🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س) 🌴من هنوز دخترتم مگه نه بابا 🌴سوره‌ی کوثرتم مگه نه بابا؟ 🎙 #مهدی_اکبری ⏯ #واحد 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی #مداحی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈

🏴 #شهادت_حضرت_رقیه(س) ♨️ماجرای دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه(س) 👌 #پادکست بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام #دارستانی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین #سخنرانی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈

سه ساله دخترت افتاده از نفس بابا دگر مرا ببر از کنج این قفس بابا به جز تو که آمده‌ای، امشبی به دیدارم نزد سری به یتیم تو هیچ کس، بابا #شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀 #تسلیت_باد💔🥀 ♨️ @Maddahionlin 👈

🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س) 🌴دیگر شکستن ندارد بال و پر کوچک من 🌴می‌ترسم از هم بپاشد این پیکر کوچک من 🎙 #میثم_مطیعی ⏯ #روضه 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی #مداحی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈

با پای پر ورمم .. دردسر حرمم ... #بابایےترین_دختر_عالم❤️ #شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀 #تسلیٺ_باد🏴 ♨️ @Maddahionlin 👈

یا رقیه سلام الله علیها با تمام این #اسیران فرق داری قصه چیسـت؟؟😭 هر کسی آمد به احوالت بخندد گریـــــــــه کرد... 💔😭 #بـــــــااااابــــاااااا🥀 #شهادت_حضرت_رقیه

🏴#شهادت_حضرت_رقیه ▪️تمام می شود امشب در آخر قصه بخواب بانوی احساس! دختر قصه! ▪️بخواب! نیمه‌ی شب شد،خرابه هم خوابید بخواب کودک تنها! قلندر قصه! ▪️بگیر گوش خودت را سه ساله ی خوبم! که پیر می شوی امشب از آخر قصه: ▪️بگیر روی دو پایت سر پدر را، آه... بگیر اگرچه که سخت است باور قصه 🤲 خدایا به حقّ ناله های جانسوز سه‌ساله ارباب حضرت رقیه سلام الله علیها پدرِ مهربانِ ما را به ما بازگردان... #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🏴 ۵ صفر،شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها تسلیت باد.

🏴 #شهادت_حضرت_رقیه(س) 🎙حجت الاسلام عالی

💚 امام زمان و عمه ی سه ساله اش 🔺 مطلبی عجیب در زیارت ناحیه ی مقدسه 👤 حجه الاسلام عالی #حضرت_رقیه #امام_زمان #شهادت_حضرت_رقیه ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج

🏴 بیا بابا وقتی نمانده، چون رقیه 🏴 نایی ندارد تا در این دنیا بماند شبی بود از جنس سکوت و اندوه؛ دختری سه ساله، در دل تاریکی، با بی تابی از خواب برخاست. با صدایی لرزان پرسید: «پدرم کجا رفته؟ خوابش را دیدم... چرا دیگر نمی‌آید؟» کودکان دیگر هم با او هم‌دل شدند، ناله‌ها بلند شد، زنان گریستند، و آن طاغی فرمان داد طَبَقِ خونینِ پدر را برایش ببرند... طبق را پیش طفل گذاشتند، با دستان لرزان، آن پرده کنار رفت. نورانی‌ترین چهرهٔ عالم در میان طشت آرام گرفته بود. با دستانی لرزان، آن را برداشت و بر سینه‌اش فشرد. آنگاه زمزمه کرد: «پدر جان… چه کسی خونت را ریخت؟ کدام تیغ رگ گردنت را برید؟ من هنوز کودکم... بعد از تو دل به که ببندم...؟» سپس لب بر لب پدر گذاشت… و آن‌قدر گریست، که جانش آرام از تن پر کشید. دل اهل‌بیت شکست، فریاد گریه‌شان با نالهٔ مردم دمشق درهم آمیخت و آن روز، شهری تمام در سوگ آن طفل معصوم غرق اشک شد… 📚 برگرفته از نفس‌ المهموم، ص۴۱۴ 🤲🏻 ﴿اللهم عجل لولیک الفرج﴾ 📌 #شهادت_حضرت_رقیه #⃣ #امام_حسین #اربعین