4_6021424847685420988(1).mp3
961.4K
صوتی دعای فرج
👌👌 بسیار زیباااا
سهم هرکدام از دوستان شرکت کننده ۱۴ مرتبه در شبانه روز هست .
اجرتون با مادر سادات حضرت زهرا سلام الله
@emamgharib1
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️لیست شرکت کنندگان در ختم دعای فرج امام زمان علیه السلام
1_گل نرگس
2_نرگس
3_این بقیه الله
4_فردوس مهماندوست
5_هلیا. F
6_محبوبه
7_عروس فاطمه ام.س.
8_هاجر رشیدی
9_مولایم مهدی(عجل)
10_اللهم عجل لولیک فرج (مریم)
11_فاطمه آقایی،امینه آقایی ،اعظم آقایی،مریم آقایی، علیاری
12 _ستاره
13_خانم ابراهیمی
14_گل نرگس
15_مرضیه زراعی،زهره عنایت
16_سمیه زراعی(محمد مهدی)
17_یافاطمه الزهرا
18_لیلا(. ... حسین جان)
19_یا اباصالح المهدی ادرکنی
20_گل نرگس
21_خدا برایم کافیست
22_تنها
23_رقیه،عاطفه Armin
24_گل نرگس سعادت پور
25_یاس زهرایی
26_@....
27_&&&
28_AH
29_Asal
30_FH
31_eshgamh
32_Marziyeh
33_Mahtab Ss
34_sh A
35_R.M
36_Dr.
37_MZ
38_safoura
39_farideh
40_.......
41_......
✳️منتظران ظهور
#دلنوشته
#شعر_مهدوی🌼
گفتے چه خبر؟از تو چه پنهان خبرے نیست
در زندگے ام،غیر زمـــــستان خبرے نیست
در زندگے ام ،بعد تو و خـــــاطره هایت
غیر از غم و انـــدوه فراوان خبرے نیست
انگار نه انگار دل شـــــهر گــــرفته ست
از بارش بے وقفه ے بـــاران خبرے نیست
اے ڪاش ڪسے بود ڪه مے گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت ڪنعان خبرے نیست
#یوسف_گمگشته_بازآید
#به_ڪنعان_غم_مخور
⛅الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج⛅
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
@emamgharib1
✳️منتظران ظهور
🔴رزق و روزی!
✳️ما دو جور روزی داریم:
1⃣یک، هرکسی باید صبح بلند شود و برود هشت ساعت کار کند؛ نتیجهاش جلب روزی است.
💠انسان حقوق میگیرد یا هر روز منفعتی به دست میآورد و زندگیاش تأمین میشود.
2⃣امّا گاهی روزی را خدا پَر میدهد و میآید دم در خانه شما.
✨ مثلا به در خانه میآیند و میگویند: «شما امسال به حج مشرّف شو یا مثلاً اینقدر بگیر فلان کار را بکن.» این هم یک نوع روزی است که خدا پَر میدهد.
🔴 این" روزی غیر و سوای چیزی است که خودتون به دست آوردید."
🌹 از اینها هم هست. خدا به کسانی که به حرف او گوش میدهند و تقوا را مراعات میکنند و گناه نمیکنند وعده داده از این روزیهای غَیر مُکتَسَب برایشان پیش آورد.
🌟 مکّه میروند؛ مشهد میروند؛ خیلی از این چیزها زیاد برایشان پیش میآید...
@emamgharib1
🌸☘🌸☘🌸☘🌺☘🌺☘🌺
📙از سخنان مرحوم آیت الله خوشوقت ره
〖سفـࢪهآسمانے!〗
✳️منتظران ظهور ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت دوازدهم) 🔴السلام علی عبدالله الحسین الطفل الرضیع
✳️منتظران ظهور
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت سیزدهم)
⚫️السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم
🌹حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد.
✨ از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد.
🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ
🌺حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست.
🌺امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود...
🌸ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام.
✨امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور.
🌹سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید .
لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد.
🔥شمر ملعون صدا زد:
پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید.
✨قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد.
💥 مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند...
🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام
⚡️سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را...
🌺 حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت...
🌷 در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب...
🌺 امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت.
✨امام با کمر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد.
🌾آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست...
🌹سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟
امام فرمود: شهید گردید...
✍ادامه دارد..
@emamgharib1
▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️
📗ابصارالعین ص29
📕کامل 394
📒نفس المهموم ص348
📘حیات الحسین 274/3