eitaa logo
پادزهر _ Antitoxin28
819 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
7.1هزار ویدیو
362 فایل
کانالی برای تبیین مسائل اجتماعی و اخلاقی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷خاطراتی از زندگیِ *قسمت نوزدهم یکی از جملاتی که آقا اسماعیل همیشه تکرار می کرد این بود که من هرچه دارم از سرکشی به خانواده های شهداست. شاید آشنایی و دوستی بین شهید و شهید خانزاده بیش از یک سال به درازا نکشیده بود اما ارتباط باطنی عجیبی که آقا اسماعیل با فرمانده اش آقا روح الله برقرار کرده بود پس از شهادت او در خرداد ۹۴ به شدت در زندگی و منش اسماعیل تاثیر گذاشته و انگار او را ذوب در شهید سلطانی نموده بود تا جایی که در تقویم دیواری اش از روز شهادت آقا روح الله تا روز شهادت خودش، که گویا وعده اش را از فرمانده گرفته بود، علامت زده و برایش روزشماری می کرد. یکی از کارهای خاصی که اسماعیل پس از شهادت آقا روح الله انجام می داد سرزدن بی وقفه به مادر شهید سلطانی و بوسیدن دامن چادرش بود. کار بظاهر ساده ای که بعد از شهادت اسماعیل مثل یک سنت ادامه پیدا کرد و اکثر شهدای خانطومان از جمله شهید و شهید امضای شهادت خود را از همین سنت یعنی بوسیدن دامن چادر مادر شهید خانزاده و خدا را برای کسب شهادت به آن چادر قسم دادن گرفتند. ان شاالله خداوند به ما هم توفیق چادربوسی مادران شهدا و دستبوسی پدران شان را عطا فرماید! : سیدمسعود حسینی(دوست و همکار شهید) 👇 @Abdorreza1360 👇 💁‍♂️https://eitaa.com/antitoxin28
🌷خاطراتی از زندگیِ *قسمت چهل و ششم از چند نفری که شب قبل از عملیات ، به دور آتشی حلقه زده بودیم و راجب شهادت در عملیات فردای آن روز صحبت می نمودیم، تنها شهید و شهید به مقام شهادت نائل شده بودند. دوباره در شب بیست و نهم آذر ۹۴ یعنی درست قبل از عملیات که عملیات آزادسازی خانطومان لقب گرفت، بنده و هفت_هشت نفر دیگر به همراه آقااسماعیل دور آتشی حلقه زده بودیم. من پرسیدم:"بچه ها بنظر شما فردا کی شهید میشه!؟" و هر کدام از بچه ها نظر شخصی خودشان را اعلام کردند و بنده هم اسم یکی از دوستان را به عنوان شهیدِ فردا آوردم، اما شهیدخانزاده ناگهان با حالتی خاص به آرامی گفت:"کمیل، فردا من شهید میشم!" از آنجایی که آقااسماعیل روحیات بسیار شوخ طبعانه ای داشت خنده ام گرفت و سریع گفتم:"خواهشاََ تو یکی امشب بیخیال شو!" لبخند معناداری زد و سرش را پایین انداخت. حالتی که گرفته بود، تهِ دلم را خالی نمود و باخودم گفتم:"چند روزه حالات روحی اسماعیل خیلی تغییر کرده؛ نکنه واقعا شهید بشه!؟" حدود ساعت ۱۰ صبح فردای آن شب شهید خبر شهادت شهیدخانزاده را به بنده رساند. اصلا باورکردنی نبود. تمام بدنم یخ کرده بود. تنها چیزی که در ذهنم می گذشت پیش بینی عجیب شب گذشته ی شهید خانزاده به دور آتش بود. اسماعیل پیشاپیش از شهادتش مطلع بود. : کمیل محسن پور(دوست و همرزم شهید) 👇 @Abdorreza1360 👇 💁‍♂️https://eitaa.com/antitoxin28