eitaa logo
آنتن ملت 📡🇮🇷 اخبار جنگ
11.1هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
17.7هزار ویدیو
30 فایل
🔹﷽🔹 🌷یک لشکر سایبری آتش به اختیار هستیم🌷 مدیر👇 @karshenasea
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ♨️ (قسمت هفتاد و هفتم) «درحالی‌که نشسته بودم، خواب چشمانم را فراگرفت. ناگهان رسول خدا (ص) را دیدم. عرض کردم: اى رسول خدا! چقدر کژی‌ها و دشمنی‌ها از امّتت ديدم!!! پیامبر فرمود: آن‌ها را نفرين کن! عرض کردم: خداوند بهتر از آنان را به من بدهد و به جاى من، شخص بدى را بر آنها مسلّط کند» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۰) 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
‌ ♨️ (قسمت هفتاد و هشتم) «ای مردم عراق! وضعیت کنونی شما همانند زنی است در اواخر بارداری، جنین خود را سقط کند. همچنین سرپرست او نیز از دنیا رفته و خود او نیز در بیوگیِ طولانی، عمرش به پایان رسیده است و میراثش را نزدیک‌ترین بستگانش به ارث می‌برند (زیرا نتوانسته فرزندی سالم از خود به جای بگذارد). آگاه باشید! قسم به خدا، من به میل و اراده‌ی شخصیِ خودم به سمت شما نیامده‌ام؛ بلکه شرایط اضطراری و ضرورت‌ها مرا به سوی شما سوق داده است. به من گزارش رسیده است که برخی از شما می‌گویند: «علی خلاف و دروغ می‌گوید!» خداوند شما را بکُشد! من تا حالا به چه کسی دروغ بستم!؟ آیا نسبت دروغ به خدا دادم، درحالیکه - به خدا قسم - اولین ایمان آورنده به او بودم!؟ یا نسبت دروغ به پیامبرش دادم، درحالیکه نخستین تأیید کننده و تصدیق کننده‌ی او بودم!؟ نه، به خدا قسم! وضعیت اینگونه نیست (که منافقانِ نابینا) تصوّر می‌کنند. آنچه من بیان کرده‌ام، حقیقتی است که شما یا از آن بی‌خبر بودید، و یا توان درکِ آن را نداشتید. وای بر حالِ گوینده‌ی این سخنانِ نادرست! اگر آن‌ها ظرفیت و درک لازم را داشتند، این علوم، دانش‌ها و معارفِ والا را بدون هیچ هزینه‌ای در اختیارشان قرار می‌دادم. «و به زودی از حقیقت این امر آگاه خواهید شد». (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۱) شرح: دقّت در این سخنان و بررسى تاریخ زندگى حضرت (ع) بعد از پیامبر (ص) نشان می‌دهد که همان منافقان عصر رسول خدا (ص) یا کسانى که در مسیرِ آن‌ها گام برمی‌داشتند، همان نسبت‌هایی را که به پیامبر (ص) می‌دادند، به على (ع) نیز می‌دادند. یعنی سیاست کلانِ و در بسیاری از موارد، سیاست‌های جزئی جبهه‌ی باطل در مقابله و مبارزه‌ی با جبهه‌ی حق، سیاستی ثابت است که در طول تاریخ بارها آن را بکار برده‌ و توده‌های اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده‌، و از دور سران جریانِ حق پراکنده کرده‌اند. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
‌ ♨️ (قسمت هفتاد و نهم) «مگر او (مروان) پس از قتل عثمان با من بيعت نکرد!؟! من نيازى به بيعت او ندارم، دست او، دست يهودى است! اگر (امروز) با دستش بيعت کند، (فردا) با پشت خود پيمانش را بر باد مى دهد. بدانيد او حکومت کوتاهى خواهد داشت؛ همچون مقدار زمانى که سگى بينى خود را با زبانش می‌لیسد. او پدرِ قوچ‌هایِ چهارگانه است و امّت اسلام به زودى از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت» ( نهج‌البلاغه، خطبه ۷۳) شرح: مروان بن حَکَم، یکی از چهره‌های برجسته مخالف اهل بیت (ع) و از حامیان سرسخت بنی‌امیّه به شمار می‌رفت. او پسرعموی عثمان بود و در دوران خلافت عثمان، مرتکب سوءاستفاده‌های مالی فراوانی از بیت‌المال شد. پس از عثمان، مروان برای مدتی از سوی معاویه به ولایت مدینه منصوب شد و سپس پس از مرگ معاویة بن یزید، به مقام خلافت رسید. پدر مروان، «حکم بن ابی‌العاص»، به دلیل افشای اسرار پیامبر اسلام (ص)، توسط پیامبر از مدینه تبعید و مورد لعن قرار گرفت. اما پس از رسیدن عثمان به قدرت، حَکَم همراه پسرش مروان، به مدینه بازگشت. مروان در این دوره، به عنوان کاتب و از نزدیکان حکومت عثمان فعالیت می‌کرد و همچنین داماد او شد. در این خطبه، پس از آن كه امام (ع) بيعت مروان را ردّ كرد، دليل عدم بيعت با او را به اين تعبير كه «دست او دست يهودى است» ذكر می‌فرماید؛ زيرا طبيعت يهود، ناپاكى و فريب است. سپس اين كنايه را حضرت اینگونه تفسير كرد كه اگر با دستش اعلام وفادارى كند، با فريب «نشيمنگاهش» آن را نقض می‌کند. اميرالمؤمنین (ع) براى «مروان بن حَكَم» در اين كلام سه خصوصيّت پیش‌بینی كرده است؛ ۱- بزودى خلیفه می‌شود، ولى مدّت فرمانروايى او بسيار كوتاه است (حكومت مروان حدود ۴ ماه و ۱۰ روز ،یا ۶ ماه است) ۲- مروان، پدر چهار خلیفه خواهد شد. ۳- مروان و فرزندانش در زمین فساد خواهند کرد و به وسیله‌ی آنها مردم كشته و هتک حرمت خواهند شد. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتادم) «شما خوب مى دانيد که من از هر کسی، به خلافت شایسته‌ترم. ولى به خدا قسم! تا هنگامى که اوضاع مسلمين روبراه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختيار می‌کنم، تا از اين طريق پاداش و فضل الهى را به دست آورم و در برابر زر و زيورهايى که شما به خاطر آن با يکديگر رقابت داريد، پارسايى ورزيده باشم.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۴) شرح: این خطبه را امیرالمؤمنین (ع) در آستانه‌ی گزینش «شوراى شش نفره» ایراد فرمود؛ زیرا جناب «عُمَر» در آستانه وفاتش براى انتخاب خلیفه بعد از خود، شورایی شش نفرى تعیین کرد - امیرالمؤمنین (ع)، عثمان، عبدالرّحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابى وقّاص -، و گروهى را مأمور کرد که این شش نفر را تحت فشار قرار دهند، که در مدّت سه روز فردى را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند، و از آنجا که حضرت على (ع) حاضر نشد به شرایط نامشروع بعضى از اهل شورا تن بدهد، «عثمان» را به عنوان خلیفه برگزیدند. امام (علیه السلام) که در برابر عمل انجام شده قرار گرفت، این سخنان حکیمانه را ایراد فرمود. حضرت تأکید می‌کند که اگر من در برابر تصمیم شما کوتاه آمدم، به خاطر این نیست که در شایستگى خودم کمترین شکّی دارم، بلکه به خاطر مصالح جامعه اسلامی است، تا مبادا در این لحظاتِ حسّاس که دشمنان داخلی و خارجی براى خاموش کردن نور اسلام توطئه می‌کنند، اختلافى در صفوف مسلمین ایجاد شود و دشمنان از آن بهره بگیرند. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
‌ ♨️ (قسمت هشتاد و یکم) «خداوند رحمت کند کسی را که وقتی سخنان حکیمانه را بشنود، آن را به خوبی بپذیرد و هنگامی که به سوی هدایت فراخوانده می‌شود، آن را قبول کند. چنین کسی دست به دامن راهنمایِ خود شده است و در پرتو هدایتِ آن راهنما، نجات می‌یابد. چنین شخصی، نباید از مراقبت پروردگارش (تقوا) غافل شود و باید از گناهانش بترسد. اعمال خالصانه و کارهای صالح انجام دهد. ذخیره‌ای برای آخرت فراهم سازد و از گناهان پرهیز کند. هدف را به درستی نشانه گیرد و کالای گران‌بهای آخرت (بهشت) را به دست آورد. با خواسته‌های نفس مبارزه کند و آرزوهای نابجا را رها سازد. صبر و استقامت را مرکب نجات‌بخشِ خویش قرار دهد و تقوا را وسیله‌ی آرامش در هنگام وفات به حساب بیاورد. در مسیرِ روشن گام بگذارد و جاده‌ی آشکارِ حق را دنبال کند. این چند روزه زندگی را غنیمت بشمرد و پیش از فرا رسیدن مرگ، خود را آماده سازد و از اعمال نیک توشه برگیرد» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۶) شرح: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این خطبه، پنج نکته‌ی سلوکی را برای سالکان طریقِ خودسازی و قرب الهی، تبیین می‌کند: ۱. گوش شنوا: اولین قدم، داشتن گوش شنواست تا حقایق را بشنود و در درون خود جای دهد. این مرحله، پذیرش اولیه و آمادگی ذهنی را نشان می‌دهد. ۲. پذیرش دعوت الهی: پس از شنیدن حقایق، گام برداشتن به سوی دعوت‌کننده الهی برای درک عمیق‌تر ضروری است. این یعنی فعالانه در پی فهم بیشتر دین و حقایق معنوی بودن. ۳. جستجوی هدایتگر: در مرحله بعد، انسان باید به دامن یک هدایتگر و راهنما چنگ بزند و رهبری شایسته را انتخاب کند. این نشان‌دهنده نیاز به راهنمایی متخصص در مسیر خودسازی است. ۴. علم به حضور خداوند: در پی آن، باید خداوند را در همه‌جا حاضر و ناظر بر اعمال خود دانست. این درک، منجر به احساس مسئولیت‌پذیری دائمی می‌شود. ۵. ترس از گناه: نهایتاً، ترس از گناه و خطا، امری حیاتی است. این ترس، بازدارنده انسان از لغزش و انحراف از مسیر درست است و انگیزه برای دوری از معاصی را فراهم می‌کند. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و دوم) «پروردگارا! نسبت به اموری که تو - از خودم - به آن آگاه‌تری، من را ببخش، و اگر بار دیگر به آن سمت کشیده شدم، تو نیز آمرزش خود را به سوی من بازگردان. ای خدا! نسبت به اعمال نیکی که برای انجامِ آن تصمیم گرفتم و عهد بستم، اما نتوانستم به آن عهد وفا کنم، من را عفو کن و ببخش. خداوندا! آنچه را با گفتار به تو نزدیک شدم (به زبان آوردم)، ولی قلبم با آن همراهی نکرد، از من بپذیر. پروردگارا! نگاه‌های ناخواسته (و زیان‌آور)، گفتارهای بیهوده، تمایلات نادرست دل و خطاهای زبانم را ببخش» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۸) شرح: امیرالمؤمنین (ع) در این سخنان نورانی، به طلب بخشش چهار موضوع مهم - که از مشکلات اخلاقی و معنوی انسان محسوب می‌شوند -، اشاره کرده‌اند. هر انسانی که بتواند این چهار مورد را از خود دور کند، به سعادت نزدیک‌تر شده است: ۱. فراموشی گناهان: انسان فراموشکار، گناهان زیادی مرتکب می‌شود و با گذشت زمان آن‌ها را به یاد نمی‌آورد، در نتیجه نه تنها درخواست بخشش نمی‌کند، بلکه ممکن است دوباره به سمت همان گناهان کشیده شود. در این حالت، باید از خدا که بر اعمال ما آگاه‌تر است، طلب بخشش کرد، حتی برای گناهان فراموش شده. این فراموشی، دشمن سعادت انسان است و باید از آن به خدا پناه برد. ۲. پیمان‌شکنی: انسان با خدا یا با خود پیمان‌هایی می‌بندد، اما هنگام آسایش، آن‌ها را فراموش می‌کند. بسیاری در سختی‌ها با خدا عهد می‌بندند که اگر گشایش یابند، انفاق کرده و صالح خواهند شد، اما پس از رفع مشکلات، از پیمان خود سرپیچی می‌کنند. ۳. تظاهر و ریاکاری: انجام اعمال نیک به صورت نمایشی (ریا)، یکی از خطرناک‌ترین شعبه‌های شرک است. این رفتار، که در آیات و روایات مورد نهی قرار گرفته، زیان‌های جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد. ریاکار، توحید افعالی خداوند را نپذیرفته و عزت و ذلت را در دست مردم می‌بیند. ۴. لغزش‌های رفتاری و گفتاری: نگاه‌های تحقیرآمیز به مؤمنان، اشارات غرورآمیز، سخنان بی‌ملاحظه که باعث کینه و هتک آبرو می‌شود، تمایلات نفسانی و شهوانی، و لغزش‌های زبانی که منشأ فسادهای بزرگ است، همگی از موانع سعادت محسوب می‌شوند. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و سوم) «اى مردم! «زهد» همان کوتاهى آرزو، و شکر و سپاس در برابر نعمت، و پارسايى در برابرِ گناه است. و اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، لااقل مراقب باشيد حرام بر اراده و صبر شما چيره نگردد، و در برابر نعمت‌هایِ الهى، شکر خدا را فراموش نکنید؛ زیرا خداوند با (فرستادنِ) دلائل روشن و کتب آسمانىِ واضح، اتمام حجّت کرده است! (و آنچه درباره زهد و شکر لازم بوده، به شما تعليم داده است)» (نهج‌البلاغه، خطبه ۸۲) شرح: امیرالمومنین (ع) در این خطبه به تبیین حقیقت زهد می‌پردازند و با تفاسیر نادرستِ رایج، مقابله می‌کنند. بسیاری زهد را تنها در پوشیدن لباس ساده، کناره‌گیری از جامعه، انزوا، یا عدم مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی خلاصه می‌کنند، در حالی که این موارد نشانه واقعی زهد نیستند. حقیقت زهد، که در مقابل «رغبت» قرار دارد، عبارت است از «بی‌اعتنایی به مواهب مادی» و «عدم وابستگی به دنیا و مظاهر آن»، حتی اگر فرد امکانات وسیعی در اختیار داشته باشد. فرد زاهد، به دلیل عدم وابستگی به دنیا، دارای ویژگی‌های زیر است: ۱. عدم پیروی از آرزوهای دور و دراز: آرزوهای دست‌نیافتنی و طولانی، مختص دنیاپرستان است و فرد زاهد از آنها دور است. ۲. سپاسگزاری در برابر نعمت‌ها: او در مواجهه با نعمت‌های الهی، شاکر است و این نعمت‌ها او را از یاد خدا غافل نمی‌کند. ۳. خویشتنداری در برابر گناهان: زاهد در برابر گناهان، کنترل نفس خود را حفظ می‌کند و دل و دینش را به گناه نمی‌بازد. بنابراین، زهد واقعی، حالتی درونی و روحی است که در آن فرد، دل به دنیا نمی‌بندد و این بی‌اعتنایی، او را در مسیر بندگی خدا استوارتر می‌سازد. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و چهارم) «از رفتار "إبن نابغه" (کنایه از عَمروعاص) در تعجبم! او در میان اهالی شام، من را شخصی شوخ و بذله‌گو معرفی می‌کند و چنین وانمود می‌سازد که پیوسته با شوخی و بیهوده‌گویی، مردم را سرگرم می‌کنم. اما کلام او، فاقد اعتبار و سخنانش، آمیخته با گناه است؛ چرا که بدترین سخن، دروغ است و او به طور مداوم بر مدار دروغ‌گویی می‌چرخد. وعده می‌دهد و به عهد خویش پایبند نمی‌ماند. هنگامی که چیزی از او درخواست شود، دست در جیب نمی‌برد و بخل می‌ورزد، اما اگر خودش چیزی از دیگری بخواهد، اصرار و پافشاری می‌کند. عهدشکنی، رویه اوست و حتی پیوندهای خانوادگی را نیز قطع می‌نماید. در هنگام کارزار، با فریاد و فرمان، لشکریان را هدایت می‌کند (و این همه هیاهو، برای آن است که مردم، او را دلاور بپندارند)، اما این وضعیت تنها تا زمانی ادامه دارد که دست‌ها به قبضه شمشیر نرفته است. اما زمانی که جنگ شروع می‌شود، او برای حفظ جانش، لباس‌هایش را درمی‌آورد و عورتِ خود را نمایان می‌سازد (تا انسان‌های شریف، از کشتن او صرف نظر کنند). آگاه باشید! به خداوند قسم، یاد مرگ، من را از مشغول شدن به لهو و لعب باز داشته است، در حالی که فراموشی آخرت، او را از گفتن حق بازداشته است. او با معاویه بیعت کرد، تا آنکه پاداشی از او دریافت کند (و حکومت مصر برایش تضمین شود) و در ازای از دست دادن دینش، اندکی رشوه دریافت نماید» (نهج‌البلاغه، خطبه۸۴) شرح: «عمرو عاص» قصد داشت با تهمتِ شوخ‌طبعی و هزل‌گویی، عدم صلاحیت ِ امام (علیه السلام) برای خلافت را اثبات کند. امام (علیه السلام) با خطاب قرار دادن عمرو عاص به عنوان "ابن نابغه"، به فساد خانواده و مادرِ او اشاره دارد؛ زیرا در سنت عرب، افراد را به دلیل شهرت مادرشان (چه نیک یا بد) به او نسبت می‌دادند. مادر «عمرو عاص»، در فساد اخلاقی، مشهور بود و با چند نفر از جمله «ابوسفیان» رابطه‌ی نامشروع داشت. هنگام تولدِ «عمرو»، بر سر او اختلاف بود، اما مادرش، به دلیل حمایت مالی بیشتر «عاص»، او را فرزندِ او معرفی کرد، اما «ابوسفیان» معتقد بود عمرو فرزند اوست. این سخن امام (علیه السلام) درباره‌ی مادر عمرو عاص، در واقع مقدمه‌ای برای بیان این نکته بود که از چنین فردی، نباید انتظاری غیر از تهمت‌زدن به پاکان را داشت. دشمنان امام (علیه السلام) هنگامی که قادر به یافتن نقطه‌ضعفی در مقام علمی، تقوا، زهد، پارسایی، شجاعت و تدبیر آن حضرت نبودند، به چنین بهانه‌های واهی - مانند شوخ‌طبعی -، متوسل می‌شدند، تا بگوید ایشان برای خلافت صلاحیت ندارد. این نشان می‌دهد که شایستگی‌های امام (علیه السلام) آنچنان آشکار بود که هیچ‌کس نمی‌توانست منکر آن شود و ناگزیر به چنین تهمت‌های بی‌اساسی پناه می‌بردند. باید بدانیم که این تهمت‌ها، در طول تاریخ، دائماً از سوی سران جبهه کفر و باطل، به سوی سران و بزرگان جبهه حق، سرازیر بوده و هست. نکند ما در هیاهوی رسانه‌ای دشمن غرق شویم و تهمت‌های ناپاکان را نسبت به پاک‌ترین افراد عالم، باور کنیم. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و پنجم) «گواهى می‌دهم که معبودى جز خدا نيست؛ يگانه است و همتايى ندارد. سرآغازى است که پيش از او چيزى نبوده و آخرى است که پايانى ندارد. اندیشه‌هایِ دور پرواز، کُنه صفاتش را درک نمی‌کند و عقل ها به چگونگى ذاتش پى نمی‌برد، تجزيه و تبعيض در او راه ندارد و چشم‌ها و اندیشه‌ها به او احاطه نمی‌یابد (چشم‌ها او را نمی‌بیند و عقل ها به کُنه ذاتش نمی‌رسد)» (نهج‌البلاغه، خطبه ۸۵) شرح: خداوند، موجودی بی‌نقص و کامل است و صفات او به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱. صفات سلبی (جلال): این صفات، هرگونه نقص، محدودیت یا وابستگی را از خدا دور می‌کنند. جسمانیّت، محدود بودن به زمان یا مکان، نیازمند بودن، و ... از این دست صفات هستند. این‌ها خصوصیاتی هستند که به موجودات فانی نسبت داده می‌شوند و ذات خداوند از آن‌ها مبرّاست. صفات سلبی، در واقع ویژگی‌هایی هستند که خداوند آن‌ها را «ندارند». ۲. صفات ثبوتی (جمال): این صفات، کمال خداوند را نشان می‌دهند. مانند علم و قدرت بی‌نهایت، خالقیت و رازقیّت، و ... . این صفات، نمایانگر اوج قدرت و شکوه الهی هستند و هرچند ممکن است در سطوح پایین‌تر به دیگران نیز نسبت داده شوند، اما در ذات الهی، این کمالات بدون هیچ‌گونه محدودیت وجود دارند. صفات ثبوتی، همان خصلت‌های مثبتی هستند که خداوند آن‌ها را داراست. بنابراین ستایش پروردگار، دو جنبه اصلی دارد: الف) تسبیح (پاک و منزه دانستن): یعنی خدا را از هر عیب، نقص، یا وابستگی به صفاتی که برای مخلوقات است (مثل خوردن، خوابیدن، جسم بودن)، منزّه و مبرّا بدانیم. وقتی می‌گوییم "سبحان الله"، یعنی خدا را از هرگونه شباهت به موجودات دیگر، برتر و منزه می‌دانیم. ب) تحمید (ستایش صفات نیکو): این یعنی خدا را به خاطر صفات کمالی‌اش مانند علم، قدرت، بخشندگی و حکمت، ستایش کنیم. یعنی بگوییم تمام خوبی‌ها، نعمت‌ها و کمالات از او سرچشمه می‌گیرد و تنها او شایسته ستایش است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ابتدای این خطبه هم به «تحمید» و هم به «تسبیح» خدا می‌پردازد. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و ششم) خطبه هشتاد و پنجم: «ای بندگان خدا! از درس‌های مفید و آموزنده، پند بگیرید، و از نشانه‌های واضح خداوند (در خلقت و دستوراتش) درس بگیرید و هشدارها و پیام‌های روشن خداوند را بپذیرید، و از تذکرات و موعظه‌ها بهره ببرید. گویی (می‌بینم) چنگال مرگ در بدن شما فرو رفته، و علاقه‌ها و آرزوها از شما دور شده است؛ سختی‌ها و دشواری‌های مرگ و عالم برزخ به شما روی آورده و حرکت به سوی قیامت آغاز شده است، و هر یک از شما وارد صحنه‌ی مخشر می‌شود، در حالی که همراه او فرشته‌ای است که او را به سوی قیامت می‌راند و شاهدی که بر اعمال او شهادت می‌دهد.» شرح: امام علی(ع) در این سخن، با هدف بیداری انسان‌ها، چهار هشدار کلیدی را مطرح می‌کنند: ۱. عبرت از تاریخ: توجه به حوادث تاریخی گذشته و حال که حاوی اندرزهای ارزشمند هستند. ۲. آیات الهی: اشاره به نشانه‌های خداوند در عالم هستی (تکوینی) و آیات قرآن (تشریعی) که جنبه بیدارگرانه دارند. ۳. انذارهای اولیاءالله: توجه به هشدارها و سخنان بیم‌دهنده از سوی پیامبران و امامان. ۴. اندرزهای مردان الهی: بهره‌گیری از پندها و نصیحت‌های این بزرگان. امام(ع) سپس با استعاره‌ای قدرتمند، لحظات جان دادن و مرگ را به تصویر می‌کشند. ایشان مرگ را چونان حیوان درنده‌ای توصیف می‌کنند که چنگال‌های خود را در بدن انسان فرو برده و او را در کام خود فرو می‌برد، در حالی که انسان توانایی هیچ دفاعی ندارد. این تشبیه، حس فوریت و گریزناپذیری مرگ را منتقل می‌کند و بیانگر آن است که مرگ، امری قطعی و در انتظار همگان است. طرح این موضوع به صورت امری "انجام شده" (گویا می‌بینم که در چنگال مرگ گرفتارید)، بر نزدیکی و حتمیت آن تأکید دارد و مخاطب را به تفکر و تأملِ عمیق پیرامون مرگ و زندگی فرا می‌خواند. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
‌ ♨️ (قسمت هشتاد و هفتم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و پنجم: «در آن مکان (بهشت)، مراتب و درجاتی وجود دارد که بعضی از آن‌ها از دیگری برتر است و هریک از منزلگاه‌هایِ آن با دیگری ویژگی‌های متفاوت است. نعمت‌های آنجا دائمی و همیشگی است، و هرگز تمام نمی‌شود. ساکنان این دیار هیچ‌گاه آنجا را ترک نخواهند کرد و کسانی که در آن جا زندگی می‌کنند، هرگز پیر نمی‌شوند و از هیچ گونه سختی و دردسری، رنج نمی‌برند» شرح: ایمان، عمل، معرفت و اخلاق از ارکان اساسی انسانیت هستند و هرچه این صفات در فرد کامل‌تر باشد، سهم او از نعمت‌های الهی در عالم آخرت، افزایش می‌یابد. بر اساس آیات قرآن، جایگاه مؤمنان در بهشت به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شود: «جَنّات عَدْن»، «جَنّات مَأوى»، «جَنّات فِرْدَوْس» و «جَنّات نَعِیم» که هر یک نمایانگر درجاتی متفاوت از بهشتیان هستند. پیامبر اکرم (ص) نیز می‌فرماید: «بهشت دارای ۱۰۰ درجه است و فاصله بین هر دو درجه، مانند فاصله زمین تا آسمان است. بالاترین درجه، «بهشت فردوس» است که نهرهای چهارگانه بهشت از آنجا جاری می‌شود و از خدا «بهشت فردوس» را بخواهید.» با توجه به این نکات، طبیعی است که اگر مؤمنان در ایمان و عمل با هم متفاوت باشند، مقامات بهشتی آن‌ها نیز باید متفاوت باشد. همچنین عدد «صد» در این حدیث، می‌تواند نمادی از بیان کثرت و فراوانی باشد، یعنی تعداد درجات بهشت بسیار زیاد است و هر یک از این درجات به زیرمجموعه‌های متعددی که متمایل به بی‌نهایت است، تقسیم می‌شود. حضرت در این بیان، چهار ویژگی برجسته را برای بهشت بیان می‌کند: ۱. نعمت‌های جاویدان: نعمت‌ها در بهشت همیشگی بوده و هرگز قطع نمی‌شوند، نه مانند نعمت‌های دنیوی که ممکن است دچار آفت یا نقصان شوند. ۲. ثبات سکونت: ساکنان بهشت از نعمت‌ها و محل سکونت خود کوچ نمی‌کنند. ۳. عدم پیری: ساکنان بهشت با گذشت زمان پیر نمی‌شوند، بلکه در زیبایی و جوانی باقی می‌مانند. ۴. عدم رنج و سختی: ساکنان بهشت با هیچ‌گونه سختی و دشواری مواجه نخواهند شد. در مجموع، بهشت محیطی پُر از نور و برکت، و خالی از هرگونه مشکلات و نکبت است. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
♨️ (قسمت هشتاد و هشتم) خطبه هشتاد و ششم: «خداوند از درون همه‌ی افراد آگاه است، و باطن همه‌ی انسان‌ها را آزموده و از آن با خبر است، به همه چيز احاطه دارد و بر همه‌ی اشيا غلبه دارد و به هر کارى قادر است.» شرح: علامه مصباح یزدی(ره) پیرامون علم الهی می‌فرماید: انسان سعی کند، در همه مقاطع زندگی و در تمام ساعات شبانه‌روز، متناوباً به یاد بیاورد که خدا به رفتار او آگاه است. طبعاً موفقیت در این امر، نیازمند تمرین است و با كار مقطعی و كوتاه‌مدت، حاصل نمی‌شود. در تمام طول عمر باید آدمی چنین حالتی داشته باشد؛ از همین‌رو باید سعی كند این حالت برایش ملکه شود. برای این کار، ابتدا انسان باید باور کند که خدا به همه کارهای او عالم است. داشتن یک تصور روشن از چگونگی علم خداوند بستگی به پایه معرفت انسان نسبت به خدا و صفات او دارد. قرآن برای اثبات این امر كه خداوند به همه امور آگاه است، اهتمام و عنایت خاصی دارد. در یک جا می‌فرماید: «أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟! در حالی که او (از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است». آیا ممكن است کسی که موجودی را می‌آفریند، نسبت به او عالم نباشد؟! تصویر گل یا میوه‌ای كه ما در ذهن‌مان مجسّم می‌کنیم، نمونه‌ای از آفرینش است. حال، آیا ممكن است ما ندانیم چه تصویری در ذهن خود ایجاد كرده‌ایم؟! آیا ممكن است من تصویر سیبی را در ذهنم ایجاد کنم، اما ندانم صورت سیب است؟! آفرینش بدون علم امكان ندارد. اگر آفرینشی در كار باشد، حتماً توأم با علم است. اگر همه‌ی عالَم مخلوق خداست، پس این آفرینش از علم خدا جدا نیست. خدا نسبت به همه موجودات در آسمان و زمین، و همه حوادث و اتفاقات، حتی افتادن برگی از درخت علم دارد . اگر موجود زنده‌ای در اعماق دریا غذایی بخورد، خدا به آن موجود و به غذایی که می خورد، آگاه است. اگر درون صخره‌ای موجودی کمترین اثر از حیات داشته باشد، خدا به همه جزئیاتش آگاه است. این مطلب به بیان‌های مختلف در قرآن ذکر شده است. 🚨 📡آنتن ملت منبع اخبار فوری رو دنبال کنید📞👇🏿 ⦍ @anten_melat ⦎💻 💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠