🇮🇷آنتی شبهه
📺 #ببینید | «#قضا و #قدر (۲)» 7️⃣ قسمت هفتم از مجموعهی تصویری #راه_و_ماه 🍃🌿 🖲 مجموعه تصویری «راه
🖲 وقتی خواست فاعل باشد، خواست خداوند نیز قطعی شده است.
🍃🌿
🔹اگر #قضا_و_قدر از آموزههای قطعی دین اسلام است، این پرسش مطرح میشود که پس ما چه کاره هستیم؟ و مسئولیت ما در مقابل رفتارهایمان چه میشود؟
🔹جواب سادهای که میشود به این سوال داد این است که: چیزی مورد قضاء الهی واقع میشود که همه مقدماتی که در تحقق آن دخالت دارد، اعم از اسباب و وسایل سلبی و ایجابی، همگی فراهم شده باشد. و در تحقق فعل اختیاری چیزی مورد قضاء الهی و حکم قطعی قرار میگیرد که اختیار فاعل هم در آن لحاظ شده باشد.
🔹بنابراین اگر فاعل صاحب اختیار، بخواهد کاری انجام بدهد، یکی از شرایط، خواست و اراده خودِ انجام دهنده کار است. پس اگر دیگر شرایط باشد و مانعی هم نباشد، اما انجام دهنده آن کار را نخواهد، خدای متعال نیز آن را نخواسته است.
🔹قبل از آن که همه شرایط به همراه خواست و اراده فاعل محقق شود، تنها خداوند مقدراتِ یک واقعه را فراهم کرده است و خواست او در فراهم شدن این مقدرات است و هنوز هیچ چیز قطعی نیست. تنها وقتی که خواستِ فاعل نیز همراه باشد، خواست خداوند، قطعی شده و قضای الهی محقق میشود.
🔳قسمت هفتم مجموعه #راه_و_ماه
@antiviros🇮🇷
🇮🇷آنتی شبهه
📺 #ببینید | «#قضا و #قدر (۲)» 7️⃣ قسمت هفتم از مجموعهی تصویری #راه_و_ماه 🍃🌿 🖲 مجموعه تصویری «راه
🐍 صدقه دادی مار تو را نیش نزد!
🔹 روزی پیغمبر اکرم (ص) با اصحاب نشسته بودند. یک خارکنی داشت به صحرا میرفت. حضرت فرمودند: این شخص که میرود خار بکند یک مار او را میزند. خار کن رفت. اصحاب نشسته بودند و صحبت میکردند.
🔹 بعد از مدتی خار کن، با پشته خارش برگشت و آمد از جلوی حضرت رسول اکرم (ص)، عبور کرد. اصحاب برآشفته شدند که آقا شما فرمودید ماری او را نیش میزند! پس آن پیشگویی شما چه شد؟!
🔹 حضرت او را صدا زد و فرمود: پشته خارت را باز کن! به دستور پیغمبر اکرم (ص) آن را باز کرد، دید ماری در این پشته خار است.
🔹 حضرت فرمود: مقدرِ تو این بود که این مار تو را نیش بزند و به قتل برساند. ولی وقتی بیرون میآمدی #صدقه دادی و به تعبیر بنده، آن صدقه مانع از این شد که این تقدیر به حتمیت و قطعیت برسد و مورد قضاء واقع شود.
🔹 تعبیر علمی آن این است که نیش خوردن او #تقدیر غیرحتمی بود و هنوز به مرحله قضاء نرسیده بود، مانعی به نام صدقه ایجاد شد و آن تقدیر را تغییر داد.
🔳قسمت هفتم مجموعه تصویری#راه_و_ماه
@antiviros🇮🇷
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مظلومیت حضرت علی (ع) در بیان آیت الله #بهجت ره :
#مظلومیت_علی (ع)مظلومیت بشر تا روز قیامت است.
@antiviros🇮🇷
💠#کمی_تفکر
🌹🌿
✍🏻گفت نظرت در رابطه با #ابوبکر چیست؟
گفتم بنظرم از #رسول_خدا صلی الله علیه واله هم مقامش بالاتر است!!!
♻️ گفت ما اهل تسنن چنین اعتقادی نداریم پس چطور شما شیعیان چنین چیزی می گویید؟؟!!
♻️گفتم برای این حرفم دلیل دارم و آن هم این است که پیامبر خدا صلی الله علیه واله بعد از ۲۳ سال زحمت کشیدن و خون دل خوردن فکرش به اینجا نرسید که برای خودش جانشینی انتخاب کند؛! اما ابوبکر در هنگام مرگش گفت بعد من عمر جانشینم خواهد بود تا مردم گمراه نشوند!!!!
🔰 این برای اونایی که منکر غدیر شدند.
@antiviros🇮🇷
پاسخ به شبهات دینی در روزگار کرونا.pdf
1.07M
باز نشر
" پرسشهای دختر، پاسخهای پدر"
♻️ رمانی جذاب و زیبا در۲۵ صفحه
💠توضیحات: #پاسخ_به_شبهات دینی در روزگار #کرونا
🍃🌾
📝به کوشش جمعی از طلاب حوزه علمیه مشهد
#پرسمان_اعتقادی
🍃🌾
♻️باما همراه شوید تا باهم ویروسهای عقیدتی را شکست دهیم 💪.👇👇👇
#قرارگاه_شکست_کرونا🇮🇷
به مدد الهی
#کرونا_را_شکست_میدهیم.
____
https://eitaa.com/joinchat/284753958Cfff7d2b528
💠موزه لندن بخاطر کرونا بصورت انلاین قابل مشاهده است
🌿🌾
https://www.google.co.uk/maps/@51.5192048,-0.1274951,2a,75y,172.87h,89.26t/data=!3m6!1e1!3m4!1sFyBuFtvu6FeVvVVc5--uiw!2e0!7i13312!8i6656?hl=en
🌿🌾
@antiviros🇮🇷
ویروس کرونا و جن !!!
🌿🍃
🖲مطلب نقل شده از آیت الله العظمی #سبحانی مدظله ، در مورد ریشه کن شدن ویروس #کرونا بوسیله #جن در فضای مجازی منتشر شده، کذب و دروغ است.
@antiviros🇮🇷
35.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖲 سخنان این عالم #سنی در باره امیر المؤمنین علی علیه السلام شنیدنی است!!
🍃🌿
⭕️ چطور #بن_سلمان ۲۸ ساله که به یک لنگه کفش علی علیه السلام نمیارزد، میتواند حاکم شود، ولی #علی ۳۳ ساله با آن همه علم و معرفت جوان است و نمی تواند خلیفه و حاکم شود؟!
@antiviros🇮🇷
رمضان 1433.mp3
9.74M
🔊 آخرین شب قدر حضرت آیت الله #خوشوقت ره 1433
🔸🔸 سر #شب_قدرچیه؟
◾️◾️ #سهم_ما در این شب قدر چیه؟
🔹🔹نتیجه #عبادت چیه؟ چرا #صدقه بدهیم؟
◾️◾️چرا #احیاء_گرفتن، #قرآن به سر گرفتن؟
🔸🔸چرا به #ائمه ع #متوسل میشویم؟
@antiviros🇮🇷
تلنگر مامور
سه سال قبل بیست و ششم تیر بود که وقت بیمه ماشینم رسید اما مشکلاتی پیش اومده بود و خیلی در سختی بودم. به هر دری زدم جور نشد که بیمم رو تمدید کنم. به خودم گفتم ماشین رو از خونه بیرون نمیارم هر وقت بیمه کردم بعد استفاده می کنم. آخه میدونستم که اگر تصادف کنم چه مصیبتی میشه. روز بعد رسید. ایام امتحانم بود و یه امتحان سخت داشتم. تا صبح بیدار بودم و میخوندم. حواسم به بیمه ماشین نبود. وقتی داشتم میرفتم امتحان یادم افتاد. ولی دیر بود به خودم گفتم محل امتحان که خیلی دور نیست منم که جای دیگه ای نمیرم صاف میرم موسسه امتحان میدم و صاف برمیگردم خونه. سرعت هم نمیرم. رفتم و امتحان دادم و برگشتم. در مسیر برگشت در جایی که در طول 5 سال قبلش یدونه پلیس هم ندیده بودم مامور جلوی من را گرفت و مدارکم را چک کرد. همین که دید یک روز از بیمه گذشته سریع ماشینم رو توقیف کرد و سوئیچ و... رو از من گرفت و گفت ماشین رو تخلیه کن باید بره پارکینگ. خیلی حالم گرفته شد. رفتم داخل کانکس پلیس که سنگ آخر رو بزنم شاید خورد به هدف. گفتم ماجرا این بود و من هم قصد داشتم از خونه ماشینو نیارم بیرون. اگر امکان داره اجازه بدید ببرمش خونه تا بیمه نکردم خارج نکنم. مامور ساکت شد بهم نگاه کرد گفت خیلی پولداری؟ فکر کردم اینم داره به من طلبه تیکه میندازه گفتم چطور؟ گفت جواب منو بده ظاهرا خیلی پول داری. گفتم هی خداروشکر وضعم بدنیست. دستم جلوی کسی هم دراز نیست. گفت میدونی اگه خون از دماغ کسی بیاد زندگیت میره روی هوا؟ میدونی چقدر آدما مثل تو بدبخت شدن و الان توی زندانن چون چندصد میلیون ندارن بدن برای دیه. من که خیلی ناراحت بودم توی دلم قبول نمی کردم و غرغر کنان رفتم بیرون و با پای پیاده بقیه راه رو رفتم خونه. وقت گرفتن ماشین که شد فهمیدم از قضا بخش اداری ترخیص خودرو حاشیه شرقی قمه. بدون وسیله با چند کورس ماشین رفتم و با کلی دنگ و فنگ کاراش رو کردم. پرسیدم ماشین کجاست؟ گفتند فلان جا. آدرس را پرسیدم فهمیدم که از قضا پارکینگ هم از حاشیه غربی قم هم دورتره و وسط بیابون هاست. خیلی سخت بود رسما پدرم درومد. احساس کردم اون روز به اندازه سه سال مردتر شدم. هی غر میزدم و میگفتم خوب چرا ملت رو اذیت می کنید؟ مگه نمیدونید هرکی میاد دنبال ماشینش ماشین نداره؟ صدای تو مخی مامور پلیس که میگفت خیلی پولداری دائم تو گوشم بود و بیشتر عذابم میداد. هی به خودم میگفتم فقط 10 ساعت از بیمم گذشته بود. انصافا باید راه میومد دیگه. بعد به خودم فحش میدادم میگفتم حقته ساکت باش راهت رو برو. با خودم لج می کردم راه نمیرفتم بعد دوباره سر خودم داد میزدم و میگفتم راهت رو برو تقصیر خودت بود. بعد ادامه میدادم. خلاصه ماشین رو گرفتم و گذشت. چندهفته بعدش که آروم شده بودم هروقت یاد ماجرا میفتادم بازم صدای مامور تو گوشم بود که میگفت ظاهرا خیلی پولداری. الان می فهمیدم که ماجرا بزرگتر از اونی بود که من میدیدم. مامور راست میگفت. دائم دعاش می کردم. خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که کوتاه نیومد و بگم اگه کسای دیگه هم مثل من براشون پیش اومد کوتاه نیا(آخه الان دیگه بیمه داشتم خودم) اما هر چی از اونجا رد شدم دیگه اونجا نبود تا الان که سه سال گذشته هنوزم در اون مکان دیگه مامور نیومده. خداییش ازون روز به بعد بدون بیمه ماشینو روشن هم نمیکنم.
الان بعضی وقتها سر ماجرایی که پیش میاد یاد حرف مامور میفتم. مثلا وقتی کسی رو میبینم که به راحتی روزه هاش رو میخوره به ذهنم میاد که شاید طرف خیلی قدرتمنده که میخواد بجای یک ماه روزه 1800 روز (حدود 5سال تمام)کفارش رو روزه بگیره. شایدم خیلی عالمه و مطمئنه که هرگز نمیمیره و کارش به شب اول قبر و... نمیکشه. شایدم بعد از مرگ رو دیده که با این اطمینان میگه بعد از مرگ خبری نیست و همش دروغه.
اما نه اینطورا نیست
ماجرا اینه که مثل من که میدونستم خطر داره میدونه ولی خودش رو به بیخیالی میزنه و حاضر نیست سختی بکشه و راه درست رو بره.
فقط امیدوارم مثل من که در این ماجرا قبل از دیه فهمیدم و جدی گرفتم اونم قبل از مرگ بفهمه و جدی بگیره. راه جبران و توبه هم که بازه و گرنه ...
@antiviros🇮🇷
🖲سوال - چرا در قرآن به نام على- عليه السّلام- و ساير امامان تصريح نشده است؟
💠جواب :
اوّلا، حكمت آن را خدا مى داند.
ثانياً، ممكن است اگر تصريح به نام آن بزرگوار و ساير ائمّه مى شد، مخالفين در قرآن دست مى بردند و آن را تحريف مى كردند.
ثالثاً، سبب نزول آيات در زمان نزول معلوم بوده و علم اسباب النزول مربوط به همين موضوع است؛ و آياتى كه در شأن حضرت اميرالمؤمنين على عليه السّلام- وارد شده، معروف بوده است. مانند آيه تبليغ (بلغ ما انزل اليك من ربك) كه از مثل عبدالله بن مسعود روايت است، آن را چنين مى خوانديم: (بلغ ما انزل اليك من ربك فى ان علياً مولى المؤمنين). [۸۹]
اين آيات همه معلوم بوده است كه اگر حتّى لفظ آن عام بوده، سبب نزول آن و يا مراد از آن خاص و شخص اميرالمؤمنين عليه السّلام- بوده است و در بعضى آيات مصداق اول و اكمل و اتمّ و اشرف آن، حضرت است. اين فضايل بر هر شخصى كه اهل اطّلاع و انصاف باشد- كالشمس فى رائعة النهار- روشن است.
علاوه بر اين دو مورد در قرآن كريم، كلمه «علىّ» وجود دارد؛ كه بر حسب بعضى تفاسير مراد از آن، اميرالمؤمنين عليه السّلام- است؛ و از جهت قواعد ادبى امكان اين كه مراد آن، حضرت باشد قابل انكار نيست.
آيه اوّل در سوره مريم، آيه ۵۰: (و وهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق عليّاً)
و آيه ديگر در سوره زخرف، آيه ۴: (وانه فىام الكتاب لدينا لعلى حكيم).
📚معارف دین ،ایت الله صافی ج ۱ ص۶۸.
@antiviros🇮🇷