eitaa logo
انوار الهی💥
286 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
269 فایل
حال خوش را با ما تجربه کنید💖
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍁°✨°🍃🍁°✨°🍃🍁 ✨🍃☀️بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ☀️🍃✨ روخوانی روانخوانی قرآن کریم ( ــــّـــ ) 🔮یکی دیگر از علامت های قرآن می باشد. در واقع علامتی است که هر گاه با حرفی بیاید آن حرف محکم و با شدت و مکث بیشتری ادا می شود. به حرفی که تشدید دارد حرف می گویند. 🔮هر وقت دو حرف مثل هم ( اولی ساکن و دومی حرکت دار ) کنار هم قرار گیرد؛ خواندن کلمه سخت می شود. مانند: حَقْ قَ برای برطرف کردن این سختی و جلوگیری از تکرار حرف ، حرف اول حذف شده و علامت( ــــّـــ ) روی حرف دوم قرار می گیرد. در تلفظ هم حرف را یک بار ولی و با و با کمی ادا می کنیم. مانند: حَقَّ 🔰هنگام بخش خوانی ، حرف مشدد در می آید. در بخش اول با حرف متحرک قبل از خود و به حالت ساکن ، و در بخش بعدی با حرکت خود خوانده می شود. مانند: صَلِّ ◀️ صلْ لِ رَادَّ ◀️ رادْ دَ ✅ برای رعایت علامت تشدید ضروری است صدای این دو حرف بدون فاصله در کنار هم خوانده شود. 💢 تمرین: کلمات زیر را به صورت بخش بخش بنویسید. زُیِّنَ ◀️ زیْ + یِ + نَ یَقُصُّونَ ◀️ ی + قُصْ + صُو + نَ کلمات زیر را بخوانید و تکرار کنید:👇 https://t.me/joinchat/AAAAAESH_Ac0Ygk5IKSLeQ ایتا http://eitaa.com/joinchat/1957232640Cc05c31408d
🍃🍁°✨°🍃🍁°✨°🍃🍁 ✨🍃☀️بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ☀️🍃✨ روخوانی روانخوانی قرآن کریم ( ــــّـــ ) 🔮یکی دیگر از علامت های قرآن می باشد. در واقع علامتی است که هر گاه با حرفی بیاید آن حرف محکم و با شدت و مکث بیشتری ادا می شود. به حرفی که تشدید دارد حرف می گویند. 🔮هر وقت دو حرف مثل هم ( اولی ساکن و دومی حرکت دار ) کنار هم قرار گیرد؛ خواندن کلمه سخت می شود. مانند: حَقْ قَ برای برطرف کردن این سختی و جلوگیری از تکرار حرف ، حرف اول حذف شده و علامت( ــــّـــ ) روی حرف دوم قرار می گیرد. در تلفظ هم حرف را یک بار ولی و با و با کمی ادا می کنیم. مانند: حَقَّ 🔰هنگام بخش خوانی ، حرف مشدد در می آید. در بخش اول با حرف متحرک قبل از خود و به حالت ساکن ، و در بخش بعدی با حرکت خود خوانده می شود. مانند: صَلِّ ◀️ صلْ لِ رَادَّ ◀️ رادْ دَ ✅ برای رعایت علامت تشدید ضروری است صدای این دو حرف بدون فاصله در کنار هم خوانده شود. 💢 تمرین: کلمات زیر را به صورت بخش بخش بنویسید. زُیِّنَ ◀️ زیْ + یِ + نَ یَقُصُّونَ ◀️ ی + قُصْ + صُو + نَ @anvar_elahee http://eitaa.com/joinchat/1957232640Cc05c31408d
❣🖇❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣ ❣ 🎗 ۴۰ 📢‼️ این داستان واقعی است !! 🎬 این قسمت | خون و ناموس آتیش برگشت سنگین‌تر بود .. فقط مستقیم خدا ... ما رو تا بیمارستان سالم رسوند .. از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا .. بیمارستان خالی شده بود .. فقط چند تا مجروح .. با همون برادر سپاهی اونجا بودن .. تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا .. باورش نمی‌شد من رو می‌دید .. مات و مبهوت بودم .. - بقیه کجان؟ .. آمبولانس پر از مجروحه .. باید خالی شون کنیم دوباره خط .. به زحمت بغضش رو کنترل کرد .. - دیگه خطی نیست خواهرم .. خط سقوط کرد .. الان اونجا دست دشمنه .. یهو حالتش جدی شد .. شما هم هر چه سریع‌تر سوار آمبولانس شو برو .. فاصله‌شون تا اینجا زیاد نیست .. بیمارستان رو کردن .. اینجا هم تا چند دقیقه دیگه می کنه !! یهو به خودم اومدم .. - .. علی اونجاست .. و دویدم سمت ماشین .. دوید سمتم و درحالی که فریاد می‌زد، روپوشم رو چنگ زد .. - می‌فهمی داری چه کار می‌کنی؟ .. بهت میگم خط سقوط کرده .. هنوز تو بودم .. رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد .. جا خورد .. سرش رو انداخت پایین و کوتاهی کرد ... - خواهرم سوار شو و سریع‌تر برو عقب .. اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود .. بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده .. بیان دنبال‌مون .. من اینجا، پیششون می‌مونم .. سوت خمپاره‌ها به بیمارستان نزدیک‌تر می‌شد .. سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد .. - بسم الله خواهرم .. معطل نشو .. برو تا دیر نشده .. سریع سوار آمبولانس شدم .. هنوز حال خودم رو ... - مجروح‌ها رو که پیاده کنم سریع برمی‌گردم دنبالتون!! اومد سمتم و در رو نگهداشت .. - شما نه .. اگر همه‌مون هم اینجا کشته بشیم .. ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان .. دست اون بعثی‌های از خدا بی‌خبر رو نداره .. جون میدیم .. ناموس مون رو نه .. یا علی گفت و .. در رو بست!! با رسیدن من به عقب، خبر سقوط بیمارستان هم رسید .. پ.ن : شهید سید علی حسینی در سن ۲۹ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد .. پیکر مطهر این شهید هرگز بازنگشت ... ... @anvar_elahi ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣