eitaa logo
انصارالرضا (روشنگری)
591 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
46 فایل
بررسی ‌و مرور مسائل روز دنیا
مشاهده در ایتا
دانلود
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️در طریق عشق‌بازان مشکل آسان کجا... 🔹 جملات هشدارآمیز آقا سید روح‌الله را می‌خواند درباره‌ی سستی پس از . 🔸او از نگرانی امام نسبت به سستی بعد از پیروزی و نشست بعد از فتح می‌گوید.آنجا که امام می‌گفت: «وقتی که همه داریم با هم حرکت می‌کنیم که سد را بشکنیم خسته نمی‌شویم،سستی پیدا نمی‌شود.در این راه هرچه جلو می‌رویم قوی‌تر می‌شویم. اما وقتی که رسیدیم به یک جایی که سد را شکستیم و اعتقادمان این شد که الحمدلله پیروز شده‌ایم،آن وقت است که فرش زمین می‌شویم و سستی پیدا می‌کنیم و آرمان‌هایمان را فراموش می‌کنیم. در وقت پیروزی بعد از انقلاب که باید برگردیم سراغ اینکه وضعشان چطور است؟ اداره‌ای‌ها وضعشان چطور است؟ کوچه و بازار را باید چه کرد؟ را باید چه کرد؟بی‌حال و بی‌خیال می‌شویم!» 🔹و انگار این همه‌ی دغدغه‌ی او بود.مسعود دیانی با سوره‌اش،ما را به سیر در اعماق دین و تاریخ می‌بُرد، سختی راه رفته را نشان‌مان می‌داد و آرمان‌ها را به یادمان می‌آورد،تا بلکه بی‌حال و بی‌خیال ننشینیم. 🔺ان‌شاالله در بهشت رضوان، همنشین آقا سیدروح‌الله و مهمان اباعبدالله باشی. همین.
💘جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول « و و نیمی از و پاره‌ای از و فوق کلیوی» را برداشته بودند. 😭 در جراحی دوم و و بخش دیگری از را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند.😭 و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی، باز از فاطمه گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت.❗️ این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و ، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ 👈وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که در سرطان پیشرفته و داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ ♦️«به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین»🔺 مرحوم حجت الاسلام ، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی که دیروز بر اثر بیماری که مدت ها با آن دست و پنجه نرم می کرد، دار فانی را وداع گفت، وی 👆روایتی از « » را در صفحه ی اینستاگرام اش منتشر کرده بود.