1_12156622298.mp3
5.93M
تو شام ذوالفقار گریه ام ادامه جهاد حیدری بود
نفهمیدن نبرد اشکام خودش یه فتح خیبری بود
با سیل اشک صبح و شامم
شامو رو سرش خراب کردم
پای علمت کنار عمه با گریه انقلاب کردم
عمه شد حیدر و من شدم فاطمه
تیغ اون خطبه هاش تیغ من اشکمه
ولی دیدن این دفعه علمدار منم
آی زدنم آی زدنم آی زدنم
نیمه شب غریب گیر آوردنم
آی زدنم آی زدنم آی زدنم
#حضرت_رقیه
#محرم
#شب_سوم
#مهدی_رسولی
┄┄┄ ┅❖❁🌹❁❖┅ ┄┄┄
هیئت انصار الولایة کمالشهر
جوانان عاشورایی رزمندگان اسلام
@ansarolvelayat_net