eitaa logo
آن سوی مرگ استاد امینی خواه
2.6هزار دنبال‌کننده
40 عکس
17 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
59_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
35.09M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه پنجاه و نهم * روحیه سلحشوری، ویژگی بارز یاران حضرت مهدی عج * اکرام خدا برای شهدا * شهید، ناظر بر رفتار و اعمال دیگران * تفاوت آرزوی شهید و منافق * گریه برای شهید به چه مناسبت است؟ * شهدا هم‌سنخ ملائکه * میدان نبرد، فروشگاه خدا * تفاوت بین کشته شدن و مرگ در راه خدا * رجعت شهدا * سبیل‌الله چیست؟ * برتری شهید بر شهید * جایگاه شهدا در کلام امام خمینی ره * ارزش والای شهدای مدافع حرم * شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی‌هراسند 📅99/04/06 @ansooyemargostadamini
4_6010498330625313594.mp3
23.87M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه سی و نه ▪️شب سوم محرم 🔹مقدمه بحث * معنای عصر * هر سوگندی در قرآن با بعدش تناسب دارد. * چرا سوگند به عصر * همه دچار خسارت اند. * کسی که اهل این چهار ویژگی باشد، خسران زده نمی شود * تواصی به حق چگونه ممکن است. * میزان در قیامت * چگونه اهل حق شویم؟ * به هر میزان اهل صبر باشیم، اهل حقیم. * کلیدی ترین کلمه امام حسین علیه السلام به اصحاب 🔹 حق دامن * آخرین حق اعضای بدن * مهمترین جمله امام به زوج های جوان * مراقبت چشم در سیره آیه الله بهجت * بهترین کمک برای کنترل دامن * یاد مرگ، شکننده ی شهوات * سم فضای مجازی * لذت فرزند و خانواده باید برجسته باشد. 📆1401/05/09 @ansooyemargostadamini
﷽ ---- فکر میکنم شب هفتم دهه محرم، مردها بروند بیرون! روضه را بگذارند برای ما زن ها؛ امشب، شبِ جان دادنِ ما هاست... - لا لا لا لا علی آروم بگیر نازدونه‌ام... - 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 نه! نه! مردها بمانند! برای یاری حسین برای آن وداعِ داغ برای آن نگاه متحیر به اتفاقِ «من الاُذُن الی الاُذُن» ، برای آن قدم های لرزانِ جلو رونده - عقب برگشته تا پشت خیمه گاه، برای آن با نوکِ شمشیر خاک را قد پیکر یک شیرخواره ذبح شده کنار زدن، برای آن رویارویی شرمگینِ سنگینِ غمگین با اهل حرم.... 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 برای ما زن‌ها، یک روضه دیگر هست، که بی حد است. مردان را به این بخش از مصیبت راه نیست؛ اصلاً مردی نمیتواند بفهمد چقدر درد دارد آن لحظه، چقدر داغ دارد آن جریان... آن جا که بعد از واقعه، به اهل حرم رسید آه آب چه کردی با رباب؟!..... حالا رباب مانده و طعام و شراب طفلش حالا رباب مانده و آغوش خالی حالا رباب مانده و گهواره بی علی.... مرا همین جا پای همین صحنه خاک کنید..... ✍ هـجرتــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر روضه‌خوان بودم برای روضه‌ی شب هفتم، اولش دو تا کلمه را شرح می‌دادم. دو تا کلمه‌ی ساده که نه فقط معنیَش را خیلیها بلدند که خیلی راحت توی حرف زدنها هم به کار می‌برند! یکیش غافلگیری و یکی هم استیصال. اتفاقا بحث را خوب باز می‌کردم، کار نداشتم که مستمع با خودش غرولند برود که اینها را بلدیم. بلد بودن با توجه داشتن فرق می‌کند. من توجهِ مستمع را روی این دو کلمه می‌خواستم، تمرکزش روی معنیها. یک حالتی مثل وقتی که معلمها نکته‌ی مهمی را می‌گویند به خودم می‌گرفتم و می‌گفتم: غافلگیر شدن یعنی یکهو بی هوا با یک اتفاقی مواجه شدن، یک چیزی که اصلا فکرش را هم نمیکردی و انتظارش را نداشتی. استیصال توی دل خودش یک جور بیچارگی دارد، یکجور ناچاری، نَه راه پس داشتن و نَه راه پیش داشتن. یک مقداری که با کلمه‌ها ذهن مستمع را بازی دادم آن وقت وارد روضه می‌شدم. برای شب هفتم باید روضه‌ی غافلگیری خواند، روضه‌ی استیصال! روضه‌ی غافلگیر شدنِ پدری که یکهو بی هوا پسرِ روی دستش را به تیر زده‌اند! روضه‌ی استیصالِ مردی که بچه را از مادرش تحویل گرفته و حالا با این اتفاقی که افتاده نمی‌دانسته چطور برگردد سمت مادرِ بچه؟ یک قدم جلو می‌رفته، دو قدم برمی‌گشته عقب! اینجای واقعه از آن جاهایی‌ست که ابی‌عبدالله به معنی واقعی کلمه هم غافلگیر شده و هم مستأصل! همینکه نوشته‌اند سراسیمه بچه را کشیده زیر عبا یعنی لباس رزم تنش نبوده، یعنی اصلا انتظار تیر را نداشته، یعنی واقعه خیلی بی‌هوا رخ داده یعنی حسین بدجوری غافلگیر شده. بعد از بال‌بال زدنِ بچه و از دست رفتنش نوبت به استیصالِ حسین رسیده، یک نگاهی به بچه انداخته، یک نگاهی سمتِ خیمه‌ها، چند لحظه متحیر همانجا ایستاده. "حالا باید چه کار کنم" اگر آدم بود، می‌شد آن لحظه‌ی حسین! واقعا باید چه کار می‌کرد؟ باید کجا می‌رفت؟ باید بچه‌ی پرپر شده‌ی روی دستش را کجا می‌برد؟ همانطور که هی یک قدم جلو رفته و دو قدم برگشته عقب، دیده جایی بهتر از پشت خیمه‌گاه نیست. جوری که عبایش روی زمین کشیده می‌شده و چاره نداشتن از سر و رویش می‌ریخته خودش را به هر ضرب و زوری بوده رسانده پشت خیمه و بچه را همانجاها خاک کرده... چند بابای اینجوری داغ‌دیده سراغ دارید که خودشان برای بچه‌ قبر کنده باشند؟ چند مردِ غیرتی می‌شناسید که اینجوری خجالت‌زده‌ی زن و فرزند شده باشند؟ غیر از ابی‌عبدالله هیچ کسی اینجور یکهویی، اینطور بی‌هوا داغ ندیده، هیچ کس اینطوری غافلگیر نشده، هیچ کس اینقدر به استیصال نرسیده... روضه‌ی اصغر، روضه‌ی غافلگیر شده‌ترین پدر دنیاست، قصه‌ی مستأصل شده‌ترین مرد عالم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به بانوی با ادبِ کربلا، هموکه وقتی اباعبدالله شیرخواره‌اش را پشت خیمه‌ها می‌برد نه تنها نگفت پسرم چی شد؟ بلکه پرسید: خودتان که سالمید ان‌شاالله؟ باور نکنید رباب گفته باشد صبر کن یک نظر طفلم را ببینم، خانوم ادبش بیشتر از این حرفها بوده که قرار باشد اباعبدالله را خجالت بدهد و در آن لحظه‌ی سخت نمک روی زخمش بپاشد. https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
60_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
31.96M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه شصتم * ادامه کتاب؛ حق‌الناس و حق‌النفس * چرا از شیرینی‌های بهشت سخنی گفته نمی‌شود؟ * راه عشق‌بازی با خدا * تجربه‌های نزدیک به مرگ چه ارزشی دارد؟ * آثار تکالیف در بندگی ما * آثار عمل به تکلیف خمس و زکات * سه دستور سلوکی مرحوم شاه‌آبادی * نکاتی پیرامون خمس * نکاتی در مورد زی طلبگی * عمده مشکلات ما مربوط به چه مواردی است؟ * ارتباط خمس با شخصیت امام معصوم * خمس و طهارت * از دعای امام محروم می‌شویم اگر.... * سخت‌ترین شرایط مردم در قیامت * در خانه‌هایی که خمس پرداخت نمی‌شود چه کنیم؟ * وسوسه‌های شیطانی در مورد خمس * خیانت اقتصادی وکیل امام معصوم * مفسدین اقتصادی دوران امیرالمومنین علی علیه السلام در کربلا * خواندن این کتاب را از دست ندهید 📅99/04/13 @ansooyemargostadamini
4_6001507155893554055.mp3
23.37M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه چهل ▪️شب چهارم محرم 🔹حق دامن * حفظ دامن از حرام * بهترین راهکار برای کنترل دامن 🔹 شناخت روان شناسانه انسان * انسان چهار قوه دارد * انسان تلفیقی از حیوان و ملک * هر کششی در وجود انسان، به معنای شهوت است. * مطلق تمایل و کشش، به معنای شهوت است * اولین تمایل در انسان، شهوت است *سخت ترین گردنه سلوک، شهوت است. * ریزش رحمت به هنگام سختی مسیر سلوک * با فضیلت ترین اعمال از آن کیست؟ * عنایت خداوند در پی کنترل دامن * چرا به راوی شنود عنایت شد؟ * دیدن عجائب حاصل کنترل چشم * دستگیری امام زمان از افراد * راز مقامات امام خمینی ره * غضب به معنای دفع به طور مطلق * هم سویی وهم و غضب و شهوت * قوه عقل قوا را جهت می دهد به سوی ملکوت * قوه شهوت، "بهیمیه" است *قوه غضب، "سبعیه" است * صورت ملکوتی بسته به غلبه هر قوه * علت قیام امام حسین علیه السلام * محبت به امام حسین علیه السلام و دشمنی با دشمنان اهل بیت راهکار مهار شهوت * چرا در شام بر اهل بیت سخت گذشت. 📆1401/05/10 @ansooyemargostadamini
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر روضه‌خوان بودم برای شب تاسوعا، روضه را از آخرِ واقعه می‌خواندم! آرام و غمگین جوری که غصه توی صورتم موج بزند رو به مستمع‌ها می‌گفتم: این زن‌ها و بچه‌ها که از دور دیده بودند اباعبدالله چطور قدمهایش را روی زمین می‌کشیده و خودش را با چه ضرب و زوری به چادر علمدار رسانده، با همان دهان‌های خشک و قلبهایی که نزدیک بوده از جا کنده شود، سرجایشان ایستاده‌ و فقط تماشا کرده‌اند. اول با این مقدمه دلشوره به جان مستمع می‌انداختم و بعد خواهش می‌کردم این صحنه را تصور کنند، چشم هشتاد زن و بچه از دور تا دورِ خیمه‌گاه به حسین دوخته بوده، ابی‌عبدالله با آن کمری که از داغ عباس شکسته، زیر سنگینیِ این نگاههای منتظر چطوری قرار بوده خودش قاصد ماجرا شود و خبر را به حرم بدهد؟ تمنا می‌کردم مستمعها با خودشان حساب کنند آن لحظه‌ی ابی‌عبدالله چقدر سنگین بوده؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد فرصت می‌دادم تا با دهانهایی باز و چشمهای مضطرب چند لحظه فقط نگاهم کنند و در دل تکرار کنند: چقدر سنگین؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد ادامه می‌دادم: ابی‌عبدالله بی هیچ حرفی، بدون حتی یک کلمه صحبت، دست گرفته به عمودِ خمیه و با یک تکان، عمود و چادر را روی زمین انداخته. با فروافتادن چادر و تکانی که باد به پَرَش انداخته یک‌مرتبه دلهای این بچه‌ها فروریخته و همینکه عمود کوبیده شده روی زمین و صدایش در پهنه‌ی دشت پیچیده، انگار مُهرِ سکوت از خیمه‌گاه برداشته شده و یکدفعه وِلوِله افتاده توی حرم. حالا این حسینی که چند لحظه پیش داغی به آن سنگینی دیده چجوری باید به حرم تسکین می‌داده؟ با این صحبتها اول دل مستمع را خوب ورز می‌دادم و بعد اینطور گریز می‌زدم به شروع واقعه: آخر اصلا قرارِ جنگ نبوده که حسین اینجور بد، تلفات داده! قرار فقط برای آوردن آب بوده، پس چی شده که حسین شهید داده؟ با این سوالها دل جمع را می‌لرزاندم ولی باز هم سمت شرح واقعه نمی‌رفتم. آخر روضه‌ی عباس روضه‌ی مردهاست، جایی که زن و بچه نشسته باید فقط با استعاره حرف زد. آخر حسین خودش روضه‌ی عباس را اینجوری خوانده، گریه‌های بلند بلندش را کنار علقمه وسط مردها کرده ولی سمت زنها که رسیده هیچ کس حتی صدایش را نشنیده! همینقدر جگرسوز، آرام و بی سر و صدا فقط سوخته! من اگر روضه‌خوان بودم برای مثل امشبی فقط با دل مستمع بازی می‌کردم و سمت مقتل نمی‌رفتم. همه‌ی سعیم را می‌کردم تا مستمع را به حالی دچار کنم که ابی‌عبدالله در آن ساعتِ سختِ فروافکندنِ خیمه‌ی عباس داشته. می‌گفتم برای ما از کنار علقمه و گریه‌های حسین زیاد گفته‌اند، از افتادنِ دستهای عباس، از عمود آهنی و فرق ابالفضل، از مشک پاره و ناامیدی علمدار، از زمین خوردن حسین و از داد برآوردنش، از هلهله‌ی لشکر و از انکسار حسین زیاد خوانده‌اند، اما برای ما روضه‌ی "حالا چطوری خبر را به بچه‌ها بدهم" کمتر خوانده‌اند! هیچ مردِ پُر عاطفه‌ای غیر از حسین در یک صبح تا عصر اینهمه مجبور به خبر بد دادن به اهل و عیال نشده، هیچ مردی غیر از حسین زیر بارِ شرم از نگاه هشتاد زن و بچه اینطور لِه نشده... غیر از حسین هیچ داغ‌دیده‌ای خودش، همه‌ی زحمتها را به دوش نکشیده... من اگر روضه‌خوان بودم شب تاسوعا بیشتر از ماجرای عباس، مردم را برای ماجرای حسین می‌گریاندم... آرام، بی سر و صدا با شرحِ حالِ حسین جگرها را به آتش می‌کشاندم... بعد هم می‌گفتم زنها را بفرستید بروند، فقط مردها بمانند، می‌خواهم کمی از علقمه بخوانم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به همسرِ باوفای امیرالمؤمنین، مادرِ پر افتخارِ سردار علقمه، بانو ام‌البنین ❌ با احترام به جهت رعایت حق مولف نشر مطالب بدون نام نویسنده و لینک کانال جایز نیست🙏🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
. لاحولی... تکبیری... موجی از ملکوت صدایت... جسته و گریخته میان چِکاچِک شمشیرها به گوش می‌رسد... و دلِ خیمه‌گاه به شنیدن همین طنین، خوش است... بابا هنوز زنده است... رزمِ تن به لشکر، توان از تو می‌گیرد، لحظه‌ای توقف می‌کنی تا نفس تازه کنی، که ناگاه سنگی بر پیشانی‌ات می‌نشیند... سنگ، کسوف می‌کند! چهره‌ات غرقِ خون می‌شود. درنگ می‌کنی تا خون از چهره بگیری که یکباره تیر سه شعبه‌ی آغشته به زهری روشنیِ سینه‌ات را نشانه می‌رود... بِسم الله و بالله عَلی ملّة رَسول الله... سر به آسمان بلند می‌کنی و خدا را شاهد می‌گیری بر ستم‌پیشگی قومی که تو را می‌کشند تویی که پسرِ دخترِ پیامبری جز تو روی زمین نیست! ثمَّ أخَذَ السّهم فأخرَجه مِن وَراءِ ظَهره فأنبعثَ الدّمُ کأنّه میزاب! خون از تنت سرازیر می‌شود... ضعف، تمام وجودت را می‌گیرد... میانِ برق شمشیر و ضرب نیزه‌ها تو هنوز در پِیِ دستگیری از این نانجیبانی: باز موعظه‌شان می‌کنی و می‌ترسانی‌شان از اینکه قیامت در حالیکه خون تو بر گردن‌شان باشد در پیشگاه خدا حاضر شوند... از خودت می‌گویی و از اینکه فرزند بهترین خلق خدایی... لشکر اما هلهله می‌کند تا صدای هدایت تو را نشنود.. ضعف و ناتوانی بر تار و پود جانت ریشه دوانده... جنگ ِنا برابر توان از تو گرفته... وَ صاحَ شمر بأصحابه ما تنتظرون بالرّجل؟ شمر بر لشکر فریاد می‌زند چرا کار را یکسره نمی‌کنند؟! لشکر دیگربار بر تو هجوم می‌آورد... زرعه چنان ضربه‌ای بر دوشت می‌زند که... وَ کانَ قد أعیی فَجعلَ یَنوءُ وَ یکُبُْ توانی دیگر برایت نمی‌مانَد... از زمین بلند می‌شوی و باز می‌افتی... سنان پیش می‌آید: فَطعنه سنان فی تَرقُوَته. ثمَّ انتزعَ الرّمحَ فَطعَنه فی بَوانی صَدره ثمّ رَماه سنان ایضا بِسهم فوقع السّهمُ فی نحره... چگونه شد که آسمان بر زمین نیفتاد؟! چطور شد که کوه‌ها از جا کنده نشد؟! چگونه دشت زیر و رو نشد؟! بر زمین افتادی... باز برخاستی... باز بر زمین افتادی ... باز برخاستی... محاسن را به خونِ سر و رو خضاب کردی... هکذا ألقی الله مُخضّباً بِدمی مَغصوباً علیّ حقی... و خواستی خدا را در حالی ملاقات کنی که سر و رویت خضاب باشد از خون... شیبٌ خَضیب... خدٌّ تریب... گرگ‌ها دوره‌ات کردند... تکه تکه روی زمین افتاده بودی... اما هنوز از تو ترس داشتند... هنوز نفس‌هایت یاد حیدر را زنده می‌کرد... ترس و بغض... فقال عمربن سعد: أنزَل وَیحَک إلی الحسین فأرحَه... عمر سعد فریاد زد وای بر شما کارش را تمام کنید... فَضرَبه بالسّیف فی حلقه الشّریف و هو یقول: و الله إنّی لأجتزُّ رأسکَ وَ أعلَم أنّک إبن رسول الله وَ خَیرُ الناس أباً وَ اُمّاً نانجیبی پیش آمد... شمشیر را بالا برد... و نعره می‌زد به خدا می‌کشمت و می‌دانم تو فرزند رسول خدایی و پدر و مادرت بهترین خلقند! . . یک‌باره... قیامت به پاشد... آسمان سیاه شد... زمین سخت لرزید... دشت سرخ شد... هلهله برپا شد... صدای لشکر به تکبیر بلند شد... . پسرِ پیغمبری به دست امتش ذبح شد...... . حالا باید اسب‌ها را نعل تازه بزنند... . آه حسین... . ✍ملیحه سادات مهدوی نگارش یافته با استناد به ارشاد شیخ مفید و لهوف سیدبن طاووس https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a .
هدایت شده از Aminikhaah
﷽ 🔰 دستور امام صادق (علیه‌السلام) به عبدالله‌‌بن‌‌سنان در روز عاشورا ✍🏻 «روز ، امام صادق (علیه‌السلام) را دیدم که رنگشان پریده و اشک از چشمشان می‌چکد. گفتم: آقا جان چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: حواست نیست روزی مثل امروز، حسین (علیه‌السلام) را کشتند؟ 🔖 سوال کردم: آقاجان! روزه روز عاشورا چه حکمی دارد؟ ✍🏻 حضرت فرمودند: روزه عاشورا کراهت دارد، ولی به جای روزه، این کار را انجام بده، بدون سحری، تا بعد از ظهر امساک کن، سپس کمی افطار کن فقط به این خاطر که روزه کامل نگیری. یک ساعت پس از نماز عصر، کمی آب بخور چون همین ساعت بود که زن و بچه بی‌پناه حسین (علیه‌السلام) کمی آب خوردند. سپس فرمودند: روز عاشورا لباس تمیز بپوش ولی دکمه‌هایت را باز بگذار، آستین‌هایت را هم بالا بده که فکر کنند تو از اقوام درجه یک هستی و چهره‌ات به اصحاب مصیبت بخورد. بیابان یا جای خلوتی پیدا کن و وقتی آفتاب بالا آمد، چهار رکعت نماز بخوان. ⬅️ این کار تو، از فلان قدر حج و فلان قدر عمره‌ای که در آن پول خرج کنی و بدنت را خسته کنی و از خانواده‌ات دور شوی، بهتر است. ✍🏻 این نماز و دعای بعد از آن، برای صاحبش، ده چیز به همراه دارد، بعضی از آنها عبارتست از: ▫️خداوند او را از مرگ بد نجات می‌دهد. ▫️از امور ناخوشایند و فقر در امانش می‌دارد. ▫️تا وقت مرگ، خدا نمی‌گذارد در چنگ دشمن بیفتد. ▫️خدا نمی‌گذارد خودش و چهار نسلش دچار دیوانگی و پیسی شود. ▫️خدا او و چهار نسلش را از شر شیطان در امان می‌دارد.» [1] [1] مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۲۷۹. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، دوراهی طغیان و اطمینان» @Aminikhaah
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ یا اهل العالم.... قُتِل الحسین بکربلا عطشانا😭😭 اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام.... بدم المظلوم، اللهم عجل لولیک الفرج برای تسلی قلب مضطر امام عصر، صاحب کون و مکان، صدقه فراموش نشود https://www.leader.ir/fa/monies درگاه پرداخت وجوهات دفتر مقام معظم رهبری در انتخاب وجوهات، عنوان صدقه را انتخاب کنید @ansooyemargostadamini
01_se_daghighe_dar_ghiamat_porsesh_pasokh_aminikhaah.ir.mp3
31.75M
🔈 پیرامون کتاب سه دقیقه در قیامت * آیا با گناه کردن، اثر توبه از بین می‌رود؟ * کارکرد توبه چیست؟ * آیا همه حق‌الناس‌ها قابل جبران است؟ * تا چه زمانی می‌توانیم توبه کنیم؟ * آیا کافر هم موفق به توبه می‌شود؟ * از کجا می‌توان متوجه شد که توبه قبول شده است؟ * آیا در دنیا ملکوت اعمال را می‌توان ببینیم؟ * نکاتی پیرامون حس افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند * اهمیت نماز ذی‌القعده و شب نیمه ماه ذی‌القعده * معرفی کتاب درباره ملکوت اعمال * توبه در سوره نساء * پاسخ علامه طباطبایی ره به شبهه جبر و اختیار * حق‌الناس منوط به سن بلوغ نمی‌شود 📅99/04/12 @ansooyemargostadamini
4_6003758955707239607.mp3
20.03M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه چهل و یک ▪️شب پنجم محرم 🔹 شناخت روانشناسانه انسان * اسارت عقل * طمع، جلوه ای از شهوات * ذهن فریبکاری که تابع استدلال نیست * کربلا، ظهور حب و بغض ها * مهار غضب و شهوت برای امارت عقل * وهم، نوکر غضب و شهوت * عمرسعد در جدال شهوت وغضب * عقلا با امام حسین علیه السلام ماندند * معادل عمرسعد در سپاه امام حسین علیه السلام * رکن اصلی در مهار شهوت و غضب * حالات انسان در برابر غضب وشهوت * چه چیز آدم را «آدم» می کند * همه فضیلت ها به این فضیلت برمی گردد * کدام فضیلت مانند جایگاه سر در بدن است * آیه تمدنی واستراتژیک در قرآن * منشا اختلال در شخصیت * امربه معروف، باید ریشه ای باشد * صبر را مدل سازی و الگوسازی کنیم * همه مشکلات امامان از چه بود؟ * دین داری نباید هیجانی باشد * منطق جذاب قرآن در برابر مشرکین * احساسات تابع عقل باشد * مشکل ما در عرصه رسانه * چرا دعوت به روزه؟ * آیات عجیب و غریب در رابطه با صبر * مفاهیمی که در پرتو صبر معنا پیدا می کند * آموزش مجازی، خطر نیست؛ فرصت است * از افراط و تفریط پرهیز کنیم * همه چیز به ما ربط دارد * به عمق روضه فکر کن 📆1401/05/11 @ansooyemargostadamini