eitaa logo
انوار الهی💥
264 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
269 فایل
حال خوش را با ما تجربه کنید💖
مشاهده در ایتا
دانلود
@emamzamanمهربان ترین پدر_9.mp3
زمان: حجم: 9.36M
💠تبعیت از اهل بیت شرط محبت به خداوند اثر طبیعی دوست داشتن خداوند، دوست داشتن شماست و ضعف در دوستی موجب ضعف در دوستی با شماست.
💠تربیت نسل مهدوی 🔘چگونه کودکم را با امام زمان (عج) آشنا کنم⁉️ ♨️بیان ویژگی های انسان منتظر امام زمان (عج) 🌱با توجه به سن کودک شرایط ظهور امام زمان عجل الله را بیان کنیم. 🌱خواندن دعای مخصوص امام زمان (عج) می تواند از ویژگی های یک فرد منتظرِ ظهور امام زمان (عج) باشد. ♨️نرم افزارهای مذهبی  🌱تهیه نرم افزارهای مذهبی، کارتون ها و فیلم های مذهبی نیز از عوامل تاثیرگذار در این باره می باشد. 🌱معمولا کارتون ها، فیلم های کودکان و انیمیشن ها برای کودکان کوچکتر جذابیت دارد و همین جذابیت ها باعث ایجاد یادگیری بهتر در آنها می شود. ♨️خواندن احادیث و روایات 🌱خواندن احادیث و روایات ائمه دررابطه با امام زمان، حضرت مهدی (عج) و همچنین خواندن روایات و احادیثی که بیان کننده کارهای نیک و بالا بردن جایگاه هر فرد در پیش خدا می باشد، می تواند از بهترین اقدامات در آموزش وجود امام زمان (عج) و آموختن مسائل مذهبی به کودکان باشد.
💠تربیت نسل‌ مهدوی 📌چگونه کودکانمان را با مفهوم انتظار آشنا کنیم. ♨️انتقال معارف و مفاهیم مهدوی 💢یکی از بهترین زمان‌ها برای انتقال مفاهیم در زمان نوزادی و کودکی و از طریق لالائی و شعرهای ‌کودکانه است. چنانچه الگوی نمونه بشریت فاطمه زهرا سلام الله علیها بسیاری از مفاهیم والا چون شجاعت، عشق و ...را از طریق شعر و لالائی‌های کودکانه در ضمیر فرزندان خود می‌نشاندند. 💢ارائه معارف مهدوی با زبان دل‌نشین و ساده کودکی از طریق شعر و یا داستان در روح لطیف کودک جایگزین خواهد شد. می‌توان هم‌زمان با رشد کودک مفاهیم را نیز از لالائی به قصه و داستان و یا اجرای نمایش‌های خانگی برای او ارتقاء داد. 💢بازی؛ محرک دیگری در انتقال مفاهیم است. یکی از طبیعی‌ترین و مؤثرترین وسایل برای انتقال مفاهیم به کودکان، عنصر بازی است. 💢بازیِ امروز کودک تعیین‌کننده‌ی گرایش و منش فردای اوست. اینکه پدر و مادر یا مربی با کودک همبازی می‌شوند و اخلاق و منش مهدوی مانند صبر، گذشت، راست‌گویی، خوش‌خلقی و ... را به کودک تزریق می‌کنند، شخصیتی مهدوی و تأثیرگذار تربیت خواهند نمود. 💢 کودکانمان سرمایه‌های ذخیره شده دوران ظهور صاحب‌الزمان عجل الله هستند، لذا شایسته است جهت آمادگی ایشان برای ظهور تلاش کنیم.
💠تربیت نسل مهدوی 📌راهکارهای تربیت فرزندان مهدوی... 1⃣1⃣بهره‌گیری از محصولات فرهنگی 💢بهتر است بخشی از کتابخانه‌ی شما و کودکتان را کتابهایی با موضوع مهدویت تشکیل دهد تا بتوان با بهره‌گیری از آنها فرهنگ مهدویت را به فرزندان انتقال داد. در همین زمینه می‌توان از فیلم، سی دی‌های آموزشی و بازی‌های مذهبی نیز بهره ‌گرفت. ان شاءالله بتوانیم با تربیت فرزندان مهدوی در راستای پیشبرد فرهنگ مهدویت تلاش کنیم.
💠تربیت نسل مهدوی 📌چگونه فرزندم را نمازخوان کنم⁉️ چند روز پیش، وقت نماز فرزند از پدر خواست که با او بازی کند. پدر نگفت وقت نماز است. کمی بازی کرد و بعد با حالت دوستانه ای گفت: «اجازه می دهی بروم نماز بخوانم و باز هم برای بازی بیایم؟» کودک کمی فکر کرد و اجازه داد. پدر رفت نماز ظهرش را خواند و زود برگشت. نماز عصر را بعد خواند. 🌱این کودک در این چند سال، غرق محبتهای پدر و مادر نمازخوانش بوده، آن ها او را بیهوده دعوا نکرده و آزادی را به اندازۀ نیاز از او دریغ نکرده اند. حالا رسیده به سن هفت سال. بسیاری از فرزندانی که این مسیر را طی کرده اند، در این سن خودبه‌خود به نماز عادت کرده اند؛ اما اگر عادت هم نکرده باشند، با اندکی تذکر به سوی نماز می روند. و وقتی هم که به سن نُه یا دَه سال رسیدند و پدر و مادر به آن ها دستور دادند که نماز بخوانند، خیلی راحت قبول می کنند. به نظرم می رسد باتوجه به این دو مثال، مقصود این نوشتار از سیستم تربیت معلوم شده باشد.
💠تربیت نسل مهدوی 📌شیوه های آموزش نماز به فرزندان 6⃣روش گفت وگو با فرزندان؛ 🌱از این روش که یکی از روش های خوب می‌باشد می‌توان برای کودکان در سنین بالاتر یا نوجوانان از آن بهره برد. 🌱جدای از آن ممکن است فرزند ما به سادگی و آسانی حاضر به اصلاح رفتار خویش درباره نماز نباشد؛ از این رو، والدین باید با دلیل و استدلال قوی بتوانند از راه گفت وگو و بحث کردن به شکلی محترمانه، رفتار او را اصلاح کنند. 🌱این روش ارتباط نزدیکی با تربیت عقلانی فرزند دارد. تربیت عقلانی خود می تواند زمینه ساز ورود کودک و نوجوان به مباحث سنگین تر کلامی باشد که لازمه رشد تربیت دینی ایشان هست.
🌱تشـرفات... ناگاه دیدم آن حیوان ها دست ها را بلند کردند و مولایم را گرفتند و آهسته به زمین گذاشتند و مثل بندگان با ادب و احترام به عقب رفتند، یکی از آن شیر ها به سخن آمد و به وحدانیت خدا و رسالت حضرت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامت علی علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام تا خود ایشان شهادت داد و عرض کرد: یابن رسول‌الله! شکایتی دارم آیا اجازه می‌دهید شکایتم را عرض کنم؟ حضرت او را اذن دادند. عرض کرد: من شیر پیری هستم و این دو شیری که همراه من می‌باشند جوانند. وقتی طعمه‌ای نزد ما می‌آورند اینها مراعات حال مرا نمی‌کنند و آن طعمه را می‌خورند و مرا گرسنه نگه میدارند. حضرت فرمودند: مکافاتشان این است که آنها مثل تو پیر و تو مثل آنها جوان شوی. تا حضرت این کلام را فرمودند فورا آن شیر پیر، جوان و آن دو شیر جوان پیر شدند. حاضران مجلس خلیفه این معجزات و خوارق عادات را که از آن جان جهان و امام عالمین مشاهده ‌نمودند همگی بی اختیار تکبیر گفتند. معتمد ترسید. نزدیکانش هم خیلی وحشت کردند و رنگهایشان پرید، لذا همان لحظه به من دستور داد آن سرور را نزد پدر بزرگوارشان حضرت امام عسکری علیه السلام برگردانم. هنگامی که ایشان را نزد پدر بزرگوارشان آوردم و ماجرا را عرض کردم. حضرت عسکری علیه السلام مسرور شدند و فرمودند: میوه دلشان را به سرداب برگردانم. من هم امتثال امر کردم و آقا را به سرداب برگرداندم. 📚عبقری الحسان ج١ ص١٠٨ 📚ملاقات با امام زمان در کربلا ص١۵٧
🌱تشـرفات... من هم راه افتادم و هنوز خیلی نرفته بودم که به آن قریه رسیدم در حالیکه فاصله تا آنجا خیلی زیاد بود و حتی رفقایم روز بعد به من رسیدند. وقتی به خانه برگشتم به حضور آقا سید مهدی قزوینی رسیدم و قضیه را برای ایشان نقل کردم و مسائل دینم را از او آموختم. بعد هم پرسیدم: آیا راهی هست که بشود بار دیگر آن حضرت را ملاقات کنم؟! ایشان فرمود: چهل شب جمعه به زیارت حضرت آبی عبدالله الحسین برو. تصمیم گرفتم این کار را بکنم و مشغول انجام دادن آن شدم. هر هفته شبهای جمعه از حله برای زیارت امام حسین علیه السلام به کربلا می رفتم تا اینکه فقط یک شب باقی ماند. روز پنجشنبه ای بود که از حله به کربلا رفتم، وقتی به دروازه شهر رسیدم دیدم سربازها و نیروهای دولتی با کمال سختی از کسانی که می خواهند وارد شهر شوند درخواست مجوز عبور می کنند و من نه مجوز داشتم نه قیمت آن را. متحیر مانده بودم. مردم هم دم ‌دروازه ایستاده بودند و همدیگر را فشار می دادند تا شاید راهی باز شود. من از شلوغی استفاده کردم و خواستم خودم را از لابلای آنها رد کنم، اما نشد. در این حال صاحب خودم حضرت صاحب الامر علیه السلام را داخل شهر و پشت دروازه دیدم که در لباس طلاب عجم بودند و عمامه سفیدی بر سر داشتند. تا آنجناب را دیدم به ایشان استغاثه کردم. همان لحظه مولا بیرون آمدند و دست مرا گرفتند و داخل دروازه کردند و هیچکس مرا ندید. وقتی داخل شدم دیگر آن مولای عزیز را ندیدم. 📗ملاقات با امام زمان در کربلا ص ۳۶
🌱تشـرفات... سوار شدم، آنگاه عنان اسب خود را كشيدم، مقاومت كرد، و حركت نكرد، فرمود عنان اسب را به من بده، دادم، پس بيل را به دوش چپ گذاشت، و عنان اسب را به دست راست گرفت، و به راه افتاد، اسب در نهايت تمكين متابعت كرد، آنگاه دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمى خوانيد؟ سه مرتبه فرمود: «نافله، نافله، نافله» و باز فرمود: شما چرا عاشورا نمیخوانيد؟ سه مرتبه فرمود: «عاشورا، عاشورا، عاشورا» و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمیخوانيد؟ «جامعه، جامعه، جامعه» و در هنگامى طى مسافت دايره وار راه را پيمود، يك مرتبه برگشت و فرمود: اينانند دوستان شما، كه در كنار نهر آبى فرود آمده، مشغول وضو براى نماز صبح هستند! من از الاغ پياده شدم، كه سوار مركب خود شوم ولى نتوانستم، پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو برد، و مرا بر مركب نشاند، و سر اسب را به جانب دوستان بازگرداند، من در آن حال به اين خيال افتادم كه اين شخص كيست كه با من به زبان فارسى حرف زد؟ و حال آنكه در آن حدود زبانی جز تركى و غالبا مذهبى جز مذهب عيسوى نبود، و او چگونه به اين سرعت مرا به دوستانم رساند؟ ! پس به پشت سر خود نظر كردم، كسى را نديدم، و از او اثرى نيافتم، آنگاه به دوستان خود ملحق شدم. 📗نجم الثاقب