eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
26هزار ویدیو
613 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آیة الله العظمی بهجت به قرائت سوره صافات در روز جمعه اهتمام داشتند. (در ثواب الأعمال شیخ صدوق از امام صادق (ع) نقل است که هرکس سوره صافّات را در هر جمعه بخواند، پیوسته از هر آسیبی در امان می‌باشد، و همه ‌گرفتاری ها از او دور می‌شود، و فراخ ترین روزی ها در دنیا روزی او گردد، و هیچ شیطان رانده شده یا ستمگر خیره‌سری نمی‌تواند گزندی به مال و فرزند و بدن او برساند..).
☑️ | جمهوری خلق لوهانسک می گوید نقشه ثابت می کند که گلوله باران یک مهدکودک یک حمله با پرچم دروغین بود که توسط ارتش اوکراین انجام شد. کانال سپاه پاسداران👇 ☑️ @sepah_pasdaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ یک خمپاره جنگی به یک منزل مسکونی در لوهانسک برخورد کرد که خسارت جانی نداشته 🔹اخبار ضد و نقیض از بالا گرفتن تنش روسیه و اوکراین در دو ایالت جدایی‌طلب اوکراین کانال سپاه پاسداران👇 ☑️ @sepah_pasdaran
☑️️سفیر اوکراین در سازمان ملل گفت:" اگر روسیه تصمیم به تشدید تنش بگیرد، از خود دفاع خواهیم کرد." کانال سپاه پاسداران👇 ☑️ @sepah_pasdaran
قمر در عقرب فلکی و برجی اسفند ماه از تاریخ 1400/12/2ساعت 13/21الی 1400/12/6ساعت18/40 بدیهی است دو روز قبل از قمر در عقرب فلکی و برجی و دو روز بعد از آن باید احتیاط کرد و از. هر بحث و جدل و معامله ی مهم و انعقاد نطفه و ازدواج پرهیز کنید
☑️ واشنگتن پست: ایالات متحده اطلاعاتی دریافت کرده است که نشان می دهد خروج اعلام شده روسیه از مرزهای اوکراین یک ترفند عمدی برای گمراه کردن واشنگتن بوده است. کانال سپاه پاسداران👇 ☑️ @sepah_pasdaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ حملات خمپاره ای دیشب ارتش اوکراین به روستای یلنووکا دونباس... کانال سپاه پاسداران👇 ☑️ @sepah_pasdaran
🤔🤔🤔🤔🤔 خطر ورود دختران چینی به ایران و تغییر نسل ایرانیان نویسنده : دکتر منصور بروجردیان بعد از انعقاد قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین ، قدم بعدی چین وارد کردن دختران مجرد و زیبای چینی تحت پوشش نیروی کار بسیار ارزان به ایران است ، با ورود این دختران به ایران و طنازی آنان برای جوانان کف کرده ایرانی و همیشه محروم از...... ، و اینکه کاملا آموزش دیده اند که بی هیچ مهریه ای به عقد پسران ایرانی درآیند و پسران بی مدرک ایرانی درون خانه میخورند و می خوابندو تنها کاری که می کنند ، درست کردن بچه است و نظر دولت فعلی هم ازدیاد فرزند هست که به نتیجه میرسد دختران چینی هم مفت آمده اند و هم سر کار می روند . یک پسر بیکار ایرانی چگونه یک دختر زیبای چینی با مدرک تحصیلی فوق لیسانس یا دکترا که به ۳ زبان فارسی چینی و انگلیسی مسلط است و هیچ مهریه ای نمی خواهد و هیچ خرجی از پسر ایرانی نمی خواهد و خودش کار می کند و خودش بچه هایش را بزرگ می کند و تازه خرج پسر ایرانی هم می دهد ، را پس زده و نمی خواهد ؟؟!! یک پسر ایرانی بهتر از این چه می خواهد ؟؟!! فال و تماشا باهم آمده ، مفت مفت . اما یهو بعد از ۱۰ _ ۲۰ سال وقتی ایرانی ها به خود می آیند که هر پسر ایرانی دارای ۴ و ۵ بچه از خانم چینی شده . و علایق پدربزرگان و مادر بزرگان ایرانی به نوه های دورگه ی چینی و ایرانی خود باعث عدم برخوردهای تند با چینی ها شده و بطور کاملا حساب شده و خزیده ، وقتی به خود می آییم که جمعیت این دورگه ها شده ۵۰ میلیون نفر . حالا دیگه ایرانی ها به هیچ طریقی نمی تونن چینی ها را بیرون کنند و یا برخلاف منافع این دورگه ها کاری انجام دهند . مگه توانستند بچه های صیغه ای قم رو بیرون کنند یا اون دسته دو رگه های افغانی بعد از گذشت ۲۰ تا ۵۰ سال پدرو مادربزرگ های ایرانی و پدران ایرانی هم به علت کهولت سن از بین رفته و نسل نوه های دورگه ایرانی چینی افغانی و ....که بالغ بر ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر هستند در ایران زمام امور را به دست خواهند گرفت و دیگر نام و نشانی از ایران نخواهد ماند . جمعیت چین بالغ بر یک میلیارد و ششصد میلیون نفر است و چنین هدف بسیار بزرگی را چین فقط با ۵ تا ۱۰ میلیون دختر چینی انجام می دهد . ( نویسنده : دکتر منصور بروجردیان ) 😔😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مرگ 117 نفر در برزیل در پی بدترین بارندگی 90 سال اخیر 🌕 علت آنکه در چند سال اخیر مدام شاهد خبرهایی هستیم که در یک قرن اخیر و چند صد سال اخیر بی سابقه بوده است چیست؟ تغیرات آب و هوایی ناشی از تغییر قطب مغناطیسی زمین و نزدیک شدن ستاره طارق 🌕 اینها تغییرات نشانه چیست؟ دنیا به کجا میرود؟
👆👆👆👆👆 و من نیز از اطراف کوفه آمده ام و این یک روایتی است که اگر به دنبال آن جستجو کنید، آنرا در نزد امام خواهید یافت، اینکه امام صادق علیه السلام میفرماید: (روزی مردی از آبادی‌ها و روستاهای اطراف کوفه برای شما خواهد آمد که مردم را از هر بیماری درمان میکند و به ظهور امام مهدی ندا سر می‌دهد، حال به من بگویید آیا به غیر از من کسی با این ویژگی‌ها آمد؟ پس او را به من معرفی کنید تا کسی از این مردم که به خدا و امام نه اطمینان و نه اعتماد دارند و دچار لغزش هستند سخنی بارم نکنند، تا غربال شوند مگر چه تعداد افراد پشت سر پیامبر خدا نماز خواندند؟ اما جز به اندازه باقی مانده سرمه در چشم با پیامبر باقی نماند و همه شما بر عقب نیاکانتان بازگشتید و این بازگشت به معنای بازگشتن بر جاهلیت می‌باشد. چه تعداد افراد با تو سلام علیک و احوالپرسی می کنند و تو را دوست دارد اما تا یکی بر او بخندد تمام فکر و ذهنش بر تو ب عکس می‌شود. بسیاری از مردم این گونه هستند و من نیز یکی از برادرانی دارم که نمی خواهم نام او را یاد کنم روزی از روزها از او یک نیاز و حاجتی درخواست کردم به من گفت امام برای تو آن را برآورده می کند! در حالی که او فردی با جایگاهی بسیار بالاست که بزرگتر از وزیر است و با دقت به سخنانم توجه کنید و من نمی خواهم نام او را یاد کنم چرا که شدنی نیست و این قرآن نیز بر من شاهد باشد، سپس من در دلم از او ناراحت شدم در هنگامی که این جواب را به من داد سپس در روز بعد یکی دیگر را یافتم که به من گفت حاجتت را در یک دقیقه انجام خواهم داد و هر آنچه بخواهی بی منت نیز انجام میدهم، او نیز مسیحی بود! اما متاسفانه این شیعی قبول نکرد و با مسخره کردنم پاسخ داد، چراکه از امام درخواست کردم از انجام آن امتناع کرد سپس بعد از سه روز امام را دیدم که به من فرمود به سوی او برو و فلان چیزها را بگو سپس درخواست ملاقات کردم که نوبتم بعد از ۵ روز رسید تا او را ملاقات کنم و شاید با خود فکر کنید او فلان یا بهمان باشد... نه خیر او را نمیشناسید و نخواهید شناخت و محال است نامش را یاد کنم تا چیزی را که نگفته ام را به من نسبت ندهید، اما قرآن بر من شاهد است سپس به او گفتم تو دچار مشکلی شدی و از این قرار است و برایش تعریف کردم که در آن روز ۵ روز قبلش و ۳ روز قبلش امام تو را نجات داد... به من گفت چگونه فهمیدی؟ در جواب گفتم امام شخصاً خودش به من این را گفت که به تو بگویم سپس با اینکه بر صندلیش نشسته بود بر زمین روان شد و گفت: لا حول و لا قوه الا بالله سپس گفت از رفتارم با تو درباره درخواست و حاجتت معذرت خواهی می کنم در جواب گفتم خیر دیگر نیازی ندارم این درخواستم انجام شد اما امام به تو سلام می رساند و می گوید از این پس دیگر به او اینگونه نگو، خلاصه با یک فرد مسئول و مدیری که مردم آرزوی عکس گرفتن با او را دارند راه رفتم و نام او را نمیخواهم یاد کنم سپس گفت چگونه او را دیدی؟ گفتم من ماشینش را میشناسم پس این برای شما مشکل است تا به برادری که می‌گوید من فال میگیرم و جن دارم و یا جادو می کنم اشتباه می کند و ان شاء الله این جن بر تو سوار شود! سپس به او گفتم من خیلی وقت است این ماشینش را می شناسم که متعلق به اوست اما نمی توانم این را بگویم باز گفت چه چیزی بهت فرموده است؟! گفتم که فلان چیزها را تعریف کرد... و این را برایش صد بار تکرار کردم و هر بار که تکرارش میکنم مرا در آغوش می‌گیرد چراکه یک نقطه ای دروغ در کار نمیباشد، چراکه من نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده بود با این حال امام فرمود: فلان چیزها را به او بگو.... پس این قضایا شوخی بردار نیستند، اما بزرگترین قضیه از این قرار است در هنگامی که او را واضح و آشکار دیدم و به من فرمود به نجف یک نگاهی بنگر چیز عجیبی خواهی دید... آیا این تو را راضی می‌کند؟ و بر این قرآن قسم میخورم دقیقا همین سخنان را به من فرمودند که (آیا این تو را راضی میکند)؟ سپس به سوی او رویم را برگرداندم منِ رو سیاه چه موشی باشم تا این مقام الهی را به من بگوید که (آیا این تو را راضی میکند)؟ و این در ذهنم باقی می ماند تا زمانی که به پخش تلویزیون رسیدم...
⭕️نقض استبعاد عمر طولانی امام زمان(عج) با نصّ صریح قرآن 🔹 مورد اتّفاق همه‌ی است؛ اینکه کسی خواهد آمد و را از منجلاب ظلم و جور خواهد داد، در میان ادیان ابراهیمی مورد قبول همگان است. در ، نام این هم مشخّص شده است؛ این موجود الهی را، این انسان بزرگ فوق‌العاده را در همه‌ی مذاهب اسلامی به نام (عج) می‌شناسند. شاید در بین فِرَق اسلامی هیچ فرقه‌ای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که (عج) ظهور خواهد کرد و او از است؛ حتّی نام و کنیه‌ی آن حضرت را هم مشخّص میکنند. خصوصیّتی که در وجود دارد این است که این شخصیّت را به‌صورت مشخّص و معیّن معرفی میکند؛ او را فرزند امام یازدهمِ از ائمّه‌ی اهل بیت - حضرت امام حسن عسکری (ع) - میداند؛ تاریخ ولادت او به‌طور مشخّص از نظر مورّخان شیعه و متکلّمان شیعه روشن و واضح است؛ دیگر فِرَق اسلامی، غالباً این نظر را متذکّر نشده یا نپذیرفته‌اند، ولی با ادلّه‌ی مسلّم و قطعی، حضور و وجود و ولادت آن بزرگوار را اثبات میکند. بعضی کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی (عج)، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن با نصّ صریح خود، این را برطرف میکند. درباره‌ی (ع) میفرماید: فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا؛ یعنی (ع) در میان قوم خود ۹۵۰ سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار ۹۵۰ سال است؛ بنابراین، این استبعاد جایی ندارد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۴/۳/۱۴ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری @tabyinchannel
🔰: 📌 اى عزيزان من! و را در تمام اعمال و گفتار و كردارتان بايد داشته باشيد، نه سال و ماهى يك مرتبه؛ بلكه شبانه روزى يك مرتبه، اگر نگوئيم ساعتى يك مرتبه محاسبه و هر آنى مراقبه لازم است. 📍اگر نفس را آزاد گذاشتيد و مراقب آن نبوديد و محاسبه اعمال نكرديد و دوش به دوش غفلت عمر را گذرانديد، از سوء خاتمه بترسيد. 📚برگرفته از وصایای اخلاقی آیة الله سعادت پرور ره به فرزندان🌱
✍امام على عليه السلام: بهترين برطرف كننده اندوه، خشنود بودن به قضاى الهى است. 📚غررالحكم حدیث ۹۹۰۹
🔴اهمیت صبور بودن در زندگی (بسیار زیبا و خواندنی) 🍃یکی از اصحاب امام صادق صلوات‌الله‌عليه نقل مي‌كند: روزی خدمت امام عليه‌السلام نشسته بوديم. كسي آمد و از سختی‌ها و گرفتاری‌های زندگی‌اش گلايه کرد. 🌹حضرت ابتدا در پاسخ او فرمودند: صبر کن! ان‌شاءالله خدا برایت فرجی می‌رساند. 🔵اما بعد از مقداري تأمل پرسيدند: وضع زندان كوفه چگونه است؟ عرض كرد: جای بسيار بدی است؛ محلي بسيار تنگ، کثیف و متعفن است كه زندانیان آن در بدترين حالات گرفتارند. 🌼امام عليه‌السلام هم به او فرمودند: توجه داشته باش! تو در واقع در زندان هستي؛ آيا توقع داری در زندان به تو خوش بگذرد؟ 🔴 مگر نشنیدی که دنیا زندان مؤمن است؟ دنیا همین است؛ توقع نداشته باشيد مثل بهشت باشد. 🌕در بعضي از روایات نقل شده است: بلا به اندازه ایمان است؛ هر کس ايمانش قوی‌تر و محکم‌تر باشد، بلایش بیشتر است. 🌹در روایت ديگري امام صادق صلوات‌الله علیه فرمودند: «مزد و پاداش فراوان با بلای زیاد توأم است و خدا هیچ مردمی را دوست نمی‌دارد، مگر آن‌که آنها را مبتلا می‌کند.» ☀️نمونه ی بسیار روشن آن انبیا و اولیای خدا هستند از جمله سیدالشهدا علیه السلام که سخت ترین بلاها و مصیبتها رو دیدند وبا صبر و تسلیم در برابر خدا به بالاترین درجات رسیدند.
☘ خنـده ملائـک ☘ آیت‌الله مجتهدی تهرانی فرمودند: در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: "اِسمَع!اِفهَم!" ملایکه میخندند که این زنده بود نفهمید الان چگونه بفهمد؟!!!❗️  خدا کند ما از این دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم. ✅ یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می کنند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: "یک محرم بیاید"   اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: "این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟! ‌‌‎‌
راضی به تقدیر الهی باشید تا به مقامات عالیه برسید يكي از مباحثي كه بزرگان اخلاق مطرح مي‌كنند، بحث مقام رضا و تسليم است. اين معنا كه انسان نسبت به آنچه خداوند بر او مقدر كرده، از همه جهات رضايت را داشته باشد و تسليم باشد، يك مقام بسيار بالايي است. از امور جزئي و ضعيف گرفته، در امور مالي، در امور زندگي دنيوي، تا امور علمي و حتي بعضي از امور معنوي. فرض كنيد زن و شوهري هستند، كه خداوند به اينها فرزندي عنايت نكرده، خوب اينها اگر واقعاً تسليم باشند و واقعاً به مقام رضا رسيده باشند، يا كسي که از نظر خلقت از بدوي، كه از مادر متولد شده، داراي يك مشكلي هست يا يك مريضي در او وجود دارد، اگر واقعاً رضايت داشته باشد، صرف نظر از  اين رضا، مقام توحيدي ايشان را خيلي بالا مي‌برد. در بعضي روايات داريم كه، از خداوند به عنوان حديث قدسي نقل شده که: «من لم يرض بقضائي و لم يومن بقدري فليلتمس الهاً غيري»، كسي كه به قضاء من و آنچه كه مقدر كردم راضي نباشد،‌ «فاليلتمس الهاً غيري»، يعني بايد سراغ خداي ديگر برود، يعني مرا قبول ندارد، الوهيت مرا قبول ندارد.  كسي كه مقام رضا را دارد، در توحيد قوي است، و كسي كه مقام رضا ندارد، به هر مقداري كه كم باشد و مختلف باشد، توحيدش به همان مقدار تغيير پيدا مي‌كند. اين جهت خيلي مهم است كه، انسان با مقام رضا، اعتقادش را به مسئله توحيد الهي، روز به روز قوي تر كند. كسي که استعدادش ضعيف است، خيلي با خودش كلنجار نرود، كه چرا من استعدادم ضعيف است، چرا حرفهاي بزرگان را به اين زودي نمي‌فهمم، راضي باشد، يعني واقعاً به همين مقداري كه خدا به او عنايت كرده تسليم باشد. يا نمي تواند در بيان خوب حرف بزند و خطابه داشته باشد، اينها را واقعاً بايد رضايت داشته باشد. البته نمي‌خواهم بگويم كه انسان هر عجزي كه داشت، بايد به فكر حلش نباشد، نه چيزها و مشكلاتي كه با دست خود انسان به وجود مي‌آيد، بايد چاره‌اي براي آن بينديشد و حل كند،‌ اما چيزهايي خدادادي و ذاتي است، مثلا اين که چرا پدرم فقير است، چرا خانواده ما، يك خانواده روستايي است، چرا برادر يا پدر من اينچنين است، اينها چيزهايي است كه خيلي اختيار شخص در آن دخالت ندارد. آنوقت اگر شروع به شكوه كند، مثلاً زنم، خانواده زنم، خانواده عيالم اينچنين هستند، اگر واقعاً دنبال شكوه بيفتد، اين شكايات حدي ندارد. ‌انسان وقتي راضي و تسليم شد، واقعاً به يك آرامش و سرانجامي مي‌رسد، راضي به رضايت الهي و تسليم محض است. حتي در بعضي روايات داريم كه، براي او طمانينه‌اي ايجاد مي‌شود. امروز فرض كنيد كه سر سفره‌اشان يك غذاي عادي باشد، يا غذاي درجه يك، براي او فرق نكند. اما آنطرف قضيه كه انسان برود، در باب شكايت که حد ندارد، دائماً انسان خودش را اذيت مي‌كند و اي كاش فقط منحصر به همين مسئله‌ اضطراب مي‌شد، همين كه عرض كرديم «فاليلتمس الهاً غيري»، سر از شرك در مي‌آورد. يعني كسي كه راضي به رضاي الهي نباشد، سرانجامش شرك است.‌ قدم به قدم شروع مي‌شود. از خداوند شكوه مي‌كند، گله مي‌كند، اعتراض مي‌كند، به خودش و اطرافيانش پرخاش مي‌كند، تا خداي نكرده، سر از مسئله شرك در مي‌آورد. در مقام رضا، بعضي از افراد اصلاح مي‌شوند، يعني وقتي مشكلاتي برايشان پيش مي‌آيد، مانند مريضي طولاني، يك سال است مثلاً در بستر خوابيده، در بعضي از روايات همين بحث رضا وارد شده، كه اصلاح بعضي فقط به همين است كه فقري، مريضي يا يك مشكلي سراغشان بيايد و اگر در آن امتحان الهي موفق شدند، يعني واقعاً راضي و ‌تسليم الهي شدند، از اين راه مي‌توانند تكامل و رشد پيدا كنند كه اگر اين نبود و اگر اين جهت به وجود نمي‌آمد، هرگز راه و مقدمات رشد برايشان فراهم نمي‌شد. علاوه بر اينكه مقام رضا توحيد را قوي مي‌كند، كمالات معنوي و روحي براي انسان ايجاد مي‌كند، بعلاوه در روايات هم داريم که خود همين هم اجر دارد. اجر به نماز و روزه نيست، يكي از چيزهايي كه خداوند بر آن اجر مترتب كرده، مقام رضا است. وقتي انسان به اين مقام رسيد و واقعاً تسليم الهي بود، براي همين هم خداوند اجري قرار داده و قاعدتاً اجرش هم، اجر كمي نيست و اجر عظيمي بايد باشد. «ان من عباد الله من لا يصلحه الا الفقر و الفاقه» در بندگان خدا بعضي ها هستند كه اصلاح نمي شوند و چيزي جز فقر و فاقه اينها را اصلاح نمي كند، «ولو اغني لفسد و منهم من لا يصلح الا السهم»، بعضي ها فقط مريضي و بيماري اصلاحشان مي كند، يعني بالاخره يك چيزي بايد در آدم به وجود آيد، كه متوجه مقام رضا شود، اگر مشكلي نباشد، مريضي نباشد، مكارهي نباشد، سختي‌هايي نباشد، چه خود انسان يا اطرافيان، پدر، مادر، برادرها، اگر اينها نباشد، كه انسان در اين گرداب امتحان قرار نمي‌گيرد و ديگر سراغ اين مقامات نمي‌آيد. خوب انسان در مشكلات بايد صبر كند، آنجايي كه واقعاً يك مشكلي برايش به وجود آمده، بايد مقام رضا  پيدا كند، و الا كسي كه در آسايش به سر مي‌برد، اگر بگويد
من راضي هستم،‌ اين راضي نباشد مي‌خواهد چه باشد. لذا هميشه آنچه كه در زندگي ما و شما و همه وجود دارد و آينده هم معلوم نيست كه چه پيش مي‌آيد، چه شرائط، حوادث و مشكلاتي براي شخص انسان به وجود مي‌آيد. واقعاً بايد اين مقام را در خودمان ايجاد كنيم، راضي باشيم به رضايت الهي «فاليطمئن الي حسن نظر الله». ما مي‌دانيم خدا حكيم است، و اطمينان داشته باشيم كه نظر خدا، نظر خوبي به ما هست،‌ «فانه يدبر عباده بما يصلحهم و التسليم علي العبد في قضاء الله فريضه»، اين اجمالي راجع به اين مقام بود. خداوند همه ما را واصل به اين مقام بفرمايد ان شاء الله.  منبع : التوحید ( للصدوق)، ص ،371؛
کسی که نسبت به تقديرش ناراضي باشد خداوند سبحان را در تقدير خود مورد اتّهام و بدبيني قرار داده است روايتي از پيامبر گرامي«صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلّم» است که در آن مي فرمايند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَنْبَتَ اللَّهُ تَعَالَى لِطَائِفَةٍ مِنْ أُمَّتِي أَجْنِحَةً فَيَطِيرُونَ‏ مِنْ قُبُورِهِمْ إِلَى الْجِنَانِ يَسْرَحُونَ فِيهَا وَ يَتَنَعَّمُونَ كَيْفَ شَاءُوا فَتَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَلْ رَأَيْتُمُ الْحِسَابَ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا حِسَاباً فَيَقُولُونَ هَلْ جُزْتُمُ الصِّرَاطَ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا صِرَاطاً فَيَقُولُونَ هَلْ رَأَيْتُمْ جَهَنَّمَ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا شَيْئاً فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ مِنْ أُمَّةِ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُونَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص فَيَقُولُونَ نَشَدْنَاكُمُ اللَّهَ حَدِّثُونَا مَا كَانَتْ أَعْمَالُكُمْ فِي الدُّنْيَا فَيَقُولُونَ خَصْلَتَانِ كَانَتَا فِينَا فَبَلَّغَنَا اللَّهُ هَذِهِ الدَّرَجَةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ فَيَقُولُونَ وَ مَا هُمَا فَيَقُولُونَ كُنَّا إِذَا خَلَوْنَا نَسْتَحِي أَنْ نَعْصِيَهُ وَ نَرْضَى بِالْيَسِيرِ مِمَّا قُسِمَ لَنَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ حَقٌّ لَكُمْ هَذَا»[1]؛ وقتی قیامت می‌شود، خداوند متعال به طائفه‌ای از امّت من، دو بال عطا مي‌فرمايد و به‌وسیلۀ آن دو بال، به سرعت، از قبرهای خود به سوی بهشت پرواز می‌کنند. در بهشت جای می‌گیرند و هر نعمتي که بخواهند، برخوردار می‌گردند.   ملائکه از آنها سؤال می‌کنند که شما محاسبۀ اعمال و صراط و جهنّم را ديديد؟ يعني مواقف قيامت را چگونه گذراندید که به بهشت رسیدید؟ آنان پاسخ می‌دهند: ما چيزي نديديم. منظور اينکه، از ما حسابي نخواستند و بدون بازجويي آمديم. ملائكه مي‌گويند: شما چه طايفه‏اي هستيد؟ از امت كدام پيغمبريد؟ آنها پاسخ مي‌دهند: ما از امت محمد«صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلّم» هستيم. ملائکه می‌پرسند: در دنیا چه کردید که به این مقام رسیدید.؟ آنها می‌گويند: ما دو خصلت داشتيم و خداوند به فضل و رحمت خود، ما را به اين مرتبه رسانيد. خصلت اوّل اینکه: ما در خلوت، مرتکب گناه نمی‌شدیم، یعنی خلوت و جلوت برای ما تفاوت نداشت و همان‌طور که در بین مردم مراقب بودیم معصیت نکنیم، در خلوت و در نهان نیز گناه نمی‌کردیم. دوم: توانسته بودیم مقام تسلیم و رضا به دست آوریم؛ یعنی به آنچه قسمت ما شده بود، راضی بودیم. ملائکه به آنها می‌گویند: حق شماست که به چنین مقامی دست یافته‌اید در آن جلسه، قدري راجع به عامل اوّل ورود مستقيم به بهشت که «اجتناب از گناه، در خلوت» بود، صحبت کرديم. در اين جلسه به شرح فراز بعدي روايت، يعني عامل دوّم ورود مستقيم و بدون محاسبۀ آدميان به بهشت، خواهيم پرداخت. دومین عاملی که سبب می‌شود اهل بهشت، صاحب بال شوند و به سوی جایگاه ابدی خود در بهشت پرواز کنند، «تسلیم و رضا» در برابر اوامر و مقدّرات الهی است. تسلیم و رضا، گاهي در برابر اوامر و نواهي الهي، نظير انجام واجبات و عبادات و اجتناب از گناهان و نيز اطاعت از دستورات خداوند سبحان است. مثل حضرت ابراهيم«سلام‌الله‌علیه» که نسبت به دستور خداوند، براي ذبح فرزندش، تسليم و رضا بود. خداوند به ابراهیم دستور داد که همسر و فرزند خردسالش را به بیابانی ببرد و در آنجا تنها بگذارد. ابراهیم«سلام‌الله‌علیه» بدون چون و چرا، به فرمان الهی عمل کرد. پس از سال‌ها دوری، ابراهيم به دستور خداوند، به مکّه رفت و با کمک اسماعیل، خانۀ کعبه را بازسازی کرد. سپس خداوند فرمان داد تا حج به‌‌جا بیاورند. پس از اعمال حج، خداوند به ابراهیم فرمود که اسماعیل را در قربانگاه، قربانی کند. حضرت ابراهیم«سلام‌الله‌علیه» که تسلیم أوامر الهی بود، به اين فرمان خداوند نيز سر ‌سپرد. حتي فرزند عزيزش، اسماعيل نيز تسليم امر خدا شد و گفت: «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»[2]. قرآن کریم دربارۀ مقام تسلیم حضرت ابراهیم«سلام‌الله‌علیه» می‌فرماید: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ‏ لِرَبِ‏ الْعالَمينَ‏»[3].   گاهي نيز تسليم و رضا، در برابر مقدّرات خداوند تعالي است. قرآن کريم مي‌فرمايد: هرچه در عالَم هستی وجود دارد، با نظم و مقدار ویژه‌ای، همگی از خزانۀ علم الهی سرچشمه گرفته و به دست قدرت او موجود شده است: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»[4]
بلاها و مصيبت‌هايي نظير مرگ ناگهاني فرزند، که انسان در رخداد آن تقصير ندارد، از جمله مقدّرات الهي است.   بايد توجه شود که مصائب و مشکلات، در سه دسته بررسي مي‌شوند. دستۀ اوّل مشکلاتي هستند که وقوع آنها تقصير خود انسان است. قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»[5]؛ اين مصيبت‌ها دستاورد اعمال خود شماست و خداوند سبحان، بسياري از اعمالتان را نديده مي‌گيرد و مي‌بخشد، وگرنه بيش از اين دچار بلا مي‌شديد. در اين‌گونه مصيبت‌ها، «رضايت به بلا» بدون توبه، بازگشت، جبران و تلاش براي اصلاح وضعيّت، فايده‌اي ندارد.    دستۀ دوّم، بلاهايي است که جبر جامعه براي انسان پديد مي‌آورد و خودش در وقوع مصيبت، نقش و تقصيري نداشته است. نظير وقتي که اکثر افراد مرتکب گناه مي‌شوند و اشخاص بي‌گناه نيز مجبورند به آتش گناه ديگران بسوزند.  دستۀ سوّم، مصائبي هستند که از سوي خداوند تعالي براي آزمايش بنده يا ارتقاي درجه و نظاير آن، به بندگان مي‌رسد. در واقع خود بندگان و اجتماع آنها، هيچ تقصيري در وقوع اين نوع بلاها ندارند. اين بلاها، از «الطاف خفيّۀ» خداوند است. الطاف خفيّه، به الطافي گفته مي‌شود که ظاهر آن بلا و مصیبت است و معمولاً با سختی همراه مي‌گردد، امّا باطن آن، نعمتی از جانب خداوند سبحان است که از ديد بندگان مخفي مي‌ماند. در مقابل اين الطاف، «الطاف جليّۀ» خداوند متعال است که به‌صورت آشکار به بندگان مي‌رسد و براي همه قابل درک است. به‌طور خلاصه بايد گفت: اگر آدمي در برابر الطاف خفيّه و مصيبت‌هايي که خودش در رخداد آنها نقشي نداشته، «تسليم و رضا» باشد، يعني گلايه و شکايت از خدا نکند و شاکر الطاف خفيّه باشد، ثواب فراواني مي‌برد و سبب ارتقاي رتبۀ معنوي او خواهد شد. حتي در روايات داريم، به مقام «صدّيقين» که مقام والايي است، خواهد رسيد. در حديثي از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» آمده است: خداوند تعالي مي‌فرمايد: بندۀ مؤمن خود را از حالتي به حالت ديگر درنمي‌آورم، مگر آنکه حالت جديد را برايش برتر قرار مي‌دهم. پس بايد به تقدير من راضي و بر بلا صبور باشد و شکر نعمت من را به‌جا آورد. در اين‌صورت، اي محمّد، نام او را در شمار «صدّيقين» نزد خودم خواهم نوشت.[6] تسليم و رضا، دو رکن از ارکان ايمان هستند. اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» مي‌فرمايند: «الْإِيمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْكَانٍ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ تَفْوِيضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ»[7]؛ ايمان چهار رکن دارد که عبارتند از: رضايت به قضاي الهي، توکّل به خدا، واگذاري امور به حق‌تعالي و تسليم در برابر اوامر خداوند.  رسیدن به مقام تسلیم و رضا، هرچند از نظر «عملي» و در مقام «باور»، بسيار سخت است، امّا از حيث «علمی» و از نظر «دانستن» خیلی آسان است؛ به خاطر اینکه اگر کسی خداوند را قبول داشته باشد، یعنی خدا را، خدا بداند، حتی اگر توحید او با تقلید عوامانه به دست آمده باشد و بداند که خدا هست، او را مستجمع جمیع صفات کمالات می‌داند، او را عادل می‌داند و به قدرت او اقرار دارد، همچنین خداوند را عالم می‌داند، در نتیجه می‌فهمد که هرچه از خداوند سر بزند صحیح است، قدرت دارد و هرچه بندگان بخواهند می‌تواند به آنها عنایت فرماید، علم به احوال خلایق دارد و مصائب و مشکلات آنان را می‌داند، رئوف است و رأفت او از همه بیشتر است و مهربان‌تر از او نسبت به بندگانش وجود ندارد. امام صادق مي‌فرمايند: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[8]؛ داناترين مردم نسبت به خدا، راضى‏ترين آنها از خداى عزّوجل‏ است. همه، چه خواص و چه عوام، علم به تسلیم و رضا را دارند. بنابراین خوب می‌توانند بدانند که اگر بلاها و مصیبت‌ها، از طرف خود بندگان نباشد، مصلحت و حکمتی در آن است، هر چند خودشان به آن مصلحت یا حکمت پی نبرند. مثلاً در فقدان فرزند، انسان بايد به اين فکر کند که اگر فرزندش از دنيا نمي‌رفت، ولي در جواني گناهکار و لاابالي مي‌شد و علاوه بر خودش، پدر و مادر را نيز دچار نابودي و بيآبرويي مي‌کرد، خوب بود؟ پس حتماً در فقدان او حکمت و مصلحتي نهفته است. وقتی مصلحت باشد، باید انسان تسلیم و راضي شود. گاهی انسان می‌داند آنچه واقع شده به مصلحت اوست، بنابراین تسلیم می‌شود، اما نمی‌تواند راضی گردد و مرتبۀ والاتر آن است که علاوه بر تسلیم، راضی هم باشد و مصیبت خود را از الطاف خفیّۀ خداوند تعالی بداند. هر آدمی می‌تواند با استفاده از برهان‌های خداشناسی، از نظر علمی، تسلیم و رضا پیدا کند، مخصوصاً با برهان فطرت، عمق جان انسان تسلیم و رضا را می‌داند، علم او نیز شهودی است. اگر چنین علمی راجع به تسلیم و رضا برای انسان پیدا نشود، به عبارت دیگر اگر کسی نداند که باید در برابر مصلحت و حکمت خداوند، تسلیم و به آن راضي باشد
خداشناسی او ضعیف است، توحیدش اشکال دارد و عدالت خدا را نفهمیده است.   بنابراین، دانستن تسلیم و رضا از لحاظ علمی خیلی آسان است؛ امّا بايد توجه شود که این مرتبه از تسلیم و رضا، گرچه لازم است، ولي کاربرد عملی ندارد. به قول مولوی پای استدلالیان چوبین بود    پای چوبین سخت بی تمکین بود  
در مباحث معنوی، علم خوب است، لازم است، امّا کاربرد ندارد. از جمله در مبحث قضا و قدر، دانستنی‌ها به کار نمی‌آید. شاهد عرض اینکه اگر به یک نفر انسان معمولی گفته شود: خداوند عادل نیست، عصبانی می‌شود و گوینده را کافر می‌داند و اگر بتواند او را به سختی تنبیه می‌کند. امّا خودش با اینکه می‌داند خدا عادل است، در مشکلات از خدا گله می‌کند. یعنی علم او به عدالت خداوند کاربردی نیست و در عمل، خودش خداوند را عادل نمی‌داند. آنچه در اين زمينه کاربرد دارد، «باور قلبی» است، یعنی انسان قلباً باور کند که خدا عادل است، قادر است، عالم است، رئوف است، حکیم است و آنچه واقع می‌شود و خود انسان یا جامعه، در آن تقصیر ندارد، صددرصد بر وفق حکمت و بر طبق مصلحت است و به آن راضي باشد. امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» در دعای ابوحمزۀ ثمالی، چنين باوري را از خداوند متعال درخواست دارند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِيناً صَادِقاً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي‏ مِنَ‏ الْعَيْشِ‏ بِمَا قَسَمْتَ‏ لِي‏ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏»[9] اين باور و عمل بر طبق آن، سبب می‌شود انسان در قیامت، دو بال پیدا کند و از قبر، مستقیم به جایگاه خود در بهشت پرواز نماید. در اثر این باور قلبی انسان مصیبت را نه تنها مصیبت نمی‌داند، بلکه از الطاف خفیّۀ خداوند بر می‌شمرد و حتی آن را بهتر از نعمت می‌داند و شکر آن را به‌جا مي‌آورد. از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» روايت شده است که هرگاه نعمتي به رسول خدا«صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلّم» مي‌رسيد، مي‌فرمودند: «الْحَمْدُ لِلهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ» و آنگاه که با امر ناخوشايندي مواجه مي‌شدند، مي‌فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ كُلِ‏ حَالٍ»[10]. راوي مي‌گويد: از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» سؤال کردم: مؤمن چگونه شناخته مي‌شود؟ يعني ويژگي او چيست؟ امام«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: تسليم در برابر خداست و در غم و شادي، در سختي و آساني، راضي به رضاي اوست.[11] امام حسين«سلام‌الله‌علیه» هنگام حرکت به سمت کربلا فرمودند: «رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏»[12]. آن امام عزيز، در روز عاشورا نيز در حالی که صدای مبارکش، در اثر ضعف و جراحت، جوهر نداشت و نمی‌توانستند بلند حرف بزنند؛ امّا زیر لب چنین زمزمه می‌کردند: «يَا إلهي صَبرًا عَلى‏ قَضائِكَ‏ وَ لا مَعبُودَ سِواكَ يَا غيَاثَ المُسْتَغيثينَ»[13]. من نمي‌دانم باباطاهر تا چه اندازه به اين مقام‌ها دست يافته، امّا در شعر عالي مي‌گويد که:    یکــی درد و یکـی درمــان پسنــدد                 یکی وصل و یکی هجران پسندد    من از درمان و درد و وصل و هجران                    پسنــدم آنچــه را جانـان پسندد البته خداوند براي کسي بد نمي‌خواهد و هرچه از جانب او به بندگان برسد نيکوست. پيامبر گرامي«صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلّم»، در حديثي به روايت اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» مي‌فرمايند: «فِي‏ كُلِ‏ قَضَاءِ اللَّهِ‏ خِيَرَةٌ لِلْمُؤْمِن»‏[14]؛ در هر قضاى خداوند، برای مؤمن، خير و نيکي وجود دارد البته ظاهر برخي وقايع، تلخ و سخت است، امّا باز هم همان تلخي و سختي به نفع بندگان و به مصلحت آنها خواهد بود. به قول قرآن شريف: «وَ عَسي‏ أَنْ‏ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[15]. امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» مي‌فرمايند: کسي که به مقدّر الهي، چه مورد علاقۀ او و چه مورد نفرت او باشد، راضي گردد، خداوند سبحان از بين آنچه او دوست دارد يا دوست ندارد، تنها چيزي که برايش بهتر است را مقدّر مي‌فرمايد.[16] قرآن کریم در آيه‌اي می‌فرماید: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[17] مردان خدا، اولیای خدا، آنان‌اند که تسلیم و رضا را باور کرده‌اند و در اثر این باور، غم گذشته را نمی‌خورند و نسبت به آینده نگرانی ندارند. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» مي‌فرمايند: رسول خدا«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» هيچ‌گاه نفرمودند: اي کاش فلان امر، اين چنين نشده بود.[18] برخورداري از نفس مطمئنّه، سبب مي‌شود انسان، واقعاً به مقدّرات الهي راضي باشد. آنگاه به او خطاب مي‌شود: اي بندۀ من که نفس مطمئنّه پيدا کرده‌اي! اي کسي که من از تو راضي هستم، تو هم از من راضي هستي، نزد خودم بيا: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ، راضِيَةً مَرْضِيَّةً،  فَادْخُلِي فِي عِبادِي، وَ ادْخُلِي جَنَّتِي»‏[19]. قرآن کریم، به بهشت رضوان که جايگاه اخصّ‌الخواص است، مقام عنداللهی می‌گوید. اگر انسان به برابر مقدّرات الهي، راضي باشد، به مقام‌هاي والايي در دنيا و آخرت دست مي‌يابد و پاداش فراواني خواهد برد