🌷خاطراتی از زندگیِ
#شهید_اسماعیل_خانزاده
*قسمت سی و پنجم
✍ بعد از شهادت بچه های خانطومان در بهار سال ۹۵ و مخصوصا دیدن کلیپ های بجا مانده از شهید #حسین_مشتاقی که تقریبا هم سن و سال خودم بود، وِلوِله ای در وجودم به پا شد که مرا از خواب و خوراک انداخته بود. ۲سال تمام با تمام وجود به هر دری زدم تا بتوانم اسمم را در زمره ی مدافعان حرم عمه جان زینب جادهم، اما انگار بی فایده بود و دائم موانعی بر سر راهم قرار می گرفت.
دقیقا در ۵ روز اول محرم سال ۹۷ بود که یک بعدازظهر در رویا می بینم در مسیر شهرستان محمودآباد، به مزاری روستایی می رسم. ناگهان شهید اسماعيل خانزاده را با لباس سبز سپاه در آنجا برسر قبری ایستاده می بینم که با صمیمیت خاصی درآغوشم می گیرد و وقتی از او درخواست می کنم که مرا هم به سوریه ببرید در جوابم بحالت دلداری عرض می کند: "نگران نباش تو رو هم میبریم!"
همان شب بعد از مراسم عزاداری برای اولین بار پُرسان پُرسان به مزار آقااسماعیل رفتم و در عین ناباوری دیدم آن مکان درست عین همان جایی است که در رویا دیده بودم. ماشین را که پارک کردم پابرهنه به مزار شهدای زنگی کلا وارد شدم و ۲رکعت نماز شکرگذاری در زیر پای شهید خانزاده خواندم و نذر ناقابلی هم برای کمک به ترمیم مزارش نمودم.
خیلی عجیب بود؛ هنوز به روز عاشورا نرسیده، کار اعزامم به سوریه بطرز معجزه آسایی ردیف شد و الحمدلله به برکت وجود این شهید بزرگوار موفق شدم دو نوبت در دفاع از حریم اهل بیت عازم سوریه گردم.
#راوی: محمد جعفری(از مدافعان حرم بابلسر)
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28