Anti_liberal🚩
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵• #پارت181 ✨فکه آخرین میعاد نیمه شــب بود كه آمديم مسجد. ابراهيم با بچه
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵•
#پارت182
✨️فکه آخرین میعاد
حاجی هم گفت: الان نيروها به چند سپاه تقسيم شدند. هر چند لشکر يك سپاه را تشكيل ميدهد.
حاج همت شــده مسئول سپاه يازده قدر. لشــکر 27 هم تحت پوشش اين سپاهه، كار اطلاعات يازده قدر را هم به ما سپردند.
عصر همان روز ابراهيم حنا بست. موهای سرش را هم كوتاه و ريشهايش را مرتب كرد. چهره زيباي او ملكوتيتر شده بود.
غروب به يكی از ديدگاههای منطقــه رفتيم. ابراهيم با دوربين مخصوص، منطقــه عملياتی را مشــاهده ميكرد.
يك ســری مطالب را هــم روی كاغذ مينوشت.
تعدادی از بچهها بــه ديدگاه آمدند و مرتب ميگفتند: آقا زودباش! ما هم ميخواهيم ببينيم!
ابراهيم كه عصبانی شده بود داد زد: مگه اينجا سينماست؟! ما برای فردا بايد دنبال راهكار باشيم، بايد مسير حركت رو مشخص كنيم.
بعد با عصبانيت آنجا را ترك كرد.
ميگفت: دلم خيلی شور ميزنه! گفتم: چيزی نيست، ناراحت نباش. پيش يكی از فرماندههان ســپاه قدر رفتيم. ابراهيم گفت: حاجی، اين منطقه
حالت خاصی داره.
خاك تمام اين منطقه رملی و نرمه! حركت نيرو توی اين دشت خيلی مشكله، عراق هم اين همه موانع درســت كرده، به نظرت اين عمليات موفق ميشه؟!
فرمانده هم گفت: ابرام جون، اين دســتور فرماندهی است، به قول حضرت امام: ما مأمور به انجام تكليف هستيم، نتيجهاش با خداست.
٭٭٭
فــردا عصــر بچههــای گردانهــا آمــاده شــدند. از لشــکر 27 حضرت رسول (صل الله علیه وآله وسلم)يازده گردان آخرين جيره جنگی خودشان را تحويل گرفتند.
راوی:علی نصرالله
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜✨
@Antiliberalism