هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
👌خیلی جالبه
بارداري طاووس👇👇
در یکی از معروفترین دانشگاه های جانور شناسی در هند تحقیقی صورت گرفت مبنی بر نحوه جفت گیری و تولید مثل طاووس .
یک جفت طاووس را در قفس بزرگی قرار دادن و یک نگهبان نیز گذاشتند تا لحظه جفت گیری را ثبت کند .
روزها گذشت و یک روز طاووس ماده تخم گذاشته بود . همگان در تعجب بودند .
نگهبانان که به صورت شیفت بوده اند گفتند محاله : چون ما جفت گیری مشاهده نکردیم .
مسئولین و دانشجویان تصمیم گرفتن که با دوربینهای پیشرفته این دو طاووس را کنترل کنند .
شصت و یک روز گذشت ... هیچ جفت گیری مشاهده نشد ... ولی باز هم طاووس ماده تخم گذاشت . همه با تعجب به دنبال جواب این معما. طاووس هر شصت و یک روز میتواند یک تا سه تخم بگذارد .خبر پیچید ...
تیم تحقیقاتی جانور شناسان از سراسر دنیا رفتند هند . همه اذعان داشتند که تا حالا جفتگیری طاووس را ندیده اند . تحقیقات پیچیده تر شد ولی بی فایده بود .
بعد از یک سال جوانی از دانشجویان که اهل بلژیک بوده به تیم تحقیق میگوید . جواب معما در نهج البلاغه علی ابن ابی طالب نوشته شده . من اون کتاب را مطالعه کردم و این مطلب را اونجا دیدم در خطبه ای به نام طاووس .
تحقیقات شروع شد و نهج البلاغه را اوردند . خطبه طاووس چنین نوشته شده :
شگفتا از خلقت طاووس که با اراده خدا باردار میگردد بدین گونه که طاووس ماده پرهای خود را باز میکند و طاووس نر از عظمت الهی اشک از چشمانش جاری شده .
طاووس ماده نزدیک نر میگردد و یک قطره از اشک او میخورد و باردار میگردد و پس از شصت و یک روز تخم گذاری میکند .
تیم تحقیقات فیلمهارو لحظه به لحظه چک میکنند و این واقعیت را میپذیرند . .....
حضرت علی
خطبه 165به نام طاوس
بخوانيد ، بدن رابه لرزه درمياوردوتجلي عظمت ذات سبحان است .
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✨خداوند ميفرمايند:
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي
صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد!
برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي.
بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.
آیا کسی غیر از من را تواناي چنین کاری هست؟؟
وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد.
بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.
دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي!!
دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي!!
قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!!
از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي بصورت شيرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برايت غذا قرار دادم
مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند.
و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمیکردند!
اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي!!!
اما باز هم و با همين صورت: اگر بخواني مرا اجابتت کنم.
و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!
اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت!!!
شگفتا از تو اي فرزند آدم هنگامیکه متولد شدي در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!
شگفتا بر تو اي فرزندآدم هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!
شگفتا اي ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند
بجاست که از صمیم قلب بگوئیم:
اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله
نشر این پیام صدقه جاریه هست
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
👌حکایت بسیار زیبای مقدس اردبیلی
امروز صبح که به حرم امیرالمومنين علیه السلام مشرٍّف شدم، قبور مطهر بعضی از بزرگان دین را هم زیارت میکردم که ناگهان به یاد داستانی فوق العاده مهم و تربیتی افتادم...
جوانی مومن، مخلص وبا ایمان از کنار باغ بسیار قشنگی گذر میکرد که میبیند از داخل باغ، جوی آب زلالی بیرون میآمد و سیب درشت و زیبایی را به همراه میآورد.
جوان آن سیب را برداشت و کمی از آن را خورد اما ناگهان با خود گفت: اگر صاحب باغ راضی نباشد خوردن آن سیب حرام یا شبهه ناک است، لذا نگران شد که پس از عمری عبادت، چطور دست به این کار زده ؟!
جوان درب آن باغ را زد که از صاحب آن بابت سیب حلالیّت بطلبد. کارگر آن باغ درب را باز کرد.
جوان جریان سیب را به او گفت.
آن کارگر، جوان را نزد اربابش هدایت کرد.
پس از عرض سلام، موضوع سیب را تعریف کرد و از آن ارباب خواست سیب را حلال کند.
ارباب گفت: حلالت نمیکنم.
مرد جوان گفت: چه کنم تا حلالم کنی؟
ارباب گفت: برای اینکه حلالت کنم یک شرط دارم!
جوان گفت: هرچه بگویی انجام خواهم داد تا حق الناسی بر گردنم نباشد و خدا از من راضی باشد.
ارباب گفت: دختری دارم هم کر هم کور و هم لال است، باید او را به عقد خود درآوری!!
جوان به فکر فرو رفت که سختی دنیا به مراتب آسان تر از عذاب های آخرت است... لذا پس از دقایقی گفت: قبول کردم...
ارباب جشن باشکوهی برگزار کرد و دخترش را به عقد آن مرد جوان درآورد.
شب عروسی که داماد نزد عروس رفت، ناگهان عروسی دید که نه کور بود نه لال نه کر، بلکه بسیار زیبا و شایسته ترین دختری است که به عمرش دیده بود...
جوان نزد ارباب رفت و گفت: دختر شما سالم است، نه کور نه کر و نه لال؟!
چرا اینگونه توصیف کردی؟
ارباب گفت: به این دلیل گفتم کور است؛ زیرا که چشمش به نامحرم نیفتاده، گفتم کر است چون غیبت نشنیده و لال است چون غیبت نکرده...
و این دختر پاکدامن فقط برازنده تو جوان پاک و درستکار است، که برای یک سیب، و ترس از خدا، حاضر شدی چنین از خودگذشتگی کنی...
و حاصل این ازدواج، فرزندی شد که تاریخ تشیّع، کمتر کسی به نبوغ و عظمت شخصیّت او به خود دیده است، و او کسی نیست به جز :
محقق و مقدس اردبیلی...
که در کنار مضجع شریف مولی الموحدین امیرالمومنين علیه السلام آرمیده است.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 کلیپی زیبا بمناسبت میلاد پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت
پیشاپیش میلاد حضرت محمد ص و هفته وحدت مبارک🌹
@emamgharib
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
#دلنوشته
سلام مولای مهربان من..💗
میدانستی تمام ثانیه های حضورم در هستی
با حضورت در هستی- گره - خورده ...
آنچنان با منی که گاهی خودم را هم
فراموش می کنم ...
نمی دانم من تو را بی نهایت دوستدارم
یا تو من را
.. اما فکر کنم - تو - بیشتر من را دوستداری
چرا که اکثر اوقات فکرت را ، یادت را ،
خیالت را ،صدای قدم هایت را ، شور جاری حضورت را به سراغ دل من میفرستی
که بدانم چقدر به یاد من هستی و مرا
دوست داری ..
جانم به قربان دل مهربانت مولای من ..
می دانم این هزار و چند سال را هم بهانه ی
دوست داشتنم در پرده ماندی که انسان شوم
و به نزدیکی دروازه ی انتظارت برسم ..
کاش من هم ترا همین اندازه دوست
می داشتم
تا لااقل یک سال نه یک ماه نه یک هفته
نه یک روز نه یک ساعت را با یاد تو بگذرانم ..
برایم دعا کن مولای من که تا آمدنت ،
من ، هم به شکوه انسانیت برسم...☘
🌹 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌹
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
4_5816758875663106303.mp3
14.16M
🌼ای گل بهارم دلیل انتظارم
❣در وصف اقا امام زمان
با نوای کربلایی جواد مقدم
🍃بسیـار زیبـا
💖 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💖
@emamgharib
هدایت شده از
🌸اولین جمعه آذر ماه مبارک🌸
🌸جمعه یعنی ميتواﻥلبخند زد
❤️قلبهارا اینچنین پیوند زد🌺🍃
🌸جمعه یعنی میتوان محبوﺏشد
🎊میتوان باڪلِ عالم خوﺏشد
🌸جمعه یعنی همدلي ﺭا باﺏڪن
🎊بامحبت غصہ ﺭا ڪمیاﺏڪن
🌸سلام💐
🎊جمعه تون پراز لبخند خدا🌺🍃
🌸وروزتون سرشار از موفقیت
@emamgharib
هدایت شده از
1_35875053.mp3
2.47M
ای آرزوترین بهار...تنها امید روزگار...
آرامش دلهای زار...ماه شبای انتظار...
بیابرگردای مسافرخسته...😔
🎤 با صدای حمیدجلیلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emamgharib
❦☀️❦✥🕊✥❦☀️❦
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
#دلنوشته
سلام مولای مهربان من..💗
میدانستی تمام ثانیه های حضورم در هستی
با حضورت در هستی- گره - خورده ...
آنچنان با منی که گاهی خودم را هم
فراموش می کنم ...
نمی دانم من تو را بی نهایت دوستدارم
یا تو من را
.. اما فکر کنم - تو - بیشتر من را دوستداری
چرا که اکثر اوقات فکرت را ، یادت را ،
خیالت را ،صدای قدم هایت را ، شور جاری حضورت را به سراغ دل من میفرستی
که بدانم چقدر به یاد من هستی و مرا
دوست داری ..
جانم به قربان دل مهربانت مولای من ..
می دانم این هزار و چند سال را هم بهانه ی
دوست داشتنم در پرده ماندی که انسان شوم
و به نزدیکی دروازه ی انتظارت برسم ..
کاش من هم ترا همین اندازه دوست
می داشتم
تا لااقل یک سال نه یک ماه نه یک هفته
نه یک روز نه یک ساعت را با یاد تو بگذرانم ..
برایم دعا کن مولای من که تا آمدنت ،
من ، هم به شکوه انسانیت برسم...☘
🌹 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌹
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن جهان ز نورجمال مُحمّداست🍃🌹
خُرّم زچشمه های كمال مُحمداست🍃🌹
مادست كي زنيم به دامان ديگران!🍃🌹
تادامن مُحمّدوآل مُحمّداست🍃🌹
پیشاپیش میلاد فخرعالم امکان،حضرت محمد(ص)مبارک🍃🌹
@emamgharib
هدایت شده از
🔹🔹 منتظران ظهور🔹🔹
✅ هدیه ی تولد می بریم...
🔰 طبق تقویم فردا یکشنبه مصادف است با هفدهم ربیع الاول سالروز میلاد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و فرزند پاک طینتشان امام صادق علیه السلام،
این رسمِ ما ایرانیان است که در سالروز تولد هر فرد به او هدیه می بخشیم.
میخواهیم...
14 صلوات را کادو پیچ می کنیم در کاغذهایی از نور و روشنی و هدیه می دهیم به پدر مهربان امت و فرزند دردانه شان و به نیت تعجیل در امر فرج و شادی دلِ نازنین امام زمان ارواحنافداه.
اجرکم عند الله🌹
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
4_532582859601401972.mp3
3.4M
مژده ای دل
🎊ڪہ مهین آیت یزدان آمد
مشعل راه هداختم رسولان آمد
🎊مسلمین رابده
ازقول خداوندنوید
🎊اشرف خلق جهان نیرتابان آمد
🎊میلادحضرت مـحمد ﷺ وامام صادق«ع» مبارڪ🎊
@emamgharib
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@emamgharib
عید زیباى برائت
از عدو دارد ربیع
عید میلاد دو دلدار
نکو دارد ربیع
موسم سرمستى
دلهاى شیدا آمده
مصطفى با حضرت
صادق به دنیا آمده
ولادت حضرت محمد(ص)
و امام صادق (ع) مبارک
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
👌👌اینم دعای شروع صبحگاهی در این روز عید برای دوستای عزیزم
🔶بخون و آمین بگو⬇️⬇️
✳️یاذالجلال والااکرام :ای صاحب جلال و بزرگی به ما در دنیا و آخرت آبروی ما نریز.
✳️یاستارالعیوب :عیبهای مارابپوشان.
✳️یارازق؛ رزق ماراحلال وپاک وزیاد گردان وبه ما دست دهنده عنایت بفرما.
✳️یاارحم الراحمین: در زنده بودنمان ومرده بودنمان نیاز به رحم توداربم پس بر مارحم فرما.
✳️یا عزیز ؛دلهای مارا ازکینه پاک بفرما.
✳️یالطیف ؛مارا به لطف احسان خویش ازآتش دوزخ نجات فرما.
✳️یاالله ؛جواب وسوال ملکین منکر و نکیر را برایمان آسان بفرما.
✳️یاالله: ماراازحوض کوثر سیراب بفرما.
✳️یارب العالمین؛ در دنیا و آخرت سعادتمندمان بفرما.
✳️یاالله ؛بردلهایمان مهر غافلین مزن.
✳️یاالله: به ماتوفیق ده درخدمت پدرو مادرمان واهلمان باشیم .
✳️یاالله :هرچه خوبی دردنیا وآخرت است که درذهن وفکر وزبان مانیست نصیبمان گردان و از هر چی بدی وعذاب دنیا وآخرت هست به توپناه میبریم.
✳️یاالله: به بی اولادها؛ اولاد سالم وصالح عنایت فرما واولاد همه ی ماراسالم وصالح بگردان ونورچشممان دردنیاو آخرت قرار ده.
✳️درآخر میگویم خدایا به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
(اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم)
ما را از محبان و دوستداران واقعی این خاندان قرار بده و چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.
آمیییییین🌹🌹🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
👌حکایت بسیار زیباااا
روایتی هست که میگوید :
خواجه شمسالدین محمد شاگرد نانوایی بود.
عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات.
در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده میشد و شمسالدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش میداد.
تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد!" 100 درهم، پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمیآمد که بتوانند این پول را فراهم کنند.
عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند .
در بین خواستگاران خواجه شمسالدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند.
او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد میرفت و راز و نیاز میکرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند.
شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که از این لحظه خواجه شمسالدین شوهر من است. شمسالدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد.
اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمسالدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شدهام، نمیتوانم این کار را انجام دهم.
اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت بنوش، خواجه شمسالدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنوش، نوشید، گفتند:حال چه میبینی؟
گفت: حس میکنم از آینده باخبرم و گفتند :باز هم بنوش، نوشید، گفتند: چه میبینی؟ گفت :حس میکنم قرآن را از برم؛
و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آیندهی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت!
تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد؛ و شاه لقب لسانالغیب و حافظ را به او داد.
(لسانالغیب چون از آینده مردم میگفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود).
تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما ...
حافظ او را نخواست و گفت : زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمیخورد ... تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
1_36066254.mp3
8.14M
السلام علیک یا رسول الله
بسیار زیبا
انگلیسی_عربی
با صدای ماهر زین
@emamgharib
┄┅─✵💚✵─┅┄