🌟احترام به تربت امام حسین(علیه السلام)🌟
محدث نوری: روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومه والده ام رسيد. مادرم ديد كه تربت امام حسين (عليه السلام) را در جيب پايين قباى خود گذاشته است. مادرم به او گفت: اين بى ادبى به تربت مقدّسه است زيرا كه در زير ران واقع می شود و می شکند. برادرم گفت: چنين است كه فرمودى و تا به حال دو مُهر شكسته ام و ليكن عهدكرد كه بعد از آن در جيب پايين نگذارد. چند روزى از اين قضيه گذشته بود که پدرم بدون آن كه از اين مطلب اطلاع داشته باشد در خواب ديد كه مولاى ما حضرت ابا عبداللّه الحسين (عليه السلام) به زيارت او تشريف آوردند و در اتاق كتابخانه نشستند و ملاطفت و مهربانى بسيار كردند و فرمودند: بخوان پسران خود را بيايند تا آنها را اكرام كنم. پس پدرم پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند. پس ايستادند در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود. پس يك يك را مى خواند و چيزى از آنها به او مي داد. پس نوبت به برادر مزبور كه به تربت بى احترامى كرده بود رسيد. حضرت نظرى به او افكندند، مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود به سوى پدرم و فرمودند: اين پسر تو دو تربت از تربت هاى قبر من را در زير ران خود شكسته است. پس مثل برادران ديگر او را نخواند، بلكه به سوى او چيزى افكند و الان در ذهنم است كه گويا قاب شانۀ ترمه به او داد. پدرم بيدار شد و خواب خود را براى مادر نقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد. پدرم از صدق اين خواب تعجّب كرد.
( منبع: کتاب داستان های مفاتیح الجنان )
💧💧💧او بر ما حقی دارد💧💧💧
آیت الله العظمی بهجت: در نزدیکىِ نجف اشرف، در محلّ تلاقىِ دو رودخانۀ فرات و دجله آبادیى است به نام مصیّب. مردى شیعه براى زیارت مولاى متقیان امیرالمؤمنین(علیه السّلام) از آنجا عبور مى کرد و مردى از اهل سنّت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت، همواره هنگام رفت و آمد او چون مى دانست وى به زیارت حضرت على (علیه السّلام) مى رود او را مسخره مى کرد. حتى یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلى نارحت شد. وقتی خدمت آقا مشرّف شد خیلى بى تابى کرد و ناله زد که؛ تو مى دانى این مخالف چه مى کند؟! آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد.
آقا فرمودند: او بر ما حقّى دارد که هر چه بکند در دنیا نمى توانیم او را کیفر دهیم.
من گفتم: آرى، لابد به خاطر آن جسارت هایى که او مى کند!؟
حضرت فرمودند: او روزى در محلّ تلاقىِ آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مى کرد. ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سیّدالشهداء (علیه السّلام) به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبى نکرد که اینها را تشنه کُشت، خوب بود به آنها آب مى داد، بعد همه را مى کُشت. آن مرد ناراحت شد و یک قطرۀ اشک از چشم او ریخت. از این جهت بر ما حقّى پیدا کرد که نمى توانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه مى گفت: از خواب بیدار شدم، وقتي به محلّ برگشتم بر سر راهم آن سنّى با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقایت را دیدى و از طرف ما پیام رساندى؟!
مرد شیعه گفت: آرى، پیامت را رساندم و پیامى دارم. مرد سنی خندید و گفت: پیام را بگو، منتظرم.مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتى رسید به فرمایش امام علی (علیه السّلام) که وى به آب نگاهى کرد و به یاد کربلا افتاد و...، مرد سنّى تا شنید سر به زیر افکند و کمى به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کسی در آنجا نبود و من این را به کسى نگفته بودم، آقا از کجا فهمیدند؟!
آن مرد سنی بلافاصله گفت: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلا اللّهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِىُّ اللّهِ وَ وَصِىُّ رَسُولِ اللّهِ و شیعه شد.» ( منبع: کتاب بهجت عارفان در حدیث دیگران )
عالم همه قطره اند و دریاست حسین(ع)***خوبان همه بنده اند و مولاست حسین(ع)
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش***از بس که کرم دارد و آقاست حسین(ع)
⭕ جغد پرندهء شُومْ یا عاشق؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
◇ بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، جغد سوگند یاد کرد که دیگر در آبادی مسکن نگزیند و جز در خرابه جای نگیرد ، همواره روزها را روزه دار بوده تا سیاهی شب دامن گسترد. و آن گاه برای امام ناله سر می دهد ، قبل از شهادت امام جایگاه جغد در منازل و قصرها و خانه های آباد بود و بگاه غذا خوردنِ مردم به پرواز در آمده و پیش روی مردم نشسته و مردم طعام و غذا جلویش می ریختند و این حیوان از آب و غذای آنان می خورد و می آشامید و به جایگاهش باز می گشت ولی هنگامی که حضرت حسین بن علی (علیه السلام) شهید شدند از شهر و آبادی خارج گشت و در خرابه ها و کوهها و بیابان ها مکان گرفت و گفت : بد امتی شما می باشید! پسر دختر پیامبر خود را کشتید...
📚منابع :
ابن قولويه ، جعفر بن محمد ، كامل الزيارات ، نجف اشرف ، دار المرتضويه ، ۱۳۶۵ شمسی ، صفحه ۹۹
بحار الانوار ، جلد ۴۵ ،صفحه ۲۱۴
امالی صدوق مجلس ۲۷
و مصادر دیگر که جداً زیادند...
📝پی نوشت :
ابن قولویه قمی (رحمت الله علیه) در اول کامل الزیارات این روایت و دیگر روایات کامل الزیارات را صحیح و تمام روات را ثقه
می داند.
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محور مجالس حسینی، باید توجه دادن به حضرت ولی عصر ارواحنافداه باشد
حسیــنآقام
دارمـ امید، وقٺـــــِ نفس هاے آخرمـ
برچشمهاےخودبڪِشمـ خاڪِ مَقدمٺ
🏴 امام صادق (ع) فرمودند:
*هرکس که چشمش در راه ما گریان شود، بخاطر خونی که از ما ریخته شده است، یا حقی که از ما گرفته اند، یا ابرویی که از ما یا یکی از شیعیان ما برده و هتک حرمت کرده اند، خدای متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، برای ابد جای میدهد.*
─✵🖤✵─
« *السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَة اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ* »
#یا_صاحب_الزمان_عج
⚫️آیا تمام واقعه عاشورا به ما رسیده است؟
🔰در محضر بزرگان:
🔴اکثر واقعه عاشورا و مقاتل را دشمنان اهلبیت نقل کرده اند و آنها نیز پایین ترین مراتب آن حادثه را میتوانند بیان کنند.
✳️راز آن این است که اگر قرار بود واقعه عاشورا را، همانطور که اتفاق افتاده، از زبان معصوم برای ما نقل میکردند، عمر شیعه کوتاه میشد...
✨از آیت الله بهجت ره نقل شده است که فرمودند:
⚫️ اصل واقعه عاشورا و مصایب سیدالشهدا چندبرابر بیشتر از چیزی هست که به ما رسیده است،واقعیتش چیزی است که مسلمانان حتی در خواب هم نمی دیدند....
▪️حتی بعضی افراد مهم آن زمان گفتند:فعلوا؟؟(یعنی آیا واقعا چنین اتفاقاتی افتاده است....؟؟)
🌸 حضرت بقیة الله هرروز کربلا را میبیند و چه وسعتی دارد جان ایشان...
قلب ایشان در فشار است که کل ماسوی الله عزادارند...
🍃عاشورا روزی است که همه مخلوقات در همهی مراتب وجودیشان بر اباعبدالله گریه کردهاند...
🌟حضرت اباعبدالله الحسین، پنجمین نفر اصحاب کساء است.
اگر دقت کنید عدد پنج در نوشتار به شکل دایره است(٥)
💐آن چهار نفر دیگر نیز خامس بودند که آنها را شهید کردند و امام حسین علیهالسلام فقط باقی مانده بود(نقطه اتصال عدد پنج رو دقت کنید).
🌸که دایرهی نظام هستی به واسطه او متصل شده بود و چون او را شهید کردند نظام هستی از هم گسست، لذا کل هستی در عزای او مغموم است...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#یا_صاحب_الزمان_عج