#تجربیات_نزدیک_به_مرگ
💞 کمک به خوانواده بی سرپرست و رسیدن خیر آن به خویشان...
🔸یک روز همسرم به من گفت دختری را در مدرسه دیده ام که از لحاظ جسمی خیلی ضعیف است چندین بار از حال رفته... من پیگیری کردم او یک دختر یتیم و بی سرپرست است. میآیی امروز به منزلشان برویم؟ آدرسشان را بلدم. باهم راه افتادیم در حاشیه شهر وارد یک منزل کوچک شدیم که یک اتاق بیشتر نداشت هیچگونه امکانات رفاهی در آنجا دیده نمی شد. یک یخچال و یک اجاق گاز در کنار اتاق بود. مادر و دو دختر در آن خانه زندگی میکردند. پدر این دخترها در سانحه رانندگی مرحوم شده بود. به بهانه خوردن آب سر یخچال رفتم هیچ چیزی در این یخچال نبود سرم داغ شده بود. خدایا چه کنم؟! خودم شرایط مالی خوبی نداشتم چطور باید به آنها کمک میکردم؟ فکری به ذهنم رسید.
🔸به سراغ خاله ام رفتم او همسر شهید و انسان مؤمن و دست به خیری بوده و هست. او را به منزل آنها آوردم شرایط منزلشان را دید خودم نیز کمی کمک کردم و همان شب برای آن دو دختر کاپشن و لباس مناسب خریدیم. خاله ام آخر شب با کلی وسایل برگشت و یخچال آنها را پر از مواد غذایی کرد. در ماه های بعد تا توانست زندگی آنها را تأمین نمود. وقتی در آن سوی هستی مشغول بررسی اعمال بودم مشاهده کردم که شوهر خاله ام به سمت من آمد. او از رفقایم بود که شهید شد و در کنار دیگر شهدا در بهشت برزخی عند ربهم یرزقون بود. به من که رسید در آغوشم گرفت و صورتم را بوسید خیلی از من تشکر کرد. وقتی علت را سؤال کردم، گفت توفیق رسیدگی به آن خانواده یتیم را شما به همسر من دادی، نمیدانی چه خیرات و برکاتی نصیب شما و همسر من شد. خدا میداند که با گره گشایی از کار مردم چه مشکلات دنیایی و آخرتی از شما حل میشود. یاد حدیث نورانی امام صادق (ع) افتادم که فرمودند:
🌱 «هر کس یک حاجت برادر مؤمن خود را برآورده کند خداوند در قیامت صد هزار حاجت او را برآورده کند که یکی از آنها بهشت است و دیگر آنکه خویشان او را به بهشت بفرستد.»
(اصولکافی ، جلد۲ ، ص۳)
📙کتاب سه دقیقه در قیامت
➥@ansuiemarg_ir
🟣 حضور حضرت فاطمه سلام الله علیها هنگام مرور کردن اعمالم...
🌹در حین مرور اعمال متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند! از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتند متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا (س) هستند. وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده میشد، خانم روی خودش را بر میگرداند اما وقتی به عمل خوبی میرسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود. تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا (س) بود. از اینکه برخی اعمال من ایشان را ناراحت میکرد میخواستم از خجالت آب شوم...
📗کتاب سه دقیقه در قیامت
#تجربیات_نزدیک_به_مرگ
➥@ansuiemarg_ir
🔴 در همین دنیا حلالیت بگیریم...
🌻در دنیا میتوانستیم با یک طلب حلالیت چند دقیقهای رضایت بگیریم، اما در آنجا متناسب با ظلمی که کرده بودیم فشار روحی سخت و عجیبی را تحمل میکردیم. حساس بودن این امر به حدی است که اگر کسی شهید هم شود تمام گناهان او بخشیده میشود بجز بدهکاری و دِین او که باید آن را ادا کند.
📗کتاب تقاص
#تجربیات_نزدیک_به_مرگ
➥@ansuiemarg_ir
♻️گشایش گره زندگی با ادای حقوق و کسب رضایت دیگران...
🌻یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند: مهندسی بود بساز و بفروش، یکصد ساختمان ساخته بود ولی به دلیل بدهکاری زیاد شرایط اقتصادی بدی داشت. خانه ها فروخته نمیشد و حکم جلبش را گرفته بودند. به منزل پدرم آمد و گفت: نمیتوانم به خانهام بروم خود را پنهان میکنم. شیخ با یک توجه فرمود: «برو خواهرت را راضی کن!» مهندس گفت: خواهرم راضی است، شیخ فرمود: «نه!» مهندس تأملی کرد و گفت: بله وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیهای به ما رسید، هزار و پانصد تومان سهم او میشد. الان یادم آمد که ندادهام. مهندس رفت و برگشت و گفت: بیش از آن مبلغ را دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم. پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود: «هنوز راضی نشده... خواهرت خانه دارد؟» مهندس گفت نه. فرمود: «برو یکی از بهترین خانههایی که ساختهای را به نامش کن و به او بده، بعد بیا ببینم چکار میشود کرد. بالاخره آن شخص رفت و یکی از آن خانه ها را به نام خواهرش کرد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت. شیخ فرمود: «حالا درست شد.» فردای همان روز سه تا از آن خانه ها فروش رفت و آن مهندس از گرفتاری نجات پیدا کرد...
📕کتاب تقاص
#تجربیات_نزدیک_به_مرگ
➥@ansuiemarg_ir