🌹 در آستانه چهل سالگي دفاع مقدس، اولين كتاب گوياي مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس با عنوان "شماره پنج" منتشر شد.
https://bit.ly/2Dg8kcA
#دفاع_مقدس
https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️چه کسانی #دفاع_مقدس را #غیرعقلانی و #غیرمدبرانه می خواندند؟!
پاسخ مقام معظم رهبری به شبهات دگراندیشان و #تحریف_گران_تاریخ_جنگ
🔳مقام معظم رهبری در سخنرانی تاریخی خود در چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، در پاسخ به برخی تفسیرهای تحریف آمیز، پدیده دفاع مقدس را یکی از «عقلانیترین و مدبرانهترین حرکات ملت ایران» برشمرده، فرمودند:
🔻دفاع مقدّس یکی از عقلانیترین حوادث ملّت ایران بود. بعضیها با استناد به یک خطایی که در یک بخشی انجام گرفته یا یک جمعی انجام دادهاند، مجموعهی دفاع مقدّس را به بیتدبیری متّهم میکنند؛ ابداً این جور نیست؛ دفاع مقدّس از اوّل تا آخر مدبّرانه و عُقلائی بود.
🔻حتّی قبول قطعنامه هم در پایان کار، در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به «نوشیدن جام زهر»، این هم مدبّرانه بود. در آن مقطع، این کار، کار مدبّرانهای بود، باید انجام میگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد؛ کار، بسیار عاقلانه بود. بنابراین، از اوّل تا آخر، مسئلهی دفاع مقدّس یک پدیدهی عُقلایی و یکی از عقلانیترین حرکات ملّت ایران بود و تحریفها را در این مورد بایستی مراقب بود.
⚫️این سخنان در محافل سیاسی مختلف محل بحث و بررسی فراوان قرار گرفته و جالب آنکه برخی جریان های زاویه دار، در اقدامی شیطنت آمیز، تلاش دارند آن را مستمسکی برای #تطهیر_کارشکنی_ها و #خیانت_های_دهه_شصت قرار دهند که این نیز حکایت از #مظلومیت مضاعف دهه شصت دارد.
🔶پرسش اساسی پیرامون بیانات مذکور آنکه، چه کسانی در دوران جنگ تحمیلی، دفاع مقدس را زیر سؤال بردند و غیرعقلانی نامیدند؟!!
🔻پاسخ به این پرسش بنیادین، در رازگشایی از بیانات حکیمانه مقام معظم، بسیار راهگشاست. در این یادداشت به اختصار به ۵ طائفه از مخالفان دفاع مقدس می پردازیم:
1-نهضت آزادی
نهضتی ها از جمله مخالفان نشان دار دفاع مقدس بودند که در کوران جنگ تمام عیار تحمیلی، به جای نقش آفرینی در عرصه جهاد و شهادت، مدام به نق زدن و کارشکنی و تخطئه و تشکیک روی آورده بودند و تلاش داشتند، از روحانیت و رهبری و انقلاب اسلامی به دلیل قطع رابطه با شیطان بزرگ (که استعفا و حذف آنان از رأس هرم قدرت سیاسی را به دنبال داشت) #انتقام بگیرند. نامه ها و بیانیه های زهرآگین بازرگان و یارانش، بهترین سند برای اثبات مدعاست. اینها همان کسانی بودند که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، در اقدامی خیانت بار، قصد داشتند انقلاب اسلامی را #خلع_سلاح کنند که البته با روشنگری آیت الله خامنه ای، ناکام ماندند. آنان با سوءاستفاده از برخی رجال حوزوی منتقد انقلاب، برخی اظهارنظرهای خاص آنان را در رسانه های خود از جمله #میزان، به طور گسترده بازنشر کردند. نهضت آزادی پرچمدار تشکیک در دفاع مقدس در میان جریان های سیاسی ایران بود.
2- #انجمن_حجتیه
به موازات سمپاشی ضدانقلاب خارج نشین و طعنه های گاه و بیگاه سیاسیون زاویه دار داخلی، انجمن حجتیه تشکیلاتی بود که پرچمدار مخالفت با جنگ تحمیلی در دل #محافل_مذهبی بود. مخالفت های این طیف که ابتدای نهضت امام تا پیروزی نیز برقرار بود، در منشور روحانیت، جگرسوز تر از گلوله دشمن تعبیر شده است. دامن زدن به گفتمان معاندین در پوشش ادبیات مذهبی و ژست دینی، خیانتی فراموش ناشدنی است.
3- #جریان_منتظری
اظهارات گاه و بیگاه منتظری و خصوصا سخنان رادیکال او در 22بهمن 67، از نظر قدرت تخریب ارزشهای دفاع مقدس، قابل مقایسه با هیچ جریان دیگری نبود؛ سوابق مبارزاتی، منصب قائم مقامی و مرجعیت دینی او(که به برکت انقلاب اسلامی، رونق گرفته بود) انتشار گسترده سخنانش را به دنبال داشت.
#منشور_روحانیت امام خمینی در 5اسفند67 در حقیقت پاسخ به سخنان ضدجنگ منتظری بود و ایضا یکی از عوامل اصلی در نگارش نامه 1/6(که منتج به استعفای منتظری شد) نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است.
اعضا و سمپاتهای نهضت آزادی، سازمان منافقین و حجتیه، همزمان با سوء استفاده از نفوذپذیری منتظری، سهم مهمی در بیان مواضع رادیکال آقای منتظری داشتند. سخنانی که خون به دل امام، رزمندگان و خانواده های شهدا کرد.
4- #مجمع_عقلا
جمعی از نمایندگان مجلس و در رأس آنان #حسن_روحانی، محفلی را با انگاره های ضدجنگ در دل مجلس تشکیل داده بودند که در نهایت با تشر شدید امام منحل شد!(شرحش را در #راز_قطعنامه بخوانید)
5- #سکولارهای_حوزوی
در شرایطی که #شهید_صدر و #آیتالله_خوئی، در شرایط خفقان عراق، به حمایت از انقلاب اسلامی پرداختند، برخی سکولارهای حوزوی بلندگوی #bbc و #صدام و #منافقین شدند؛ از شیخ علی تهرانی و گنجه ای تا #تشیع_لندنی و دنباله های داخلی #ارتجاع_نجف، به سمپاشی علیه جنگ پرداختند.
#زمانه
https://eitaa.com/antinofoozeqom
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
📺 حتماً ببینید
📽 مکالمه بیسیم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار محسن رضایی در آغاز عملیات کربلای ۵
🎤 راوی: سردار دکتر محسن رضایی
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
#ما_ملت_شهادتیم
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹هفتهی دفاعمقدس گرامیباد🌹
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "حاج قاسم سلیمانی" صلوات🌷
@mabar17
https://eitaa.com/antinofoozeqom
خیلی مهم
⛔️ماجرای اهانت به ساحت مقدس رهبری و انتظارات بایسته از علمای قم، خصوصا #جامعه_مدرسین
یکی از محورهای اساسی در سیاه نمایی مخالفان انقلاب اسلامی، زیر سؤال بردن شخص مقام معظم رهبری و متوجه کردن مسئولیت همه امور خرد و کلان به شخص ایشان است.
🔹این خط رسانه ای و سیاسی مشکوک و عنادآلود، گاه از سوی عناصر اصلاح طلب نشان دار مانند #موسوی_خوئینی_ها در قالب نامه سرگشاده مطرح می شود، وقتی دیگر در #نامه_هتاکانه #احمدی_نژادی_ها و #عدالتخواهان_عرفی نمود می یابد و اخیرا در قالب انتشار #ویدئوی_موهن یکی از روحانیان که پیش از #فتنه88 با ارادت به نظام و رهبری اشتهار داشت و اکنون به عنوان یکی از علاقمندان دوآتشه آقای #هاشمی_رفسنجانی شناخته می شود، به اوج خود می رسد.
🔹خط #تهاجم_مستقیم علیه #ولی_فقیه در زمان امام نیز سابقه داشت و در دوران رهبری آقا نیز امتداد یافت؛ نماد اهانت به ولایت در دهه شصت، اولا آقای #منتظری بود که علیرغم صبوری مثال زدنی امام، نهایتا به انتحار او در سخنرانی 22 بهمن 67 و نهایتا نامه شش فروردین 68 امام مبنی بر عزل وی، منجر شد.
نمونه مهم دیگر، #شیخ_علی_تهرانی بود که به منافقین و صدام پیوست و در آغوش آنها امام عزیز و شهدا و نظام را هتاکانه زیر سؤال می برد.
در دوران رهبری آیت الله العطمی خامنه ای نیز هتاکی های منتظری ادامه یافت؛ خصوصا در سال 71 و بار دیگر در 13 رجب سال 76) به اوج خود رسید.
🔻نمونه دیگر #آذری_قمی بود که البته در اواخر عمرش با نگارش توبه نامه خصوصی به آقا، تلاش کرد گذشته را جبران کند.
مواضع خلاف ادب و هتاکانه آقای #طاهری_اصفهانی نیز در همین طراز قابل تحلیل است که اجتماع اعتراضی عظیم اصفهانیها و پاسخ مکتوب شخص رهبری به ایشان را در پی داشت.
🔻گذشته از رهبری، هتاکی به برخی شخصیت های برجسته انقلابی حوزه مانند #علامه_مصباح در دوره اصلاحات و سخنرانی موهن آغاجری در همدان در زیر سؤال بردن روحانیت و مرجعیت نیز در همین طراز قابل بررسی است.
#نامه_بدون_سلام_و_والسلام و #تند آقای #هاشمی به مقام معظم رهبری در کوران #فتنه۸۸ که پیش از آنکه توسط رهبر ملاحظه شود، بطور عمومی انتشار یافت و آتش فتنه را شعله ور کرد، نیز نامتعارف و از آنجا که پیکان توجهات را متوجه شخص رهبری می کرد، اجحاف آشکار به ایشان بود.
مواضع هتاکانه فرزند #بیت_شیرازی علیه رهبری و #دفاع_مقدس نیز بسیار تاسف برانگیز بود اما مع الاسف برخورد متناسبی با آن صورت نگرفت و فرقه تشیع لندنی با دروغ پردازی رسانه ای در ایران و خارج از ایران(خصوصا عراق)، مانع از مواجهه قانونی با آن شدند و شوربختانه در سطح حوزه نیز مواجهه محکمی با این اقدام موهن صورت نگرفت.
اخیرا همین خط در قالب انتشار یک ویدیوی موهن توسط آقای #امجد و علیه شخص رهبری پی گرفته شده است.
مطالعه عملکرد حوزویان در مواجهه با اقدامات موهن در موارد پیشین، به عنوان تجربه تاریخی حوزویان در پیش چشم ماست؛ طبیعی است اگر برخورد متناسب و همه جانبه و محکم با این پدیده شوم صورت نگیرد، زودا که این ویروس خطرناک و این سونامی سیاه، همه گیر شود و آثار مخرب و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد.
مسئله ولایت فقیه به عنوان مهم ترین سرمایه معنوی حوزه های علمیه و بزرگترین سرمایه سیاسی در نظام سیاسی ایران، موضوعی نیست که #تساهل و #تسامح در مورد هتاکی بی وجه و ظالمانه نسبت به آن قابل پذیرش باشد. به راستی اگر چنین ادبیاتی در مورد برخی دیگر از حضرات به کار می رفت، چه غوغایی به پا می کردند؟ یادمان نمی رود ماجرای نامه ناصحانه و انتشار فایل مواضع یک جلسه خصوصی را که موجب شد طیف زیادی از آقایان علیه آن به موضع گیری بپردازند! حال ما را چه شده است؟ معنای این #سکوت_سهمگین چیست؟
انتظار آن است که بزرگان و علمای معظم حوزه علمیه قم در چنین مواقعی پیش از هر قشر دیگری راسا وارد میدان شوند، سینه سپر کنند و از آبروی مقام عظمای ولایت که عصاره آبروی علمای شیعه است، به نحو جانانه دفاع نمایند.
در فقره اخیر انتظار می رود حوزه علمیه قم به پیشگامی و پرچمداری #جامعه_مدرسین، وارد میدان شوند و از حریم ولایت به عنوان علمدار تشیع و جهان اسلام، دفاع نمایند.
این انتظار نافی تکلیف سایر طبقات حوزویان و متدینان و نخبگان و اهالی رسانه نیست اما واقعیت آن است که کارهای فرمی و رسانه ای صرف در مقابله با این سطح از اهانت ها که متاسفانه به نحو سریالی در حال وقوع است، به هیچ وجه کافی نیست و اگر در این مسئله تسامح شود، پیام بسیار بدی به دشمنان تشیع و جهان اسلام و نظام اسلامی صادر خواهد کرد.
امید است منتخبین جدید هیئت رئیسه جامعه مدرسین، به عنوان علمدار دفاع از ولایت و مرجعیت وارد میدان شوند.
طبعا بدنه و بزرگان حوزه مقدسه نیز چون همیشه حامی و همراه مدافعان ولایت بوده و خواهند بود
#روزنه
https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️آیا آقای حسینعلی منتظری بعد از فتح خرمشهر به دنبال آتش بس بود؟!
🔹آقای منتظری در راستای ارائه چهره صلح کل از خود در خاطراتش اینگونه ادعا میکند:
«وقتی خرمشهر را فتح کردیم و اینها را بیرون کردیم احساس کردیم که نیروها[ی ایرانی] به خصوص ارتش، انگیزه داخل شدن در خاک عراق ندارند[!!] ... روی همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم که هر کار میخواهید بکنید حالا وقتش است؛ و حمله کردن به عراق درست نیست...!! »
🔸طبق اسناد موجود، آقای منتظری نه تنها در پی فتح خرمشهر خواهان آتشبس و پایان جنگ نبوده بلکه به حق از سرنگونی صدام و شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» دم میزده است.
🔹او در ١٣۶١.٣.١٧ طی نطقی خطاب به رزمندگان، اعلام کرده است:
«... شما که در جبههها با شعار مسجدالأقصی و بیتالمقدس وارد نبرد شدید و توانستید خوزستان و خرمشهر را آزاد کنید، بدانید که تازه اول کار است.»
🔸آآقای منتظری در سخنرانی دیگری در تاریخ ١٣۶١.۴.١٨ نیز اعلام کرده است:
«... طبیعیترین و بهترین راه برای رسیدن به جبهههای قدس عزیز و آزادسازی مسجدالأقصی از اشغال نژادپرستان صهیونیست، گذشتن از خاک عراق و کربلای حسینی میباشد...»
🔹آیا آقای منتظری به راستی پس از فتح خرمشهر خواهان پایان دادن به جنگ و پذیرش آتشبس بوده است که به رزمندگان هشدار داده است «شما که... خوزستان و خرمشهر را آزاد کردید بدانید که تازه اول کار است.» آیا آقای منتظری مخالف ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق بوده است بوده است که اعلام میدارد:«طبیعیترین و بهترین راه برای رسیدن به جبهههای قدس عزیز و آزادسازی مسجدالأقصی ... گذشتن از خاک عراق و کربلای حسینی میباشد.»؟؟ او در تاریخ ١٣۶١.۵.٣٠ در دیدار با آقای غرایب سفیر الجزایر در ایران که مدت خدمتش در جمهوری اسلامی به پایان رسیده است، اظهار کرد:
🔸«...کشور ما از زمانی که مورد هجوم ارتش کافر واقع شد علیرغم اینکه هیچگونه کمک قابل توجهی به او نشد و با تمام مساعدتهای بیدریغ و بلاعوضی که عراق از بلوک شرق و غرب دریافت کرد، مقاومت نمود تا اینکه با بیرون راندن متجاوزین بعثی، به یاری خدا در آستانه پیروزی نهایی قرار گرفته است...» آقای منتظری اگر در پی آزادی خرمشهر خواهان پایان یافتن جنگ و پذیرش آتش بس بوده است، چگونه از پیروزی نهایی سخن میگوید؟ و نزدیک بودن آن را نوید میدهد؟
🔹همچنین وی در دیدار با رهبر مذهبی-سیاسی مسلمانان بنگلادش به نام مولانا حافظی در تاریخ ١٣۶١.۶.١۶ موضع خود را پیرامون جنگ و رژیم صدام روشنتر بیان کرده است:
🔸...شرایط ما برای خاتمه دادن به جنگ و برقراری صلح همان شرایطی است که از قبل گفتهایم و این چیزی است غیرقابل تغییر و این شرایط عبارتند از: خروج کامل نیروهای متجاوز و اشغالگرد صدام از کشور اسلامی ایران، محاکمه و مجازات متجاوز و پرداخت همه خسارات... و اصولا چه مفهومی دارد که بر ملت مسلمان عراق حزبی حاکم باشد که همه افراد آن وابسته به بیگانه و با اسلام دشمنی دیرینه دارند. ما چگونه میتوانیم با صدام صلح کنیم در حالی که هیچیک از شرایط ما محقق نشده...»(مقاله موهوماتی از چرایی وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران، صص٢٢۴-٢٢١، حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره٢١ پاییز ١٣٨٨)
🔹تناقضگوییهای فوق نشان میدهد که آقای منتظری در زمانی که شعارهای انقلابی و از جمله اصرار به ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را به منفعت خود میدید، پیشگام این عرصه بود اما هنگامی که احساس کرد در میان مردم معتقد به مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی طرفداری ندارد و از این شعارها برای او آبی گرم نمیشود و دیگر شعارهای انقلابی برایش سودی ندارد با مواضع قبلی خود صد در صد مخالفت کرد و تلاش کرد گذشته خود را انکار کند اما آنچه را که در تاریخ ثبت شده نمیتوان رد یا انکار کرد و تناقضگویانِ ابنالوقت همواره در تاریخ رسوا شده و خواهند شد.
#دفاع_مقدس
📡کانال آنتی نفوذ قم
https://eitaa.com/antinofoozeqom
⛔️به بهانه سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی
👈 ژست رهبری و فرماندهی
🔹از دیگر نكتههایی كه در خاطرات #جناب_هاشمی فراوان خودنمایی میكند، ادعای رهبری و راهنمایی در نهضت و انقلاب، حتی در مورد امام است؛ اینگونه داعیهها و خودنماییها در لابهلای خاطرهگوییها در شرایطی مطرح میشود كه در كارنامه او هیچگونه نمونهای از درایت، مدیریت و توانایی برجسته در امور كشوری و كشورداری و ابتكار عمل در عرصه سیاسی و زمامداری و نیز در عرصه جنگ و جبهه دیده نمیشود و از نقش فرماندهی ایشان در دوران #دفاع_مقدس- با اینكه جانشینی فرماندهی كل قوا را بر دوش داشته است- نكتههای برجستهای روایت نشده است و اصولاً در دوران دفاع مقدس در مناطق جنگی كمتر حضور داشته و بیشتر با #كنترل_از_راه_دور تنها از پیشرفتها و پسرفتها آگاهی مییافته است. البته در این مورد نیز غالباً شادروان حاج #سید_احمد_خمینی خبرهای تازه و دست اول به ایشان میدادهاند. (برگرفته از کتاب روایتهای ناروا، فصل دوم)
👈نادیده انگاشتن ویژگیهای برجسته امام
🔹آنانكه امام را از نزدیك دیده و چند صباحی با ایشان دیدار و گفت و گویی داشتهاند میدانند كه در گفتار و كردار ایشان نكتههای گرانبهایی نهفته بود كه به انسانها درس میداد و آنانی كه آمادگی داشتند میتوانستند از رفتار و كردار ایشان درسها بیاموزند و پند بپذیرند و در راه خودسازی از آن بهرهها بگیرند، از این رو میبینیم برخی از طلّابی كه در #نجف_اشرف پای درس امام مینشستند و با امام دیدار و گفت و گویی داشتند از ویژگیهای امام خاطرههایی دارند كه اگر نتوانستند از آن الگو بگیرند، دست كم برخی از آن را در مصاحبهها و نوشتههای خود بازگو كردهاند كه اكنون زیر عنوان ویژگیهای امام به چاپ رسیده و منتشر شده است.
🔸در مورد خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی پرسش این است كه جناب ایشان در درازای ده سال آزگار دیدار و گفت و گو با امام آیا نكتههای برجسته، آموزنده و در خور بهرهگیری در گفتار و كردار امام ندیدند كه در خاطرات خود از آن یاد كنند یا اینكه پرداختن به ویژگیها و برجستگیهای امام را دون شأن خود میدانستند و بیاعتنا از كنار آن گذشتند؟
🔹آخر كسی كه در خاطرات خود حتی #شوخیهای_بیاهمیت_خانوادگی را برجسته كرده و آورده است چگونه امكان دارد در آن سالهای متمادی كه نامبرده با امام در ارتباط بود سخنی بدیع و آموزنده از امام نشنیده باشد كه در خاطراتش بازگو كند تا نسل امروز و نسلهای آینده از آن بهره گیرند و الهام پذیرند؟ (برگرفته از کتاب روایتهای ناروا، فصل دوم)
✍بنیاد تاریخ
📡 #آنتی_نفوذ_قم / عضویت👇
https://eitaa.com/antinofoozeqom
🌹یادمون باشه که در روز ها و شب های عملیات بیت المقدس هستیم
این عملیات یکی از بزرگترین عملیاتها بود. ۱۳۰ هزار رزمنده در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان، با هدف آزادسازی خرمشهر عملیات را آغاز کردند، که ۳ هفته بطول انجامید.
#دفاع_مقدس
📡 #آنتی_نفوذ_قم / عضویت👇
https://eitaa.com/antinofoozeqom
✅برتری ایتا بر واتساپ
✅رهایی از محدودیت های نظام سلطه
#قابلیت_جدید_ایتا
🔹 ضمن عرض تبریک به مناسبت حلول ماه #ربیع_الاول و آرزوی قبولی عزاداریهای کاربران عزیز در ایام سوگواری آلالله و گرامیداشت هفته #دفاع_مقدس به اطلاع میرساند از این پس مطالب «کانالهای عمومی ایتا» بر بستر وب برای همه کاربران اینترنت در سطح دنیا قابل مشاهده خواهد بود
🔸 برای استفاده از این ویژگی، میتوانید آدرس هر کانال عمومی در ایتا را با الگویی مشابه لینک زیر در یکی از مرورگرهای اینترنت وارد کرده تا "بدون نیاز به ثبت نام یا ورود به حساب ایتا"، محتویات کانال را مشاهده فرمائید:
https://eitaa.com/eitaa
✳️ از جمله مزایای این طرح میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🌐 افزایش گستره مخاطبان
از این پس مخاطبان کانال عمومی شما محدود به کاربران پیامرسان ایتا یا حتی مرزهای جغرافیایی ایران عزیز نیست و هر کسی در هر نقطه از دنیا میتواند صرفا با دسترسی به وب، مطالب شما را دنبال کند. یعنی هر کانال عمومی میتواند به مثابه یک وبسایت یا وبلاگ بکار گرفته شود
🔍 مشاهده محتوا در موتورهای جستجو
ارائه محتوا بر بستر وب [با رعایت قوانین سئو] موجب میشود مطالب شما توسط موتورهای جستجو (مانند گوگل و...) قابل جستجو باشد.
این موضوع برای کانالهای مؤلف و تولیدکننده محتوا حائز اهمیت بالایی است
⛔️ رهایی از محدودیتهای نظام سلطه
یکی از دغدغههای تولیدکنندگان محتوای فاخر و انقلابی در شبکههای اجتماعی وابسته به نظام سلطه، حذف محتوا و اعمال محدودیت این شبکهها برای افراد آزاد اندیش و مستقل است.
با طرح جدید ایتا، فعالان فرهنگی میتوانند سخن خویش را با آزادی عمل بیشتری به گوش جهانیان برسانند
🔹 گفتنی است این قابلیت هماکنون «بصورت آزمایشی» ارائه شده و در صورت استقبال مخاطبان، به تدریج به امکانات آن افزوده خواهد شد
📡 #آنتی_نفوذ/ عضویت👇
https://eitaa.com/antinofooz
آنتی نفوذ
@Mohsen5541
⛔️خاطرات هاشمی؛ تاریخ یا معرفینامه خانوادگی؟! در آستانه سالگرد فوت آقای #هاشمی_رفسنجانی 👈قسمت دو
⛔️ژست رهبری و فرماندهی
در آستانه سالگرد فوت آقای #هاشمی_رفسنجانی
👈قسمت سوم
🔹از دیگر نكتههایی كه در خاطرات #جناب_هاشمی فراوان خودنمایی میكند، ادعای رهبری و راهنمایی در نهضت و انقلاب، حتی در مورد امام است؛ اینگونه داعیهها و خودنماییها در لابهلای خاطرهگوییها در شرایطی مطرح میشود كه در كارنامه او هیچگونه نمونهای از درایت، مدیریت و توانایی برجسته در امور كشوری و كشورداری و ابتكار عمل در عرصه سیاسی و زمامداری و نیز در عرصه جنگ و جبهه دیده نمیشود و از نقش فرماندهی ایشان در دوران #دفاع_مقدس- با اینكه جانشینی فرماندهی كل قوا را بر دوش داشته است- نكتههای برجستهای روایت نشده است و اصولاً در دوران دفاع مقدس در مناطق جنگی كمتر حضور داشته و بیشتر با #كنترل_از_راه_دور تنها از پیشرفتها و پسرفتها آگاهی مییافته است. البته در این مورد نیز غالباً شادروان حاج #سید_احمد_خمینی خبرهای تازه و دست اول به ایشان میدادهاند.
📚کتاب روایتهای ناروا، فصل دوم
📡 #آنتی_نفوذ/ عضویت👇
https://eitaa.com/antinofooz
آنتی نفوذ
@Mohsen5541
✅مروری بر خاطرات آزاده سرافراز پروفسور چلداوی بر آن بودیم تا بخشهای کوتاهی از کتاب "یازده" نوش
✅ خاطرات آزاده پروفسور احمد چلداوی
¤¤¤¤
▪︎پروفسور چلداوی در مقدمه مفصل کتاب اشاراتی به محل زندگی خود و جریانات مشابه دفاع مقدس در سالهای جنگ جهانی اول می کنند و مینویسند👇
..بعد از ظهر یک روز گرم تابستانی از ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۰ در اتاق کارم نشسته ام گرسنگی و تشنگی یاد روزهای سخت اسارت را زنده می کند. دلم می گیرد؛ ای کاش زمان برمیگشت تا ....
یاد آن دوران و جای خالی رفقا قلب را می فشرد. عکس دسته جمعی دوستان شهیدم را که روی دیوار اتاق کارم نصب شده، نگاهی می کنم و میروم تا پشت میز، روبروی لپتاپم بنشینم و به نام او که با قلم نوشتن آموخت، شروع کنم....
..سال ۶۱ در بحبوحه جنگ؛ هنرجوی هنرستان شرکت نفت اهواز بودم. آقای نریمیسا دبیر ادبیات از بچه ها خواست راجع به یک موضوع آزاد، تحقیقی ارائه دهند. تصمیم گرفتم یک موضوع کاملاً متفاوت را انتخاب کنم. پدر بزرگم حاج جاسم چلداوی بارها قصه مقاومت و جهاد مردم خوزستان در زمان جنگ جهانی اول که با فتوای آیت الله سید محمد کاظم یزدی، رقم خورده بود را برایم تعریف کرده بود. او میگفت که فرزند آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی سوار بر اسب در کوچه پس کوچه های سوسنگرد فریاد می زد: «یا الهاوی الجنة امشي اویانه» یعنی؛ ای آن که هوای بهشت در سر داری با ما بیا و این گونه مردم را به مقابله با انگلیسی ها دعوت می کرد.
با خودم فکر کردم که چقدر قصه این جهاد شبیه جنگ ماست! احساس کردم یک ریشه مشترک این دو را به هم مرتبط ساخته است. دفاع از سرزمین و ناموس مسلمانان آنجا در مقابل استعمار انگلیس و این جا در برابر صدام، نماینده استکبار جهانی و رهبری دینی آن جا سید محمدکاظم یزدی و این جا سید روح الله خمینی رضوان الله تعالى عليهم....
▪︎جناب دکتر چلداوی در ادامه پیشگفتار اشاره می کنند 👇
..حدود بیست سال این نوشته ها همراهم بود ولی همتی برای چاپ آنها به خرج ندادم. فقط گاهی آنها را مرور میکردم و از یادآوری آن خاطره ها، حالات روحانی خوبی کسب می کردم. مشغله زندگی و درگیریهای تحصیلی خصوصاً بورس خارج از کشور، حدود ده سالی از این نوشته ها دورم کرد وقتی دوباره نوشته هایم را مرور کردم حدسم درست بود؛ برخی از این خاطره ها خصوصاً اسامی افراد به کلی از یادم رفته بود. خدا را شکر میکردم که در گرماگرم اولین روزهای آزادی، این خاطره ها را با قلم به زنجیر کشیده بودم... حقیقتش این خاطرات را نه برای انتشار در زمان حیاتم، بلکه برای مطالعه و لذت خودم نوشته بودم. هیچ انگیزه مشخصی برای چاپ خاطراتم نداشتم. سن و سال بالا هم مزید بر علت شده بود. تا این که کتاب "دا". و بعد از آن کتاب نورالدین" پسر ایران" و "پایی که جا ماند" به دستم رسیدند و آنها را مطالعه کردم. این کتابها عالی بودند، به معنای واقعی عالی!
حاشیه ای که حضرت امام خامنه ای بر کتاب "نورالدین پسر ایران" و "پایی که جا ماند" زده بودند و خصوصاً جمله عجیب ایشان که فرموده بودند لحظات زیبائی را با این کتاب سپری کرده اند برایم خیلی الهام بخش بود.
بالاخره تسلیم شدم....
حالا باید مقدمه ای در خور برای این وقایع نگاری ها بنویسم. قلم را به دست می گیرم نمیدانم از کجا شروع کنم به خدا توکل میکنم....
... می دانم دشمن هنوز هست فقط دشمنی اش جور دیگری شده. میدانم جنگی به مراتب سخت تر و بزرگتر از دوران دفاع مقدس پیش روی ماست...
...امیدوارم این اثر ناقابل مرضی حضرتش باشد و روح حضرت امام خمینی قدس سره الشريف و دوستان شهیدم را خشنود کند ای کاش بتوانم این کتاب را بر رهبر عزیزم عرضه کنم تا ببینم آیا این کتاب هم لحظات زیبایی را برای ایشان رقم می زند یا...
🔹منتظر نشر این خاطرات در کانال آنتی نفوذ باشید
👇ادامه دارد
#سبک_زندگی_قرارگاهی
#دفاع_مقدس
📡 #آنتی_نفوذ/ عضویت👇
https://eitaa.com/antinofooz
آنتی نفوذ
@Mohsen5541
✅ خاطرات آزاده پروفسور احمد چلداوی ¤¤¤¤ ▪︎پروفسور چلداوی در مقدمه مفصل
✅یازده / ۱
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 شلیک کن
روزهای اول جنگ
تعطیلات تابستان سال ۱۳۵۹ شیرینی خاصی داشت. هم توانسته بودم امتحانات نهایی سوم راهنمایی را با نمره عالی قبول شوم و هم اینکه در آزمون ورودی هنرستان صنعت نفت پذیرفته شدم آن هم از بین تعداد زیادی متقاضی ادامه تحصیل در این هنرستان. ذوق و شوق زیادی برای آغاز سال تحصیلی جدید داشتم، خیلی اهل کتاب خواندن نبودم و بیشتر از کارهای عملی خوشم می آمد، به همین خاطر هم هنرستان را انتخاب کردم.
از کلاس دوم راهنمائی که معلم حرفه و فن آقای خواجه نژاد از ما خواست یک کار فنی تحویل دهیم و من یک کلید یک پل ساختم و با موفقیت آزمایش کرد، عاشق رشته برق بودم. اواخر تابستان، شبها هوای اهواز خنک بود و به همین خاطر بیشتر وقت ها بالای پشت بام میخوابیدم. صبحها با صدای مادرم که می گفت: "اگعد طلعت الشمس" بیدار میشدم و به سرعت میآمدم پایین تا نماز صبحم قضا نشود.
سی و یکم شهریورماه ۱۳۵۹ اولین روز سال تحصیلی جدید بود. هنوز آفتاب درخشان اهواز همه حیاط خانه را نگرفته بود که طبق معمول، مادرم بساط صبحانه را در گوشه ای که هنوز سایه بود پهن کرد همه اهل خانواده دور سفره بودیم که ناگهان صدای غرش هواپیمایی سکوت خانه را شکست و به دنبالش هواپیماهای دیگری که در ارتفاع پایین پرواز میکردند، از راه رسیدند. چند لحظه بعد صدای انفجار مهیبی شهر را لرزاند. نمیدانستیم چه کار باید بکنیم به جای پناه گرفتن رفتیم بالای پشت بام تا ببینیم چه خبر شده!
البته شبهای قبل وقتی با برادرانم روی پشت بام خانه میخوابیدیم و به دنبال دب اکبر و دب اصغر در آسمان پرستاره میگشتیم. گاهی گلوله های ضدهوایی را به نقاط نورانی در فاصله ای دور در آسمان میدیدیم که به سمت هدفی تاریک در حرکت بودند و پس از مدتی با یک فورانی نورانی در آسمان ناپدید می شدند.
بازار حرف و حدیث گرم شده بود میگفتند عراق از مرز شلمچه و چذابه عبور کرده و به سمت اهواز در حرکت است از پشت بام خانه یک طبقهمان به راحتی می شد تا فاصله دور را مشاهده کرد. دود غلیظی از سمت ۲۴ متری و پل معلق به آسمان بلند بود. حدس زدم احتمالاً پل معلق را زده باشند؛ خوشبختانه حدسم غلط بود و فقط اطراف میدان ۲۴ متری را بمباران کرده بودند. رادیو اعلام کرد مدارس شهر اهواز و حومه تعطیل هستند .
اولین روزی بود که میخواستم به هنرستان بروم. برای اولین بار از شنیدن خبر تعطیلی مدرسه حالم گرفته شد دفتر و کتاب هایم را در کمدم جا دادم. نمی دانستم در این موقعیت جدید جایگاهم چیست و باید اصلاً از کجا شروع کنم من که جنگیدن بلد نبودم و فقط ۱۴ سال داشتم. تنها ملجاء ما هم در آن زمان مسجد محل بود. به طرف مسجد حرکت کردم مسجد پر بود از جمعیتی که بیشترشان جوان و نوجوان بودند بسیاری از آنها را نمیشناختم گویا آنها در آسمان شناخته تر از زمین بودند. تعدادی از آنها را در جلسه قرآنی که قبل از انقلاب در مسجد تشکیل می شد و روحانی جوانی با ترکهای در دست آن جلسه را اداره می کرد دیده بودم. با اینکه آن ترکه هرگز با بدن هیچ یک از شاگردان آشنا نشد ولی از آن ترکه خیلی می ترسیدم با این توصیف نمیدانم چه جذبهای مرا به کلاس قرآنش میکشاند. گرد و غبار شدیدی فضای مسجد را گرفته بود برای اولین بار بوی تند باروت به مشامم میرسید گلوله توپ دشمن به مسجد خورده بود.
•┈••✾○✾••┈•
👇ادامه دارد
#سبک_زندگی_قرارگاهی
#دفاع_مقدس
📡 #آنتی_نفوذ/ عضویت👇
https://eitaa.com/antinofooz
آنتی نفوذ
@Mohsen5541
✅یازده / ۱ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 شلیک کن روزهای اول جنگ تعطیلا
✅ یازده / ۲
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 شلیک کن
روزهای اول جنگ
..گرد و غبار شدیدی فضای مسجد را گرفته بود برای اولین بار بوی تند باروت به مشامم میرسید گلوله توپ دشمن به مسجد خورده بود.
هرکس مشغول کاری بود. تعدادی به پانسمان و جابه جایی مجروحین مشغول بودند و برخی به کار تجهیز و آموزش. جوانان آن روز در مسجد جوادالائمه علیه السلام پنج نفر شهید شدند دو دختر هم در بین شهدا بودند و تعداد زیادی هم مجروح شده بودند. یک گلوله توپ هم به یکی از خیابانهای پاداد خورده بود و جوانی را در نزدیکی منزلش به شهادت رسانده بود. برایم تعجب آور بود که چگونه می شود گلوله توپ در نقطه ای به زمین بخورد و فردی ده متر آن طرف تر شهید شده باشد. فکر میکردم باید گلوله توپ توی سرکسی بخورد تا او را بکشد!.
چیزی از نحوه عملکرد گلوله توپ و خمپاره نمی دانستم. اوایل انقلاب هم که گاهی اسلحه سرنیزه دار دست سربازان میدیدم فکر میکردم موقع شلیک، سرنیزه را شلیک میکنند و از خودم میپرسیدم با این اسلحه که فقط میشود یک بار شلیک کرد پس بقیه سرنیزه ها را کجا نگه می دارند؟!
همهمه و بهم ریختگی مسجد آدم را به یاد بازار بورس می انداخت. بعضی ها کاری برای انجام دادن داشتند، اما اکثراً بیکار بودند و فقط برای اعلام حضور آمده بودند. دنبال کاری برای انجام دادن میگشتم که یک جوانی از کتابخانه مسجد، که حالا دیگر ستاد فرماندهی شده بود، بیرون آمد و رو به جمعیت گفت: کسی میتونه نگهبانی بده؟
قبلاً آموزش برخی سلاحها را توسط پاسداران کمیته دیده بودم اما هرگز اسلحه ای دست نگرفته بودم برای همین از خدا خواسته گفتم: من میتونم». او هم بلافاصله رفت و با یک اسلحه ی ام۱ برگشت. تفنگ را به همراه دو تا خشاب ۸ تیری به دستم داد. از این که توانسته بودم اسلحه به دست بگیرم خیلی خوشحال بودم اما مشکل اینجا بود که از کار کردن با اسلحه چیزی نمی دانستم. تا غروب آن روز دم در کتابخانه و پشت بام مسجد پست دادم. حتی برای ناهار هم به خانه نرفتم، دلم نمیآمد اسلحه را از در دست بدهم. یکی از بچه ها را فرستادم از خانه برایم ناهار بیاورد اما مادرم ردش کرده بود و گفته بود: «برو بگو خودش بیاد. نیم وجبی هنوز آدم نشده چپ و راست دستور میده!».
آن موقع هنوز رسم نبود برای پایگاه ها غذا بیاورند. حوالی عصر، بالای پشت بام مسجد مشغول نگهبانی بودم که دوباره سروکله هواپیماهای عراقی پیدا شد. داخل سنگر کز کرده بودم که یک دفعه شاپور محمدیان(در والفجر ۸ شهید شد) آمد بالا و گفت: «چرا این جا نشستی؟ نگاهی به چهره لاغر و عینک ته استکانیاش انداختم، قامتی رعنا و هیبت استواری داشت. گفتم: «چیکار باید بكنم؟ من که بلد نیستم . گفت: «مگه اسلحه دستت نیست؟ پاشو هواپیماها رو بزن! حتى بلد نبودم خشاب را در اسلحه جا بزنم، چه رسد به تیراندازی.
اما خجالت میکشیدم این را بگویم چون در آن صورت حتماً اسلحه را از دستم
می گرفت و به جوان دیگری میداد. محمدیان که دید دارم دست دست میکنم، آمد جلو و خشاب را داخل اسلحه گذاشت و ضامن را کشید و داد دستم و گفت: همین جا بشین، وقتی دوباره هواپیماها اومدند بهشون شلیک کن.
در تمام مدت با دقت به کارهایش نگاه میکردم و با رفتن او چند بار کارهایش را تکرار کردم. آن روز خانه ما هم مثل مسجد محل، غوغایی به پا بود. تمام دایی هایم با خانواده هایشان از خرمشهر و آبادان فرار کرده و آمده بودند اهواز. عمه خانم هم که خانه شان نزدیکی لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود از ترس حمله هوایی با بچه هایش آمده بودند خانه ما مدتی را در خانه ما ماندند همه غافلگیر شده بودیم و هیچ کس نمی دانست باید چه کار کند. خبرهای ضد و نقیضی به گوش می رسید. می گفتند عراقی ها به دب حردان در ۱۵ کیلومتری اهواز رسیده اند. اگر این خبر صحت می داشت لازم بود خودمان را برای یک جنگ شهری تمام عیار آماده میکردیم. با کمک مردم محل بساط کوکتل مولوتف سازی به راه افتاد. با اینکه بنزین کمیاب بود اما مردم از باک خودروهایشان به ما بنزین میدادند. کوکتل مولوتف ها را داخل مسجد نگهداری میکردیم. اطراف مسجد و نقاط محله زیباشهر و پادادشهر را هم سنگربندی کرده بودیم. آن موقع بعد از خیابان ۱۸ پادادشهر، بهشت آباد بود و بعد از آن هم تقریباً هیچی نبود تا جاده آبادان_اهواز که ، میگفتند دست بعثی هاست به همین خاطر خیابان ۱۸ پاداد حکم خط مقدم را پیدا کرده بود و باید از آن محافظت میکردیم.
•┈••✾○✾••┈•
👇ادامه دارد
#سبک_زندگی_قرارگاهی
#دفاع_مقدس
📡 #آنتی_نفوذ/ عضویت👇
https://eitaa.com/antinofooz