📽 سوالاتی که طاهری باید پاسخ بدهد👆 📌بررسی انحرافات عرفان حلقه

📽حقیقت عرفان حلقه👆 📌دروغ های جناب مستر!

⛔️چرا صیهونیست ها بدنبال تخریب مسجد الاقصی هستند؟؟؟👆 ⚠️کلیپ_ویژه⚠️ روز قدس روز نابودی اسراییل همه می آییم✊✌️

✅هدیه ی نهج البلاغه به یک #سرخپوست و مسلمان شدن او .... 🍃خاطره ی تبلیغی شیخ #سهیل_اسعد مبلغ مشهور بین المللی https://eitaa.com/antihalghe

اهداف #یهود برای ضربه به #اسلام کدام بخش از اسلام مورد بیشترین هجمه‌ی یهود است؟ بالاترین تلاش یهود برای تحریف اسلام در طول تاریخ دو مقوله‌ی #نماز و بحث #انتظار امام زمان (عجل‌الله تعالی) است. مسئله‌ی #مهدویت و حاکمیت بر جهان بزرگترین تهدید برای مدعیان قدرت است، لذا یهود از ابتدای کار با ایجاد #مدعیان_دروغین مهدویت درصدد تضعیف این حوزه بوده‌اند. در این راستا یهود موفق شده گروه‌های مختلفی را از #منتظران_ظهور را از صحنه‌ی انتظار خارج کند. #منبع؛ گژراهه، ص490 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی https://eitaa.com/antihalghe

#خدایان_هندوا آشنایی با ورزشی که شما را با خدایان هندوا آشنا میکند و با گذشت زمان عضو یک طریقت به #ظاهر_عرفانی میشوید! https://eitaa.com/antihalghe

⛔️ هوشمندی الهی یا کم هوشی بشری⁉️ در عرفان حلقه ما باید اول حلقه مربوط به مشکل و مقصود خود را درست اعلام کنیم,مثلا اگر مقصودمان درمان است،حلقه ارتباط نماز را اعلام نکنیم و بعد مثلا اگر حلقه،حلقه فرادرمانی است،باید اول از بیمار چندساعت برای ارتباط بگیریم تا اولا بیمار متعهد شود که در آن ساعات در ارتباط بنشیند،ثانیا گفته می شود که آن ساعات در حافظه هوشمندی ثبت می گردد، لذا فرادرمانگر لازم نیست در آن ساعاتی که از بیمارگرفته است،کاری انجام دهد،حتی توجهی داشته باشد. خوب، جالب و شگفت انگیز است که اصحاب عرفان حلقه این پرسش را از خود نمی کنند که این چه هوشمندی است که: 👈اولا باید برایش حلقه ای اعلام کنی و آن را درست هم اعلام کنی تا اشتباه نکند، مگر آن هوشمندی از مقصود قلبی ما آگاه نیست؟ 👈 ثانیا باید به حافظه اش ساعت بدهی تا یادش باشد که چه زمان هایی باید بیاید و با این بیمار ارتباط برقرار و او را اسکن کند؟!!! #عرفان_در_گرو_حلقه_ها 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی https://eitaa.com/antihalghe

شرح حال آسیب دیدگان عرفان حلقه: شماره ۱۰۹ : سلام، چند سال پیش وقتی برای اولین بار همسرم در مورد عرفان حلقه صحبت کرد چنان مشتاق بود که نخواستم توی ذوقش بزنم، خدا تازه به ما یه دختر دسته گل هدیه کرده بود و ما تازه از یه بحران خانوادگی که داشت به جدایی منجر میشد بیرون اومده بودیم، من به شدت در محل کارم تحت فشار و استرس زیاد بودم، خانومم مدتی به این کلاسها رفت، منم کنجکاوی میکردم ولی همیشه میگفت باید خودت مشتاق باشی و بیای، انگار که از لحاظ معنوی باید به حدی برسی که خودت بری دنبالش، یه جورایی داشت بهم میگفت بابا تو که تعطیلی، آخرش منم پام به این کلاسها باز شد و استاد حاضر شد برای آموزش به من به منزلمون بیاد، همسرم مستر شد، من بدلیل شرایط سخت کاریم وسط ترم 3 رها کردم، نماز و روزه و حجاب و زیارت امام رضا و.... تعطیل شد، بجاش ارتباط اومد و خروج و اسکن و دفاعی و.... پای آدمای جدیدی به زندگیمون باز شد و بعضی از دوستای قدیمیمون رو هم از دست دادیم، جالبه که از همون بچه های ترم یک با یه زوج رفت و آمد داشتیم که بعد از چند سال جدا شدن، ما همیشه ضرب‌المثل دوست و فامیل بودیم که چقدر عاشق هم هستیم و زندگیه ساده ای داریم، البته کسی از اختلاف بین ما خبری نداشت، بچه معصوممون بعد از مدتی آسم شدید گرفت و مدتی بستری شد، بعد از دو سال بیماری قلبی هم خودشو نشون داد و الان تحت مراقبت و درمانه، بالاخره یک سال قبل همسرم بدون دلیل مشخصی و فقط با یه تهمت بی پایه و اساس به خونه پدر ش رفت و گریه و زاری راه انداخت و به اونها پناه برد و..... تو این مدت هر کاری کردم که بفهمه برام مهمه و میخوام کمکش کنم و البته هر دومون به درمان روانی احتیاج داشتیم، اما به هیچ عنوان راضی نشد، به انواع مشاوره ها رفتم اما همه گفتن که همسرت هم باید بیاد، بعد از مدتی خانواده همسرم متوجه شدن که ادعای همسرم فقط یک تهمت بوده و بهش اصرار کردن که برگرده اما اون هارو تهدید به خودکشی کرد، خلاصه من کم آوردم و بعد از چند ماه به خواسته های زنم تن دادم و حضانت و حق طلاق رو بهش دادم که برگرده اما برنگشت....... تازه فهمیدم عجب کلاه گشادی سرم رفته و دیگه نمیتونستم خودمو جمع کنم، زنی که هیچ وقت به من دروغ نگفته بود همچین خیانتی بهم کرد، حاضر بودم میمردم اما اون روزارو نمیدیدم، براحتی گفت بهت دروغ گفتم چون میدونستم طلاقم نمیدی، روزهای اولی که قهر کرده بود رفتم که مهریشو بدم که دلش آروم بگیره اما توی راه تصادف بدی کردم و تا دوماه دستم بند شد، حاضر بودم همه چیزمو بدم و دوباره با زن و بچم زندگی کنم اما برنگشت، توی این یک سال همیشه احساس کردم که دارم با موجود دیگه ای که سوار روح همسرم شده حرف میزنم و این همسری نیست که من از گهواره اونو میشناختم، دلم نیومد که بچه رو از مادرش جدا کنم اما هر روز بارها تو تنهاییم با خاطراتم مردم و زنده شدم، از طرفی نگران بودم همسرم واقعا خودکشی کنه، الان کارمون به طلاق توافقی کشیده که البته من راضی نیستم اما با مهریه تهدیدم میکنه و از طرفی حق طلاق رو هم داره، گاهی که میرم تا دخترم رو ببینم اون طفل معصوم هم میگه بابا منو از اینجا ببر، روزگار خیلی خیلی تلخ شد به کام هر سه نفرمون، نمیدونم آخرش چی میشه اما این تحولی بود که عرفان.... تو ذهن همسر من ایجاد کرد و دیگه به هیچ حرفی هم گوش نمیده، میخواد پدر باشه یا مرجع تقلید، هنوزم تو کمپین آزادی طاهری فعاله و فقط اونو بعد از خدا قبول داره، تو این مدت خیلی قرآن خوندم و به تفسیرش گوش کردم و متوجه شدم که اگه دین و ایمان درست و حسابی داشتیم و قرآن رو درک کرده بودیم هیچ وقت تو دام طاهری نمیوفتادیم، ای کاش هیچ وقت اجازه نداده بودم که همسرم تو این کلاسها شرکت کنه، منم مقصرم، دعا میکنم همه کسانی که بعد ازین دوره های بظاهر عرفانی دچار انواع مشکلات جسمی و روحی شدن هر چه زودتر خدا شفاشون بده، از شما هم التماس دعا دارم برای همسر عزیزم و دختر گلم که هر دو هدیه های خدای مهربون بودن و من قدر شون رو ندونستم. پناه بر خدا از دست شیطونی که میدونه هر کسی رو از چه راهی نابود کنه! https://eitaa.com/antihalghe