#خاطره 📚
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود، خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد
بلند شد اومد جبهه، یه روز به فرمانده مون گفت:من از بچگی حرم #امام_رضا علیه السلام نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک ۴۸ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...
... اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه ، توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر ، گریه می کرد و می گفت:یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت ، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده، دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود...
#شهید_حمید_محمودی
sapp.ir/ansarshohadaa
Eitaa.com/ansarshohadaa
احتمالاً زمستان سال ۶۸ بود كه در تالار انديشه فيلمي را نمايش دادند كه اجازه اكران از وزارت ارشاد نگرفته بود.
سالن پر بود از هنرمندان، فيلمسازان، نويسندگان و ..
در جايي از فيلم آگاهانه يا ناآگاهانه، داشت به #حضرت_زهرا سلام الله عليها بي ادبي ميشد.
من اين را فهميدم. لابد ديگران هم همين طور، ولي همه لال شديم و دم بر نياورديم. با جهان بيني روشنفكري خودمان قضيه را حل كرديم. طرف هنرمند بزرگي است و حتما منظوري دارد و انتقادي است بر فرهنگ مردم.
اما يك نفر نتوانست ساكت بنشيند و داد زد: خدا لعنتت كند! چرا داري توهين ميكني؟!
همه سرها به سويش برگشت. در رديفهاي وسط آقايي بود چهل و چند ساله با سيمايي بسيار جذاب و نوراني. كلاهي مشكي بر سرش بود و اوركتي سبز بر تنش.
از بغل دستيام (سعيد رنجبر) پرسيدم: «آقا را ميشناسي؟»
گفت: « #سيد_مرتضي_آويني است.»
شهید سید مرتضی آوینی
«آدم باید توجه کند. فردا این زبان گواهی میدهد. حیف نیست این زبانی که میتواند شهادت بدهد که اینها ده شب فاطمیه نشستند و گفتند: یا زهرا یا حسین (ع)، آن وقت گواهی بدهد که مثلاً ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفت، بیهوده گفت، آلوده کرد، ناسزا گفت، به مادرش درشتی کرد...؟ احتیاط کن! در ذهنت باشد که یکی دارد مرا میبیند، یک آقایی دارد مرا میبیند. دست از پا خطا نکنم، #مهدی_فاطمه(س) خجالت بکشد. وقتی میرود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده نشود و سرش را پایین نبیندازد. بگوید: مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است. بد نیست؟! فردای قیامت جلوی #حضرت_زهرا(س) چه جوابی میخواهیم بدهیم.»
#شهید #سیدمجتبی_علمدار
توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند.
#حاج_حسین_خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب،
توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد…
حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم #محمدرضا_تورجی_زاده را پیدا کن.
خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه #حضرت_زهرا برامون بخون…
تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد…
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند..
الله اکبر الله اکبر ،
خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود.
شهید محمدرضا تورجی زاده دوخط روضه حضرت مادر (س) از عمق جان و با تمام اخلاص خواند و بر جان و دل شهید خرازی نشست.
شهید تورجی زاده سوخته در عشق خدا بود ، فرمانده گردان #یا_زهرا شد و شهادتش هم مثل حضرت زهرا رقم خورد. وصیت کرد روی قبرش بنویسند: «یا زهرا (س)».
در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید
زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من
بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است.
یک مرتبه بنده برای انجام یک کار بزرگ و سختی انتخاب شدم که در فناوری آن هم مشکل داشتیم.
حسن من را دید و گفت می خواهی در این کار موفق باشی؟ گفتم بله. گفت برو بچه های گروهت را جمع کن، دستانتون رو بهم بدید و هم قسم بشید و بگویید خدایا ما برای رضای تو این کار را می کنیم و هرچه ثواب هم دارد خودمان نمی خواهیم، تمام ثواب آن برسد به #حضرت_زهرا(س) و همین طور هم شد. البته بچه ها هم خالصانه به حرف او عمل کردند و این کار در کوتاهترین زمان ممکن که کسی هم فکرش را نمی کرد، انجام شد.
سردار #شهید #حسن_تهرانی_مقدم
راوی سردار امیرعلی حاجی زاده
شهیدی که یک هفته روزمرگیهای شهر را به هم ریخت
همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که ۱۰ روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد.
جوان ۲۱ ساله که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر ۵۷ ابوالفضل (ع) استان لرستان بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران مفقود الاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به خرم آباد برگشت.
به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد- آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته در مکان مخصوصی در بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت.
عطر خوشبوی پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود.
#شهید_توکل_حسنوند
شهادت اردیبهشت ۶۵
منطقه حاج عمران، تپه شهدا
مزار: گلزار شهدای خرم آباد
شهید عزیز امشب در حرم #امام_حسین علیه السلام و کنار #حضرت_زهرا سلام الله علیها و شهدا بیاد ما باش و سلام ما را هم برسان
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمانی که خدا عاشق بنده اش می شود!
#امام_علی (ع) : هرگاه خداوند بخواهد بنده را گرامی بدارد او را گرفتار عشق و محبت خویش می گرداند.
ارادت خاصی به #حضرت_زهرا سلام الله علیها داشت. از سوز دل مداحی میکرد. #شهید_حسین_خرازی با شنیدن روضه اش از پشت بیسیم قرار از کف داد. عاشق #امام_زمان (عج) بود. برنامه حضورش در جبهه را طوری با مافوقش تنظیم می کرد که بتواند هر شب چهارشنبه جمکران باشد. ۹۰۰کیلومتر از جبهه های جنوب و غرب را طی میکرد تا در جمکران نماز امام زمان (عج) بخواند. نفسش را اسیر اخلاصش کرده بود. با اینکه فرمانده بود (گردان یا زهرا (س))، اما مثل یک فرد عادی هرکاری که بود انجام میداد و نفسش را می شکست. علاقه فراوانی به آیت الله #شهید_بهشتی و آیت الله #امام_خامنه_ای داشت. وصیت کرد روی سنگ مزارش بنویسند #یازهرا (س). بعد از شهادت، در خواب به یکی از دوستانش گفته بود: که امام زمان (عج) را در آغوش گرفتم. سخن آیت الله جوادی آملی درباره شهید این بود : ایشان (در عشق خدا) سوخته است. قبل از شهادت سوخته بوده است.
جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا (س) بود.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 🌹❤️
شهدا دستشان باز است، مسیر زندگی آدمها را عوض می کنند، شهید مدافع حرم #شهید_مسلم_خیزاب شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست.
ولادت : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶، بانه منطقه عملیاتی کربلای ۱۰
مزار:گلستان شهدای اصفهان
شهید عزیز امشب در حرم #امام_حسین علیه السلام و کنار #حضرت_زهرا سلام الله علیها و شهدا بیاد ما باش
صلی الله علیک یا اباعبدالله
سلام بر #مهدی_فاطمه (س)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
صلوات
مسیر رود خروشان به دامن دریاست
به خون خویش تپیدن کمال این دنیاست
بدون دست #علمدار دیدنی تر شد
لباس سرخ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنار علقمه میهمان #حضرت_زهرا ست
سلام بر تن پاک تو و #ابومهدی
که عاشقانه در آغوش #سیدالشهدا ست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ امریکاست
تقاص خون تو را صهیونیست پس بدهد
به گور میبرد این آرزو علی تنهاست
نوشته روی عَلَم #قاسم_سلیمانی
به روی شانه ی تو پرچم #علی بالاست
ز کربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو و دوستان تو دی ماه ست
کسی که #فاطمیه جام وصل مینوشد
میان شعله اگر دست و پا زند گویاست
میان آن در و دیوار مادر ما سوخت
میان آن در و دیوار محشری برپاست
(یکی از دوستان شهید سامانلو)
بیشتر موقع ها با سعید هیئت می رفتم یه شب دیدم با تسبیح ذکر می گه 📿
گفتم چی میگی به من هم یاد بده ! اینقدر ثواب ها رو تنها، تنها نبر😏
خندید گفت دارم صلوات می فرستم، میگم ...(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک) 🌹
آقا سعید گفت این صلوات خاص #حضرت_زهرا ست. پیامبرمون گفته هرکسی بر فاطمه من صلوات بفرسته من میآمرزم اش و به من ملحق می شه😍
میگفت هر وقت این صلوات رو می فرستم دلم باز میشه... اون عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود🖤.من هنوز متاهل نبودم، بهم می گفت زن سید ایشالله قسمتت بشه نمی دونی چه کیفی داره اون دنیا محرم حضرت زهرا سلام الله علیها شدن☺️ با دعای گرم اون، همسرم هم از سادات شد . قربون نفس حقت بشم بازم دعاهای خوب در حقم بکن .. بهم بگو الهی شهید بشی🕊
شهید مدافع حرم سعید سامانلو
#انصار_الشهدا
https://eitaa.com/ansarshohadaa