خودکشی او تنها چند هفته بعد از آن انجام گرفت که دوست صمیمی و همکار او در صنعت کی پاپ به نام «سولی» در اکتبر 2019، خود را کشت و مرگ او انتقادات شدیدی را نسبت به ابعاد سیاه پشت پرده صنعت کی پاپ برانگیخت.
پیامهای «سیاه»، پشتپرده پسران «ملوس»
هواداران صدها میلیونی این گروه موسیقی پاپ کرهای خود را «ارتش» می دانند. چندی پیش، صاحب یک رستوران در سئول، تنها به دلیل این که گفت که فلان گروه از این گروه بهتر است، از اعضای این «ارتش» کتک مفصلی خورد. بسیاری از تحلیلگران و جامعهشناسان در کره جنوبی و کشورهای غربی از شکلگیری یک «فرقه» یا «کالت» پیرامون این گروه سخن می گویند: BTS
بدون تردید، BTSمعروفترین و پرطرفدارترین گروه موسیقی صنعت «کی پاپ» است که موزیکویدیوهای ان در یوتیوب بیننده میلیاردی دارد!
گروهی هفتنفره که اعضای ظاهرا مذکر آن، فاقد هویت جنسی قطعی هستند. از قضاء، این مساله، یعنی هویت مرزی جنسی، یکی از محورهای شکلگیری «پروژهٔ BTS است. پسرانی جوان با اندام، پوشش و هیاتی پسرانه، اما با چهرههایی به شدت ظریف و زنانه که استفاده از میکآپ و زیورآلات زنانه، تشخیص هویت جنسی آنان را دشوار کرده است.
تغییر «هویت جنسی» بشر و افزودن شاخههای جدیدی بر آن چه که طبق شرع و عرف و سنت، هزاران سال هویتهای جنسی پذیرفته شده نوع بشر است(زن و مرد)، یکی از برنامههای اصلی یک شبکه جهانی است که ستاد فرماندهی نظام لیبرال سرمایهداری را تشکیل می دهد. در سالهای اخیر، با اعمال نفوذ این شبکه قدرتمند، بحث «دگرباشی» جنسی و هویتهای جنسی جایگزین، حتی به صورت دستوری و آمرانه(از معبر سازمانه و نهادهای بینالمللی تحت سلطهٔ این شبکه جهانی) وارد سیاستگذاری کشورهای مختلف دنیا شده که «سند اهداف توسعه پایدار» یا ان چنان که در کشور ما معروف شده، «سند 2030» یک نمونه از این تحمیلگری شیطانی است. وقتی بحث الزام دولتها به پذیرش و رسمیتبخشی به هویتهای جنسی جدید و «دگرباشی جنسی»، فرضا جزو شروط نهادهای مالی «بینالمللی» برای اعطای وام به کشورهای در حال توسعه می شود، یعنی با یک شبکه مخوف جهانی طرف هستیم که دستکاری در هویت بشر را هم از طریق نرم(فرهنگ سازی» و هم سخت(ساز و کارهای قانونی) در دستور کار گذاشته است.
در دو سه سال اخیر، واژه LGBT(تشکیل شده از اول نام هویتهای جنسی جعلی و برساخته جدید) و نماد «رنگین کمان» به نحوی جنونآسا پربسامد شده، چنان که گویی به واژه و نماد مقدس نظام لیبرالسرمایهداری مبدل گشته اند.
اخیرا برخی گروههای «دگرباش»، حرف جدید «Q» را به این واژه اضافه کردهاند. Q حرف نخست واژه «queer» است. کوئیر با معنای اصلی «عجیب و غریب» یا «عوضی»، واژهای است که به صورت کلی برای افرادی به کار می رود که هویت جنسی نامشخصی دارند.
وبسایت «رادیو زمانه»، وابسته به دولت هلند، که فعالترین وبسایت فارسیزبان در اشاعه فرهنگ دگرباشی جنسی است، کوئیر را اینگونه تعریف کرده است:
" کوئیر کسی است که هویت جنسی ثابتی را نمیپذیرد و به طبقهبندیهای جنسی/جنسیتی معمول و متعارف در فرهنگ غالب تن نمیدهد. در واقع، سیالیت هویت جنسی یکی از مبانی اصلی نظریه غیرهنجارگذار (non-normative) کوئیر است. بنا بر این نظریه، حرفزدن بهطور کلی از «زنان» یا «همجنسگرایان» یا گروههای دیگر بیمعناست، چرا که این هویتها برساختههایی اجتماعی شامل عناصر گوناگون، متفاوت و گاه متضادی هستند که تقلیل آنها به یک عامل مشترک چندان معنادار نخواهد بود. نظریهپردازان کوئیر از قضا بر آناند که عامدانه این هویتهای بهظاهر سلب را بشکنند و دستهبندیهای درونی، تقسیمبندیها و طبقهبندیهای هویتی/جنسیتی را زیر سوال برند."
به طور مشخص کوئیر و حتی «کوئین» در ادبیات جنسی که در سالهای اخیر، در رسانههای جریان اصلی نظام لیبرالسرمایهداری جعل شده، به افرادی گفته می شود که به لحاظ شناسنامهای و فیزیولوژیک «مرد» هستند، اما کنش و سلوک و پوشش و آرایش آنان زنانه است. تبلیغ و ترویج هویت «کوئیر»، به صورت مستقیم و غیرمستقیم دستکم در 5 سال اخیر، به طرز ملموسی شدت گرفته است، چنان که جشنوارهها، مسابقات تلویزیونی، شوها و رویدادهای بزرگی در اقصی نقاط جهان ترتیب داده شده که محل تجمع و جلوهگری مردهای «کوئیر» است. گویی یک دست پنهان جهانی به نبرد هویت «مردانه» رفته تا هر چه بیشتر مردان را «مُخنّث» بسازد.
کسانی که به صورت تخصصی مباحث مربوط به فرقههای مخفی و محافل ماسونی را دنبال می کنند، به خوبی می دانند که مسایل مرتبط با «ستارهشناسی»، طالعبینی یا استرولوژی چه اندازه در تفکرات این محافل و فرقههای محوریت دارد. در نوامبر سال 2011، یک رویداد نادر نجومی بعد از حدود 2160 سال به وقوع پیوست. ستارهٔ «رگولوس»(یا قلب الاسد) از صورت فلکی «لئو»(اسد یا شیر) به صورت فلکی «ویرگو»(دوشیزه) رفت. در مکاتب پاگانی(کافرانه) باستان و محافل شیطان پرست کنونی، این رویداد به مفهوم رفتن قدرت از ساحت مردانه به ساحت زنانه است. از آنجا که در تفکرات کافرانهٔ این محافل، شیطان یا «لوسیفر» هرمافرودیت یا دوجنسه است، با رفتن ستاره رگولوس از صورت شیر به صورت دوشیزه، نوبت به سلطهٔ وجه زنانهٔ لوسیفر بر جهان رسیده است. بسیاری از تحرکات القایی رسانهای را که در ده سال اخیر، با غلظت و شدت بیشتری به دنبال جا انداختن هویتهای جنسی جدید و به طور خاص، «مردانگی زدایی» از مردان است، می توان در همین پازل دید.
کِیتی پِری، خواننده آمریکایی در مراسم سوپربال XLIX سال 2015، سوار بر عروسک یک شیر بزرگ به اجرای ترانه پرداخت که نشان از همان عقاید کفرآمیز مرتبط با ستاره رگولوس داشت.
از قضاء، نژادهای شرق آسیا(تایلند، ژاپن و کره جنوبی)نقش محوری در القاء و ترویج هویت «کوئیر» در نظام رسانهای لیبرال سرمایهداری جهانی دارند. «کی پاپ» یکی از محملها و معابر تبلیغی این انحراف هویتی و شخصیتی است که یک شبکه جهانی شیطانی قصد دارد به عنوان یک «هنجار» به دنیا غالب کند.
به صورت معمول در ویدیوهای گروه BTS هیچ جنس مخالف یا دختری نیست. حتی در آهنگ ظاهرا عاشقانهای به نام «به تو نیاز دارم» که در ان خطاب به مخاطبی فرضی گفته می شود: به تو نیاز دارم دختر!»، عملا هیچ دختری در ویدیو وجود ندارد. این مساله، به صورت ناخودآگاه به «خودبسندگی جنسی» و اختلال و آمیختگی هویت جنسی در بین اعضای گروه اشاره دارد.
در ماجرای قوم لوط، خداوند قوم لوط را از این رو عذاب می کند که برای رفع نیاز غریزی، مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء می کردند و به هر دو گروه، ابلیس بود که همجنس بازی را آموزش داد.
یکی از معروفترین نمادهای لوسیفر یا ابلیس در فرهنگ غربی، «بافومت»، موجودی با سر بز و بالدار و پیکره انسانی است که روی پیشانی آن نماد پنتاگرام یا ستاره پنجپر دیده می شود. از خصوصیات بافومت، داشتن خصوصیات فیزیکی توامان مردانه و زنانه است.
اما بی تی اس فقط یک گروه کی پاپ از پسران دخترنمای شیکپوش که اشعار رمانتیک با ریتمهای تند و ملغمهای کرهای و انگلیسی محاورهای می خوانند، نیست. از قضاء، متن ترانهها، صحنهپردازی، نمادها و داستانهای بههم پیوسته موزیک ویدیوهای این گروه، کاملا هدفمند و دارای لایههای پنهان طراحیشده است. پیامهای «زیرآستانهای» که بی تی اس سعی دارد به مخاطبان عمدتا نوجوان خود القاء کند، برآمده از دنیای «تاریکی» است.
به طور مشخص، تمام موزیک ویدیوهای گروه قطعات یک پازل هستند و یک داستان کلی را تعریف می کنند. حتی این که عضو کلیدی گروه نام «Jin» دارد، برای اهل فن قابل تامل است، چرا که این واژه در زبان انگلیسی به مفهوم «جن» است. حضور ثابت عناصری موتیفوار چون «آتش» و «مثلث» هم در ویدیوهای تصادفی نیست، چرا که برای محافل رازآمیز و مخفی، این عناصر کاملا معنادار و مهم هستند. این که سکانس پایانی موزیک ویدیوی «عشق جعلی»(Fake Love)، اعضای گروه را می بینیم که شنل کلاهدار سیاهرنگ پوشیدهاند و در فضایی کاملا شبیه فضای مناسک شیطانی حاضر می شوند، در همین پازل معنا می شود.