آدمی نشسته بود! 🚶🏻♂
شش نفر آمدند...
سه نفر طرف راستش نشستند!
و سه نفر طرف چپ! 🍃
به یکی از سمت راستیها گفت : «تو کیستی؟»
گفت : «#عقل»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «#مغز»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «#مهر»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «#دل»
از سومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «#حیا»
پرسید : «جایت کجاست؟»
گفت : «#چشم»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟»
جواب داد : «#تکبر»
پرسید : «محلت کجاست؟»
گفت : «#مغز»
گفت : «با عقل یک جایید؟»
گفت : «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
جواب داد : «#حسد»
محلش را پرسید.
گفت : «#دل»
پرسید : «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت : «من که بیایم ، مهر خواهد رفت.»
از سومی پرسید : «کیستی؟»
گفت: «#طمع»
پرسید : «مرکزت کجاست؟»
گفت : «#چشم»
گفت : «با حیا یک جا هستید؟»
گفت : «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
▫️مراقب اعمالمان باشیم تا در روزی که خداوند وعده حقیقی آن را داده است، شرمسار #امام_زمان خود نشویم... 🍁
امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ
طمع ورزی، بردگیِ همیشگی است.
📗نهج البلاغه، حکمت ۱۸۰
#طمع