eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
24.8هزار ویدیو
589 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasem
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت: وقتی‌رفتی‌قبرستون‌بالاسرِ‌یکی‌از‌قبرها بایست.. فاصله‌تو‌بااون‌قبر‌به‌نیم‌مترهم‌نمیرسه! فرقِ‌شمابااونا،تویِ‌نیم‌متر‌فاصله‌ست.. به‌فاصله‌ها‌فکرکنید،کارهاتون،به‌نیم‌مترها! کسی‌چه‌میدونه! شاید‌چنددقیقه‌بعدش‌فاصله‌ماهم‌باآدما نیم‌متر‌بود..‼️
💠بیشتر دعاهای صحیفه، برنامه هایی برای اخلاق و کمالات روحی وضع کرده است، که بدان وسیله مقام انسانی بالا می‎ رود و آدمی ارتقا پیدا می کند. در متون صحیفه یک سلسله حقایق علمی وجود دارد که در عصر امام شناخته شده نبود. 🔰صحیفه سجادیه از بهترین نسخه های روحی و اخلاقی در تفکر اسلامی است. دارویی شفابخش برای نفوس سرگردان و سرچشمه‎ ای گوارا برای تشنگان زهد و اخلاص می‎ باشد دعایی که معراج مؤمن و وسیله قرب الهی است. 🔰صحیفه سجادیه در حقیقت نهضت و مقابله‎ ای دربرابر فساد و بی ‎بند و باری و افسار گسیختگی آن عصر بود که حاکمان و عاملان اموی در ترویج و اشاعه آن می کوشیدند. صحیفه سجادیه در بالاترین سطح بلاغت و فصاحت قرار گرفته است و پس از قرآن مجید و نهج البلاغه سخنی در جهان عرب بلیغ‎ تر و فصیح‎ تر از دعاهای امام زین العابدین(ع) وجود ندارد. 🔹از همه مهمتر دو باب اصول اعتقادات و احکام و فروع دین است که با روش عالمانه و عارفانه در جای جای این صحیفه آمده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار عجیب مسلم بن عوسجه❗️ کلیپ دوم کمپین ✅درس بگیریم از یاران سیدالشهدا علیه السلام 👈کمپین یاری امام در اربعین همین الان نیت کنیم هر زائر یه تبلیغ کننده برا امام زمان ✅عهد می‌بندیم با مظهر وفا قمرالعشیرة که در طول مسیر و تحت قبه مقدسه به نیابت از ایشان هزار بار برای فرج دعا کنیم. 👈 و حتما همین عهد رو به دیگران هم برسونیم و تبلیغ کنیم. 🔸واکثروا الدعاء بتعجيل الفرج
☀️ فضیلت قرائت سوره واقعه در شب های جمعه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💥 *مردی که خون‌بهای فرزندش رو به شرط معاوضه‌ی یه مهمون، به قاتل فرزندش بخشید.*
*شهادت حضرت سیده شریفه سلام الله علیها دختر یازده ساله امام حسن مجتبی علیهما السلام در تاریخ 20 محرم سال 61 هجری میباشد* محل شهادت حضرت در مسیر کوفه به شام در منطقه سوق اسد (ناحیه ابی غرق حالبا) است. اللهم عجل لولیک الفرج بحق المظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*شهادت حضرت سیده شریفه سلام الله علیها دختر یازده ساله امام حسن مجتبی علیهما السلام در تاریخ 20 محرم سال 61 هجری میباشد* محل شهادت حضرت در مسیر کوفه به شام در منطقه سوق اسد (ناحیه ابی غرق حالبا) است. اللهم عجل لولیک الفرج بحق المظلوم
🍃🌺🍃 ﷽ *السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان* 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه السلام: ♦️ و *همانا زائر او هنگامی که از سفر باز می‏‌گردد، قدمی بر نمی‏‌دارد مگر آنکه برایش، (اهل بیت علیهم السلام) دعا می‏‌کنند. خورشید که بر او می‌تابد، گناهانش را می‏‌زداید* *همانطور که آتش هیزم را می‏‌سوزاند. در حالی باز می‏‌گردد که هیچ گناهی بر او نیست و درجاتی رفیع از آن او شده‏ است که حتی کسی که در راه خدا در خون خود غوطه‏‌ور شده‏ است بدان نمی‌رسد.* *فرشته‌ای برای او موکل می‏‌شود که برایش استغفار می‌کند، تا اینکه دوباره به زیارت برگردد یا اینکه سه سال بگذرد یا از دنیا برود** . 📗مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۴۳ *« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَة اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ »*
تعزیه خوانی در عراق وقتی صدا زد *هل من ناصر ینصرنی* ، جوانان تماشاچی تعزیه عنان بریدند و ریختند داخل محوطه ی تعزیه و عوامل تعزیه گردانی نتوانستند کنترل کنند و مردم ریختند ....
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌟 زیارت‌حسینی| *حضرت ابوالفضل و حضرت علي اكبر علیهماالسلام استقبال ملا عبدالحميد قزويني مي‌روند* 👈🏾 مرحوم عراقي در كتاب دارالسلام ماجراي ديدار آخوند ملا عبدالحميد قدس سره با حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام و حضرت علي اكبر عليه‌السلام را اينگونه نقل كرده است: ملا عبدالحميد قزويني كه از ابتداي مجاورات در نجف اشرف، در همه‌ي اوقات زيارتي مخصوصه ي حضرت امام حسين عليه‌السلام، با پاي پياده به كربلا رفته بود، فرمود: روزي به اراده‌ي زيارت كربلا از نجف اشرف بيرون رفتم. چون به بلندي وادي السلام رسيدم، جمعي از بزرگان و اعيان نجف را ديدم كه براي بدرقه ي آقازاده اي بيرون آمده اند. آنها او را با كمال احترام بر كجاوه سوار كردند و دعاي سفر در گوش او خواندند و مقداري از راه را با او همراه شدند. سپس با او وداع كردند و در عقب او اذان گفتند و ساير آداب آقايي را براي او به جا آوردند، و او هم با نوكر و بنه و ساير لوازم سفر روانه‌ي كربلا گرديد. چون اين عزت را ديدم و ذلت خود را هم مشاهده كردم، ملول و خجل شدم و با خود گفتم: اين دفعه هم كه بيرون آمده ام، به كربلا مي‌روم، لكن بعد از اين اگر اسباب مساعدت كرد كه رفتن به كربلا بر وجه ذلت نباشد مي‌روم والا ديگر نمي‌روم و همان مقداري كه تا به حال رفته‌ام، كفايت مي‌كند. اين دفعه به كربلا رفتم و برگشتم و بعد از آن قصد كردم كه ديگر به طريق مذلت به زيارت نروم، و بر همان اراده بودم تا آنكه وقت زيارت مخصوصه‌ي ديگر رسيد و چند نفر از طلاب آمدند و پرسيدند: چه روزي اراده‌ي زيارت داري كه ما هم با تو بياييم؟ گفتم من اراده رفتن ندارم، زيرا كه خرج منزل و كرايه ندارم و پياده هم نمي‌روم! گفتند: تو كه هميشه پياده مي رفتي! گفتم: ديگر نمي‌روم! گفتند: اين دفعه كه ما اراده‌ي پياده رفتن داريم، با ما بيا تا ما هم از راه باز نمانيم، بعد از آن را خودت مي‌داني! بالاخره، پس از اصرار و انكار، آنها رفتند و براي توشه‌ي راه چيزهايي خريداري كردند و مرا با اصرار برداشتند و از نجف بيرون آمديم و با ايشان روانه شديم. چون وقت رفتن براي زيارت تنگ شده بود و فرداي آن روز، روز زيارت بود، در هنگام صبح بيرون رفتيم، كه ظهر در كاروانسراي شور بخوابيم و شب به كربلا برسيم. پس با همراهان، كه دو نفر بودند، روانه شديم و در هنگام ظهر وارد كاروانسرا گرديديم. زوار ديگر شب قبل بار كرده بودند، بنابراين در آن هنگام هيچ زائري در كاروانسرا نبود چون كه آن اوقات كاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم بود و خانواري هم در كاروانسرا نبود، بنابراين كسي در آنجا نمي‌ماند. به علاوه آنكه، كاروانسرا هم از خوف طراران عرب در امان نبود، بلكه گاه گاه در داخل كاروانسرا مردم را برهنه مي‌كردند و احيانا اگر بعضي از طلاب و مجاورين در آنجا وارد مي‌شدند و توان مبارزه با دزدان را نداشتند، از خوف عرب‌ها، اسباب و لباس خود را در زير زباله‌ها مستور مي‌كردند. ما بعد از ورود به كاروانسرا، چون اسباب مهمي نداشتيم، در صفه‌ي بزرگ مسقفي كه در آنجا بود، منزل كرديم و پس از صرف غذا خوابيديم. اتفاقا من زودتر از همراهان بيدار شدم و آفتابه را برداشتم و براي وضو گرفتن بيرون آمدم. بعد از انجام مقدمات وضو، بر صفه‌اي كه در وسط كاروانسرا بود، بالا رفتم و بر لب آن صفه رو به در كاروانسرا نشستم و مشغول وضو شدم. در اثناي وضو گرفتن كه مشغول مسح پا بودم، مرد عربی كه در زي لباس اعراب بود و پياده از درب كاروانسرا داخل گرديد! وي با سرعت تمام نزد من آمد به گونه‌اي كه گمان كردم، او از اعراب بيابان است و اراده كرده كه مرا برهنه كند، لكن چون چيز قابلي با خود نداشتم، چندان خوف نكردم و مسح پا را تمام نمودم! چون نزديك آمد، متوجه من گرديد و گفت: ملا عبدالحميد قزويني تو هستي؟! چون بدون سابقه ي آشنايي نام مرا ذكر نمود، تعجب كردم و گفتم: آري منم! گفت: تويي كه مي‌گفتي: من به اين ذلت و خواري ديگر به كربلا نمي‌روم، مگر آنكه به طريق عزت متمكن و قادر شوم؟! قدري تأمل كردم و با خود گفتم: اين شخص اين واقعه را از كجا دانست؟ سپس در جواب گفتم: آري! آن عرب گفت: اينك آماده شو كه مولاي تو حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام و آقاي تو حضرت علي بن الحسين عليه‌السلام به استقبال تو آمده اند، تا قدر خود را بداني و به خاطر اعتبارات بي اعتبار دنيا افسرده و مهموم نگردي! چون اين سخن را شنيدم، متحير ماندم و مبهوت گرديدم كه اين شخص چه مي‌گويد؟! ناگاه ديدم كه دو نفر سواره با شمايل آن دو بزرگوار، كه شنيده و در كتب اخبار و مصيبت ديده و خوانده بودم، با آلات و اسلحه‌ي حرب - در حالي كه حضرت ابوالفضل عليه‌السلام در جلو بودند و حضرت علي اكبر عليه‌السلام به دنبال آن بزرگوار بودند - از باب كاروانسرا داخل صحن آن گرديدند! چون اين واقعه را ديدم، بي‌اختيار خود را از بالاي آن صفه پايين انداختم و جلو دويدم و خود را به پاي اسبهاي ايشان انداختم و بوسيدم و
به دور اسب‌هاي ايشان گرديدم و زانو و ركاب و پايشان را نيز بوسيدم! بعد از آن با خود خيال كردم كه خوب است كه به رفقا هم خبر دهم و آنها را از خواب بيدار نمايم كه به خدمت آن دو فرزند حيدر كرار برسند. پس با سرعت به نزد رفقا رفتم و بر بالين يكي از آنها كه ملا محمد جعفر نام داشت، نشستم و با دست او را حركت دادم و گفتم: ملامحمدجعفر، برخيز كه حضرت عباس عليه‌السلام و علي اكبر عليه‌السلام به استقبال آمده اند، بيا به خدمت ايشان شرفياب شو! ملامحمدجعفر چون اين سخن را شنيد، گفت: آخوند چه مي‌گويي؟ مزاح و شوخي مي‌كني؟! گفتم: نه والله، راست مي‌گويم، بيا ببين هر دو تشريف دارند. چون اين حالت و اصرار را از من ديد، دانست كه چيزي هست! برخاست و به زودي دويد. چون رفتيم، كسي را نديديم، و از در كاروانسرا هم بيرون رفتيم و اطراف صحرا را، كه هموار بود و راه آن تا مسافت بسيار ديده مي‌شود، مشاهده كرديم و اثري يا غباري از آن پياده و آن دو سوار نديديم. پس متأسف و متحير برگشتيم. پس از اين ماجرا، از عزم و ارده‌ي سابق بازگشتم و تائب و نادم شدم و قصد كردم كه زيارت آن مظلوم را ترك نكنم، اگر چه بر وجه ذلت و زحمت باشد. و اگر در اوقات زيارتي، عذر شرعي عارض شود تدارك و قضا كنم. از آن زمان تاكنون زيارتم ترك نشده است و مادام الحياة هم ترك نخواهد شد، ان شاءالله تعالي. 📚 منابع: 1️⃣ چهره‏‌ي درخشان ج۱، ص۳۰۸ 2️⃣ دارالسلام عراقي ص۴۰۵ 3️⃣ راحة الروح ص۱۱۶ 4️⃣ سحاب رحمت ص۱۲۲
❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️ ‏ قشنگ ترین لذت زندگی: بهت بگن بیا بریم کربلا... وسط بین الحرمین سلام بدی.... ندونی بری حرم حضرت عباس یا امام حسین... پای برهنه توبین الحرمین راه بیافتی.... برسی ورودی حرم حضرت عباس.... پشت در حرم بشینی و سلام بدی.... باچشم پر اشک اذن دخول بخونی.... بلندشی و بری روبروی ضریح بایستی.... سرتو بندازی پایین و باخجالت بگی فکر نمیکردم بیاریم حرم.... به حضرت عباس بگی خیلی آقایی.... بری یه بوسه به ضریح بزنی و اشک بریزی.... بیای عقب تر و یه زیارت بخونی.... بهش بگی اجازه میدی برم پابوس داداشت.... دوباره پابرهنه توبین الحرمین راه بیفتی و زیر لب بگی"از حرم تا قتلگه زینب صدامیزد حسسسسسسسین"... اشک.... برسی ورودی حرم و ناخداگاه بشینی رو زمین دست برسینه سلام بدی.... اشک.... از باب القبله وارد حرم بشی.... نگاهت بیفته به ایوان طلا و ضریح... خجالت زده ای.... چشمت بیفته به قتلگاه.... از عشق حسین مجنون بشی... آخر روضه رو درک کنی.... یه دل سیر گریه کنی... یادت بیاد چقدر حسرت رفتن به حرم رو میخوردی....!؟؟ آروم آروم با سر کج بری جلو ضریح و دستتو بگیری بالا و بگی"دستمو بگیر آقا..."  ❤  ❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️
(ع)📜 💕 💙 💙 یا وهب بن وهب جوانی نصرانی مذهب بود که در مسیر حرکت حسین بن علی به سوی کربلا به دست وی اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا شهید شد. وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست علی بن حسین مسلمان شدند. 🐎 وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت. در این زمان از دامادی اش هفده روز می‌گذشت. وی پس از بریریا، عمرو بن مطاع به میدان رفت. 🥰 وهب در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت. وهب را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر حسین بن علی انداختند. مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را کشت و به فرمان حسین بن علی از معرکه خارج شد؛ و سپس مادر وهب سر پسرش را به سوی لشکر عمر برد سر را به صورت شمر انداخت و گفت چیزی را که به خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم. ... 📗جواد محدثی، فرهنگ عاشورا. 📘جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳–۳۷۶. 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه جنایاتش: وی از طایفه غنی می باشد. ابوبکر فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام و مادرش رمله برادر حضرت قاسم علیه السلام بود که سال 61 هـ.ق در واقعه عاشورا، به دفاع از عم خود، امام حسین علیه السلام به میدان جنگ رفت و نبردی شجاعانه کرد و با ضربت عبدالله بن عقبه به شهادت رسید. اکثر مورخین، وی را قاتل این شهید می دانند و عده معدودی قاتل او را (حرمله و یا زجر بن بدر) گفته اند. از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند: وی به دست عقبه غنوی به شهادت رسید. اشعاری در همین رابطه از سلیمان بن قته سروده شده که یک بیت آن چنین است: و عند غنی قطرة من دمائنا سنجزیهم یوما بهاحیث حلت یعنی در طایفه غنی، قطره ای از خون ما وجود دارد و روزی مناسب از آنان انتقام می گیریم سرنوشت او: در زمان قیام مختار، سال 66 هـ.ق که به خون خواهی اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانش برخاست، عده ای را مأمور کرد تا دنبال عقبه غنوی رفته و او را دستگیر کنند ولی او به بصره و به نقل برخی به جزیره فرار کرده بود. مختار دستور داد تا خانه اش را ویران و اموالش را مصادره نمودند. حضرت مهدی (عج) در زیارت شهداء از ناحیه مقدسه، سلام و درود بر حضرت ابی بکر بن حسن فرستاده و او را لعنت کرده و می فرماید: السلام علی ابی بکر بن الحسن، الزکی الولی، المرمی بالسهم الردی، لعن الله قاتله عبدالله بن عقبه غنوی. سلام بر ابی بکر بن الحسن آن ولی پاک تیر خورده پیکانی آسیب دیده، خداوند قاتل او عبدالله بن عقبه غنوی را لعنت کند. بر تا قیامت لعنت ✨یا علی✨
. بدانید امامتان را اینگونه وحشیانه کُشتند. ▪️امام باقر علیه السلام ضمن روایتی فرمودند: «ولقد قتلوه قتلة نهى رسول الله صلى الله عليه واله أن يقتل بها الكلاب لقد قتل بالسيف والسنان وبالحجارة وبالخشب وبالعصا ولقد أوطئوه الخيل بعد ذلك.» همانا جدم حسین علیه‌السلام را بنحوی کُشتند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نهی کرده بود که حتی سگ‌ها را هم بدین نحو نکُشند! همانا آن مظلوم بوسیله شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و عصا شهید شد و بعد بدن مبارکش را پایمال سُم ستور نمودند. بحارالانوار، ٤٥/٩١، به نقل از نوادرِ علی بن اسباط.
😥😥 با اشک چشمانتان مهمان اهل کوفه را سیراب کنید مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: عقيده قطعى من اينست که گريه بر امام حسين علیه السلام قلب را صاف مي‌كند، پاك مي‌كند، مستعد براى قبول حق و حقيقت مي‌كند. عقيده من اينست گريه بر امام حسين علیه السلام نمك طعام روح ماست. امام حسین علیه السلام به اهل کوفه فرمود: برايم كاغذ نوشتيد و مرا به مهمانى دعوت كرديد، حال مهمانتان آمده، مهمان شما وارد شده، دست زن و بچه ‏اش را گرفته آورده. اگر مهمانى را دعوت كرديد، مهمان كه به خانه شما مى ‏آيد، از لطيف ‏ترين دارایی خود براى او دريغ نمي ‌كنيد و بهترين خوراكى را براى مهمان مي ‌آوريد. مهمان آمده، وارد شهر شده. دوازده هزار كاغذ دعوت نوشته ‏اند. حالا مهمان از ميزبانش چه توقّع دارد؟ من بگويم شما عوض ميزبان‌ها از آب چشمتان آن مهمان را سيراب كنيد. مهمان وارد شد. زن و بچّه ‏اش را آورده، تمام توقّعش اينست که يك شربت آب به بچّه‏ هاى تشنه ‏اش بدهند. اى شيعه! بيایيد از همين چشم‌ هاتان امروز يك پياله آب جمع كنيد ببريد كربلا، آن لا مذهب ‌ها آب ندادند به پسر فاطمه علیهاالسلام. ما از اشك ‌هاى چشمان خود جمع كنيم و يك شربت آب ببريم كربلا. بچه صبر ندارد، بچه بى‌ طاقت شده است، شير به پستان مادرش خشكيده، اين بچّه از سوز عطش مثل آتش‏ شده. يك نفر بيايد بر اين بچّه رحم كند. حالا بلند بناليد. هنوز كلام آقا تمام نشده يك وقت ديد على‏ مثل مرغ سركنده ... (سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس دوم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😥تسلیت شما به امام زمان علیه السلام قلب مقدس آن حضرت را تسلّا می دهد مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1397 قمری می فرمود: شب عاشوراست. به نام مقدس امام عصر علیه السلام و لقب خاص ایشان قیام کنید. وقتی‌که به نام مقدس آن حضرت ارواحنا فداه حرکت کردید و عرض ارادت به ساحت ولایتش نمودید، تسلیتی هم به آن حضرت عرض کنید، تسلیت شما در دل حضرت اثر دارد. آن حضرت شما را دوست می ‌دارد، شما پیوند محبت با خاندان ولایت دارید، به همین جهت مورد نظر آن بزرگوار هستید. خواه ناخواه تسلیت شما تسلایی روی قلب مقدس حضرت دارد. «أعظم الله لک الأجر فی مصاب جدّک الحسین علیه السلام». (سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب10 محرم 1397 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😥 حال حضرت زینب علیهاالسلام با شنیدن اشعار سیدالشهدا علیه السلام دگرگون می شود صلى الله‏ عليك يا اباعبدالله‏! شب عاشورا اصحابِ اباعبدالله قرآنى خواندند‏، آى قرآن با حالى بود هاى ‏هاى «وَ لَهُم دَوِىٌ كَدَوِىِّ النَّحلِ» شب عاشقان بي‌دل چه شبی دراز باشد تو بيا كز اوّل شب در صبح باز باشد قائم و راكع و ساجد بودند. يكى نماز مى‏ خواند، يكى قرآن مى ‏خواند، يكى روى خاک افتاده «سبحان ربّى الأعلى» مى‏ گفت، يكى در حال ركوع بود. جانم قربانتان اى اصحاب حسين! جان من فداى آن دل سوخته ‏اى كه به نام ابى ‌عبدالله علیه السلام‏ منقلب مى‏ شود. هر كه دلش با حسين علیه السلام پيوند دارد، الآن كربلا رفته است. سى‏ نفر از اصحاب عمر سعد دور خيمه‏ها مى ‏گشتند. يک وقت ديدند از ميان اين خيمه‏ ها صداى قرآن خواندن مى ‏آيد. عجب! اينها قرآن خوان هستند؟ به ما مى‏ گفتند اينها از دين بيرون رفته ‏اند. به قرآن خواندنِ اصحاب حسين علیه السلام گوش دادند. دل آن‌ها را جذب كرد و آن‌ها را به اصحاب امام حسين علیه السلام ملحق كرد. امام حسين علیه السلام هم در يک خيمه ‏اى نشسته و اين اشعار را مى‏ خواند: يَا دَهْرُ أُفٍ‏ لَكَ‏ مِنْ‏ خَلِيلِ كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي اى روزگار! واى بر تو! با بندگان خدا چه مى‏ كنى؟ با بندگان خدا دشمنى مى‏ كنى؟ روزگار! واى بر تو! دختر على علیه السلام را ميان بيابان رها می کنی؟! اى روزگار! اف بر تو باد! واى برتو باد! بچّه‏ هاى پيغمبر صلّی الله علیه و آله آواره بيابان‌ها، گرفتار گرگان كوفه و درندگان صحرا شوند؟ منقلب شديد؟ حق داريد منقلب شويد، زیرا اين اشعار يک نفر دیگر را نیز منقلب كرده است. اين گريه ‏هاى شما دنبال گریه اوست. من می‌گويم هر كه شنید، فريادش را بلند كند. همينطوری‌ كه شعرها را مى‏ خواند و شما بعد از 1300 سال اين اشعار را مى ‏شنويد و منقلب مى‏ شويد؛ يک خانمى اين اشعار را شنيد. يک وقت ديدند زينب از خيمه بيرون آمد: «وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ‏ الْمَوْتَ‏ أَعْدَمَنِي‏ الْحَيَاة!» خواهر از شنيدن اشعارى كه بيم مرگ در آن اشعار است مثل اسپند منقلب شد. بيمارش را رها كرد، دست از پرستارىِ بيمارش برداشت، سر و پاى برهنه از خيمه بيرون آمد، داد مى ‏زد خواهرت بميرد. عزيزم! خبر از مرگت مى‏ دهى؟ خدا خواهرت را بميراند. اى واى! فردا همين زينب علیهاالسلام ديد شمر روى سينه حسين علیه السلام نشسته. به حق این لحظات حساس، فرج مولایمان امام زمان علیه السلام را اصلاح بفرما. (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس یازدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😞😢سخت ‌ترین حالات امام حسین علیه السلام در روز عاشورا همینجاست مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان و در سخنرانی در مدرسه مجتهدی تهران می فرمود: علامه بحرالعلوم در آن قصیده مفصّله خود، زبان حالی از امام حسین علیه السلام گفته است: قالَ اقْصُدُونِی بِنَفْسی وَاتْرُکوا حَرَمِی قَدْ حانَ حِینی وَ قَدْ لاحَتْ لَوائِحُهُ أبی ‌عبدالله روی زمین افتاده است. خون از بدنش می‏ریزد، و رمق از اعضایش رفته ‏است. یک وقت شنید صدای هلهله لشكر بلند است. از صدای لشكر، فضا پر شده ‏است. صدای سم اسبها بلند است. چشم ‌هایش را باز كرد، ببیند چه خبر شده است. زن ها و مردها بلند بنالید. امام‌زمان! شما هم اشک بریزید. نگاه كرد، دید لشكر رو به خیمه ‌ها می ‏رود. ای وای! أبی‌ عبدالله علیه السلام زنده باشد، ببیند لشكر رو به ناموسش می‏ رود. آن رگ غیرت امام حسین علیه السلام به جنبش آمد. خواست از جا برخیزد و جلوی لشگر را بگیرد. دید رمق به زانویش نمانده است، قوه به بازویش نمانده ‏است. به عقیده من سخت ‌ترین حالات امام حسین علیه السلام همینجاست، جایی است که امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه کرد. یک وقت صدا زد: ای لشکر! شما با من جنگ دارید، من با شما طرف هستم. بی‌حیا مردم! به زن و بچّه من چه کار دارید؟ اگر دین ندارید، اگر از خدا نمی ‏ترسید، اگر از روز جزا نمی‏ هراسید، در دنیا آزادمرد باشید، آزادمنش کار کنید. شمر جلو آمد. گفت: چه می ‏گویی پسر فاطمه؟ فرمود: من با شما جنگ دارم، شما با من جنگ دارید، بی‌حیا لشكر، عیالم تقصیر ندارد. بحقّ مولانا الحسین المظلوم و باهل بیته و اصحابه الشّهداء السّعداء، یا الله! ... به مظلومیّت امام حسین علیه السلام فرج ولیّ دم او را نزدیک فرما. به زودی چشم ما را به جمال نورانی امام عصر علیه السلام روشن بفرما. ما را جزو یاران و خدمتگزاران وی در دو عصر غیبت و ظهورش قرار بده. دل ما را از حبّ و ولای اهل البیت علیهم السلام، خاصّه امام عصر علیه السلام مملوّ و سرشار بفرما. قلب مطهّر آن حضرت را از ما خوشنود گردان. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس یازدهم و سخنرانی های مدرسه مجتهدی تهران، شب دهم صفر 1396 قمری، مجلس دهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»