را انداخته بود روی دوشش و داشت با تسبیح ذکر می‌گفت. آن شب، مهدی زین الدین همراه جواد دل آذر آمده بودند سرکشی. قبلش هم شناسایی بودند. شب را همان جا توی چادر ما خوابیدند. هر چه کردیم که اسلحه را بدهد و برود بخوابد، نداد. گفت: من این جا کار دارم. باید نگهبانیم رو بدم. شما برین. ماند تا پستش تمام شود. (دیدار آشنا - اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۱۰۳) 🗓۲۷ آبان ماه سالروز شهادت فرمانده باتقوا و شجاع سپاه اسلام شهیدمهدی زین الدین @ansar_alzahra40