🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت:زید بن ثابت
زید عثمانی و منحرف از امیرالمومنین علی( ع) بود. او در سقیفه بنی ساعده تلاش میکرد که خلافت را از انصار به نفع مهاجرین برگرداند. ابوبکر هم به خاطر همین موضع،وی را مدح و ستایش کرد. زید از جمله کسانی است که با علی(ع) به خلافت بیعت نکردند. او یکی از همراهان عمر برای آوردن علی(ع)برای بیعت با ابوبکر بود. زید عثمانی بود و در هیچ یک از جنگهای علی(ع)شرکت نداشت. زید مردم را به ناسزاگویی از علی(ع)تشویق میکرد. چهار نفر عثمان را در مقابل انقلابیون یاری کردند،یکی از آنان زید بود. زید بن ثابت به حکم عثمان منصب قضاوت داشت و عامل بیت المال و دیوان وی بود. هرگاه خلیفه از مدینه بیرون میرفت او را جانشین خود میکرد. زید چنان از عثمان دفاع کرد که به خاطر گفته وی عدهای از انصار برگشتند. او به انصار گفت: شما رسول خدا را یاری کردید،شما انصار خداوند بودید. پس خلیفه او را یاری کنید تا برای بار دوم انصار خداوند باشید. معروف است که وقتی عمر به سفر میرفت،زید را در مدینه به جای خود میگذاشت. در یک روز عثمان ۱۰۰ هزار دینار به او داد. ثروت زید آنقدر بود که وقتی مرد ؛ نقرههای به جا ماندهاش را با تبر میشکستند. این جدای از اموال و مزارعی بود که قیمتش به ۱۰۰ هزار دینار میرسید. او مورد عنایت خاص عمر و نیز کاتب مخصوص او بود. منصب قضاوت خلیفه را داشت و از عمر بن خطاب مستمری میگرفت. زید در زمان معاویه مسئول بیت المال مدینه بود.
منبع:(الصحیح من سیرة النبی، ج۲ص۲۱۲-۲۱۵)
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: ولادت امام حسن(ع)
بنابر قول قویتر،امام حسن( ع)در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت متولد شد. رسول خدا فرمود که نوزاد را در پارچه سفیدی پیچیدند و آنگاه او را در بغل گرفت و بوسید. حضرت در گوش راست وی اذان گفت و در گوش چپش اقامه. سپس سرش را تراشید و هم وزن مویش نقره صدقه داد. آنگاه به سر نوزاد نوعی عطر مالید. رسول خدا از علی( ع)پرسید که او را چه نامیده است. علی( ع)فرمود: من در این کار از شما پیشی نمیگیرم. حضرت فرمود: من هم در نامگذاری فرزندم،از خداوند پیشی نمیگیرم. خداوند متعال به من وحی فرمود:« علی نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی.» فرزندش را به نام پسر هارون نامگذاری کن. پرسید: نام او چه بود؟ فرمود: شبر. این نام عبری است. به زبان عربی او را «حسن» نام نه. رسول اکرم برای حسن( ع)دو گوسفند ذبح کرد.
منبع:( الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۵)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: پیشگویی صادق
واقدی مینویسد ابی بن عباس بن سهل از قول پدر و پدربزرگش برایم نقل کرد که میگفت: (ما روز حفر خندق همراه رسول خدا بودیم. آن حضرت تیشه را به دست گرفت و به سنگی زد که بانگی بلند برخاست. حضرت خندید. پرسیدند: ای رسول خدا، از چه چیزی خندیدید؟ فرمود: از قومی میخندم که ایشان را در غل و زنجیر از شرق میآورند و ایشان را به سوی بهشت میبرند و آنان این را خوش ندارند.) ظاهرا اشاره به مردم ایران است. روشن است که هدف از این بشارت رسول خدا به مسلمانان این بود که به طور ناخودآگاه توجه آنان را به این نکته جلب نماید که دعوت الهی باقی و مستمر خواهد ماند. بنابراین نباید از گرد هم آمدن قریش و احزاب بر ضد اسلام ترسی به خود راه داد.
منبع: (الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۵۷۶)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: اخلاص عمل
هنگامی که علی(ع) بر عمرو بن عبدود غالب آمد، اورا نکشت. مسلمانان به انتقاد پرداختند و حذیفة بن یمان نیز اقدام علی(ع) را خطا خواند. پیامبر(ص) فرمود: حذیفة آرام باش. علی سبب این کار را بیان خواهد کرد. آنگاه علی(ع) عمرو را کشت. وقتی رسول خدا(ص) علت خودداری علی را در ابتدای امر جویا شد، پاسخ داد: «عمرو، مادرم را ناسزا می گفت و بر صورتم آب دهان انداخت، پروا کردم که مبادا او را به خاطر خودم بکشم. از این رو رهایش کردم تا خشمم فرو نشست. سپس او را به خاطر رضای خدا کشتم.»
آری! این است مرد خدا که در همه کارها بر پایه آگاهی، شناخت و ثبات رأی اقدام کند و کارهایش را از کوچک و بزرگ و کم و زیاد به خدای سبحان پیوند می دهد تا بدان وسیله یک گام به حضرتش نزدیک شود. علی(ع) بر پایه خواست و خشنودی خداوند، شمشیر از نیام می کشد و پهلوانان را به خاک مذلت می نشاند و متکبران سرکش را می کشد و هم او است که وقتی دشمن به خانه اش یورش می برد و ناجوان مردانه همسرش را می زند و فرزندش را سقط می کند، می خواهد خانه اش را به روی ساکنان به آتش بکشد، شمشیرش را در نیام می کند و در مقابل اراده خداوند سر تسلیم فرود می آورد. آری هم این علی است و هم آن و البته در هر دو جا تسلیم رضا و خواست خدا.
منبع:( الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۵۵-۶۵۴)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
#نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: برتر از عبادت جن و انس
ابن مسعود از پدرش نقل کرده که گفت: رسول خدا فرمود: ضربت علی در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است. مطابق نقل دیگر: از اعمال امت من تا روز قیامت برتر است. در روایت دیگر از عبدالله بن مسعود، رسول خدا فرمود: « ای علی! بشارت باد که اگر کار امروز (مبارزه با عمرو بن عبدود) تو را با کار امت من وزن کنند؛ همانا که عمل تو بر آنان فزونی خواهد داشت.» جابر بن عبدالله انصاری گفت: نمیتوانم قتل عمرو بن عبدود به دست علی(ع) را به چیزی تشبیه کنم، مگر به داستان داوود جالوت که خداوند متعال بیان فرموده است :«فَهَزَمُوهُم بِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُۥدُ جَالُوتَ»(بقره: ۲۵۱) ( پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را کشت.)
منبع:(الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۵۵ـ۶۵۷)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت:
نقش مبارزه علی(ع) در خندق
ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: « کسی که احزاب را شکست داد، علی بن ابی طالب بود. زیرا او شجاع و سوار آنان را وقتی که به خندق هجوم آوردند، کشت. فردای آن شب، لشکریان احزاب بدون هرگونه جنگی جز قتل سوار خویش، شکست خورده پا به فرار گذاشتند. »
گفته میشود که عبد الله بن مسعود این آیه مبارکه را به عنوان تفسیر و تبیین چنین قرائت میکرد «وَكَفَى ٱللَّهُ ٱلمُؤمِنِينَ القِتَالَ بِعَلیّ» (احزاب: ۲۵) ( و خداوند مؤمنان به واسطه علی در جنگ کفایت کرد.) چرا که واژه « بعلی» در قرآن نیست، بلکه زیادت تفسیری است و تاکید بر این نکته که این آیه شریفه در فضیلت علی( ع) فرود آمد. رسول خدا پس از کشته شدن عمرو بن عبدود فرمود: « باد آنان از میان رفت و از این پس آنان به جنگ ما نخواهند آمد و به خواست خداوند ما به جنگ آنان خواهیم رفت.»
منبع: ( الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۹۸ـ۶۹۵)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: عدم اسارت زنان مشرک در جنگ احد
بسیاری از صحابه که در جنگ احد شرکت داشتهاند، هر یک نقل کردهاند که به خدا سوگند، هند و زنانی را که همراهش بودند، دیدیم که در حال گریزند و برای اسیر گرفتن آنان هیچ مانعی نبود ولی از تقدیر خداوند گریزی نیست. به راستی چرا پیغمبر آنان را اسیر نکرد؟باید دانست که این موضوع یکی از الطاف پنهان الهی بود؛ زیرا:
درست است که احدی از زنان قریش به اسارت در نیامد؛ اما کشتههای بدر، احد و سایر معرکههای نبرد هرگز از یاد آنان نرفت. چنانکه جنگ صفین نتیجه کینههای بدر و احد بود که معاویه برای خونخواهی و انتقام بنی امیه به هنگام غفلت مسلمانان به راه انداخت. فاجعه کربلا و شهادت امام حسین و یاران و فرزندانش، انگیزههای انتقام جویانه داشت که از کینههای یزید در بدر و احد نشئت میگرفت. چنانکه خود او در شعرش گفت: ( کاش پیران و بزرگان من، در بدر میدیدند بیتابی خزرج را از فرود آمدن نیزهها؛ تا شاد باش گویند و هلهله کنند از سر شادی و بگویند: ای یزید! دست مریزاد.) هنگامی که سر امام حسین( ع) را به مدینه آوردند، مروان سر حضرت را به سوی قبر پیامبر انداخت و گفت: محمد، امروز به جای روز بدر. همه این حوادث ناشی از کینههای عمیق قریش از بدر و احد بوده است. حال اگر رسول خدا یک نفر از زنان قریش را اسیر میکرد، فکر میکنید یزید با زینب و دیگر اسیران کربلا چه میکرد؟؟
منبع: ( الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۱۵۳ـ۱۵۲)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت:
چهار خصلت
ابن عباس گفت: علی(ع) را چهار خصلت است که که هیچکس ندارد. او نخستین فرد در میان عرب و عجم است که با پیامبر( ص) نماز خواند؛ او در روز احد با پیغمبر ایستادگی کرد در حالی که همه مردم جز او پراکنده و فراری شدند و او بود که پیغمبر را غسل داد و دفن کرد.
منبع:( المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۱)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
#نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: هاشم
هاشم پدر پدربزرگ حضرت محمد(ص) می باشد. بزرگواری ایشان بر هیچکس پوشیده نیست. هاشم حاجیان را در مکه و منا، عرفات و مشعر غذا میداد و برای آنان نان و گوشت و روغن تهیه میکرد و آب را همراهشان میبرد تا وقتی که مردم متفرق میشدند و به شهرهای خود رهسپار میگشتند. نیز در سال قحطی برای قوم خود نان خرد کرده و تریت ( چیزی شبیه به خرد کردن نان در آبگوشت) میساخت و بدین جهت هاشم نامیده شد.
« در واقع نام ایشان هاشم نیست بلکه عمرو است. هاشم یعنی خرد کننده »
به همین خاطر یکی از شعرای عرب جاهلی در شأن ایشان می گوید: آن عمرو که برای قوم خود، قومی که در مکه قحطی زده و لاغر شده بودند، تریت خرد کرد، دو سفر تابستانی و زمستانی به وسیله او برقرار شد.
منبع: (تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵و ۴۶، دکتر آیتی)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
#نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: باز کردن دکان از طریق سقیفه و فاطمیه
عبدالرحمن بن عوف و زید بن ثابت از اشخاصی بودند که در بیعت سقیفه و جریان فاطمیه حاضر بودند. ( طبری، ج۲، ص۴۴۳) مشهور است که وقتی زید بن ثابت مرد ورثهاش با تبر طلاهایش را بین یکدیگر تقسیم میکردند. در یک روز عثمان ۱۰۰ هزار دینار به او داد. این جدای از باغها و مزارعی بود که قیمتش به ۱۰۰ هزار دینار میرسید. (الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۲۱۵ـ۲۱۲) یکی از زنان عبدالرحمان بن عوف، بابت یک چهارم از یک هشتم ثروت عبدالرحمان یعنی یک سی و دوم کل ثروتش، « چون چهار تا زن داشت» ۸۰ هزار دینار گرفت. (تاریخ پیامبر اسلام دکتر آیتی، ص۳۹۳)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
#نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: اسیران قریش در مدینه
رسول خدا اسیران قریش را در میان اصحاب خود پراکنده ساخت و فرمود: با اسیران به نیکی رفتار کنید. یکی از اسیران ابوعزیز بن عمیر، برادر مصعب بن عمیر بود که میگوید: مردی از انصار مرا اسیر گرفت که برادرم مصعب بر ما گذشت و به آن انصاری گفت: دست از این اسیر برمدار که مادری توانگر دارد و شاید اورا بازخرد. پس گفتم: ای برادر! سفارشت درباره من همین است؟؟ مصعب گفت: برادر من این مرد انصاری است نه تو. ابوعزیز میگوید: من در طایفه ای از انصار بودم و چون خوراک روز یا شب خود را میآوردند، نان خود را به من میدادند و خود به خرما قناعت میکردند. حتی اگر به علت شرم، نان خود را پس میدادم، باز به من برمیگرداندند و دست به آن نمیزدند. ابن هشام مینویسد: مادرش ۴هزار درهم فرستاد و اورا آزاد کرد.
منبع: (تاریخ پیامبر اسلام دکتر آیتی، ص۲۴۸)
#نه_به_صلح_تحمیلی
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر
🕋 #نکتههاییازتاریخاسلام
این قسمت: داستان اسود راعی
ۡأَسوَد راعی که مزدور و چوپان مردی از یهودیان خیبر بود؛ در موقع محاصره یکی از قلعههای خیبر با گوسفندانی که همراه داشت، نزد رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا، اسلام را بر من عرضه دار. چون اسلام را بر وی عرضه داشت به اسلام درآمد. رسول خدا در مقام دعوت به اسلام و عرضه داشتن اسلام احدی را کوچک و غیر قابل اعتنا نمیشمرد و هر کس را هر که بود به اسلام دعوت میکرد و اسلام را بر وی عرضه میداشت. اسود پس از آنکه اسلام آورد، به رسول خدا گفت: من مزدور صاحب این گوسفندان بودهام و این گوسفندها نزد من امانت است. اکنون چه کنم؟ رسول خدا گفت: گوسفندان را رو به قلعه صاحبشان بزن تا به آنجا بروند. اسود برخاست و مشتی ریگ برگرفت و به روی گوسفندها پاشید و گفت: نزد
صاحبان خود بروید که من به خدا قسم دیگر با شما همراهی نخواهم کرد.
گوسفندان چنان که گویی کسی آنها را میراند، فراهم گشته و داخل قلعه شدند. سپس اسود راعی برای جنگ با اهل همان قلعه پیش تاخت تا به همراهی با مسلمانان جنگ کند و در همان حال سنگی به وی اصابت کرد و او را کشت، در حالی که هنوز یک نماز هم نخوانده بود. بدین گونه اسلام او را رستگار ساخت.
منبع: ( تاریخ پیامبر اسلام دکتر آیتی، ص ۴۵۵)
#لبیک_یاحسین
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِــــــــــڪَالفرَج
🔰@antitoxin28 _ پادزهر