May 11
🌱 بشارت
✍حقیر برای پذیرفته شدن حوزه درسال۱۳۷۸به چند حوزه علمیه مراجعه کردم ولی فایده ای نداشت.
از اینکه برای حوزه پذیرفته نمیشدم ناراحت بودم وتا اینکه یک شب خواب دیدم یکی از علمای بزرگ من رو بغل کرد و فرمود: بیا کنارم بنشین.
🔹بعد از این خواب به دلم افتاد که برای حوزه پذیرفته میشم.
مدتی گذشت تا اینکه جنب مسجدجامع ساری حوزه علمیه امامیه زیرنظر آیت الله صدوقی پذیرفته شدم.
چندسالی گذشت ،روزی در دست خادم حوزه عکسی از حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالحسن ایازی (ره)دیدم وسؤال کردم در مورد صاحب عکس وتازه فهمیدم آن آقای بزرگواری که در خواب دیدم ایشون بودند.
💚بعد از۲۵سال هنوز مهربانی وملاطفت ایشون در عالم خواب برام تازه ودلچسب وشیرین است.
🙏ارسالی برادر جعفر دوستی ابوخیلی
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
◽️ #شاگرد_شهید ۲۹
🇮🇷 طلبه شهید نعمت الله نعمتی
▪️نام پدر : علی اصغر
🍃سال تولد : ۱۳۴۷/۳/۴ روستای دهک شهرستان بابل
🍂تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۱۲
🔸محل شهادت: فاو
📚 سایت ویکی شهید #شهدا
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
✍زندگینامه طلبه شهید نعمت الله نعمتی
🇮🇷در سحرگاهی آکنده از راز و نیاز در چهارم خرداد سال ۴۷، آنگاه که نسترنهای بهاری زمزمههای کوچ سر میدادند، روستای «دهک» از توابع بابل را بهاری دیگر سرودن گرفت.
حضور مولودی شقایق پیشه، چشم و چراغ خانه را روشن کرد. خانوادة نعمتی، این نعمت خداوندی را «نعمت الله» نام نهادند و او زندگی را در طراوت و شادابی روستا آغاز کرد. از پنج سالگی الفبای آموختن را زمزمه کرد و پس از کودکستان راهی مدرسه شد.
بااتمام دوران راهنمایی،تحصیل درحوزه واستفاده ازمحضر نورانی علوم و معارف اهل بیت(علیهم السلام) او را واله و شیدای خویش کرد. او که شیرصداقت روستا نوشیده بود و قامت از صلابت کوههای زادگاه استوار کرده بود، میدید یگانه تکیهگاه مردم مظلوم و ستمدیده در این دنیای ظلمخیز نیستند، مگر روحانیانی که خود در محضر قال الباقر و قال صادق(علیهما السلام) زانوی تلمذ زده و آنگاه با عزمی راسخ بنیان ستم را بر باد دادند.
خمینی کبیر این مظهر جمال و جلال خداوندی، پیر مراد نعمت الله بود. او نیز میخواست با ورود به حوزه، در اصلاح جامعة لغزان خویش سهمی داشته باشد. حوزه رستمکلای بهشهر بمدت دو سال میزبان این روستایی راستین بود.
نعمت الله مشق علم میکرد و در محضر فرزانگانی چون آیت الله ایازی(رحمه الله علیه) رسم ادب و عشقبازی میآموخت. او که در زمان انقلاب نوجوانی ده، یازده ساله بود و به همراه پدر و مادر در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد، خونهای ریخته شده برای امنیت و آزادی خویش را از یاد نمیبرد.
در نوروز سال ۶۴ آنگاه که زمزمه بازگشت پرستوان مهاجر بود، پرستوی بابل عزم کوچ کرد و پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در گهرباران، راهی جبهههای غرب شد. حضور هفتاد و پنج روزه او در کوههای سر به فلک کشیده و همنشینی با خوبان روزگار، او را تشنه وصال کرد. پس از بازگشت به حوزه قم رفت تا از خوان کریمه اهلبیت(علیهم السلام)بهرهمندگردد.روزهاوشبهامی گذشت و نعمتالله درغربت حزن واندوه خود همچنان میسوخت، شهیدان غرقه به خون رابرروی دستان تشییع میکرد وازپس آن آه حسرتی میکشید؛آهی به بلندای غم بزرگی که دردلش ریشه دوانده بود.
نعمتالله را دیگر تاب و توان ماندن نبود، شبانه به زادگاه رفت و از پدر این حامی دیرین و از مادر این مرهم زخمهای کودکی رخصت گرفت و روانه بازار کارزار شد. عملیات «والفجر ۸ » آغاز شد و منطقه وسیعی از خاک عراق به دست سپاه اسلام فتح شد.
ده روز از حضور نعمتالله در فاو نگذشته بود که در پاتک مذبوحانه دشمن بعثی، در ۱۲ اسفند ۶۴، اصابت ترکش شعلههای حسرت او را نیز خاموش کرد و او را در جوار سرور و مولایش اباعبد الله تا بیکران ملکوت پرواز داد.
پیکر غرق به خونش در روستای «دهک» بر فراز دستان مؤمنین آن دیار تشییع و بعد به خاک سپرده شد تا چراغی دیگر از برای ما بازماندگان در تاریکراه غفلت گردد.
«روحش شاد و یادش گرامی باد»
🙏متن ارسالی از اخوی بزرگوار شهید جناب آقای صادق نعمتی
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
✅ در طلب معرفت/ فراست استاد
🔻 طلبه شهید نعمت الله نعمتی دوران تحصیل راهنمایی را در مدرسه اسلامی بابل شروع کرد تا دو سال را با موفقیت پشت سر نهاد ولی در سال سوم راهنمایی بود که به خاطر علاقه وافری که به دروس حوزوی و کسب معارف الهی داشت و تصمیم گرفت به حوزه علمیه برود ولی به واسطه نداشتن مدرک سال سوم راهنمایی حوزه علمیه بابل او را نپذیرفت تا اینکه یکی از اهالی روستایش که شوق طلبه شدن را در او دید همراهش به حوزه علمیه رستم کلا برد و او را به آیت الله ایازی معرفی کرد.
🌱مادرشهید در این باره می گوید:
در روز ثبت نام طلبگی شهید نعمتی همراه دو نفر دیگر به خدمت حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالحسن ایازی رسیدند که ایشان فرموده بودند :یک نفر از اینها میماند بقیه تا سه روز دیگر میروند.
🔻و همین اتفاق افتاد و دو نفر دیگر تا قبل از سه روز رفتند و او که عاشقانه خواهان خدا بود در این راه ماند.
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیگری را بفریب!
✅ سخنرانی حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی (ره) و بیان گفتگوی مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دنیا زمانیکه به مانند زنی زیباروی ظاهر شد...
📅 ۲۱ ماه مبارک رمضان ۱۳۷۹ #فیلم
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
May 11
📷 قاب ماندگار
✍ حضور حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی و حضرت آیت الله حاج سید صابر جباری در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید محمد تقی شیری
📅سال ۱۳۶۱
🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همه ظرفیت وجودی انسان
✅ سخنان حجت الاسلام و المسلمین آقا شیخ مرتضی ایازی در پاسخ به ۲سؤال:
🔻آیا هر انسانی از ملک بالاترست؟
🔻اگر نه،چگونه می تواند فراتر از او بشود؟
🎤صوت کامل جلسه و پاسخ تفصیلی
👇👇👇👇👇
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
آقاشیخ مرتضی ایازی_تفسیر.۱۴۰۳.۵.۲۳پاسخ.mp3
19.37M
🎤 ظرفیت وجودی انسان
✅ سخنان حجت الاسلام و المسلمین آقا شیخ مرتضی ایازی در پاسخ به ۲سؤال:
🔻آیا هر انسانی از ملک بالاترست؟
🔻اگر نه،چگونه می تواند فراتر از او بشود؟
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
آقاشیخ مرتضی ایازی_تفسیر.۱۴۰۳.۵.۲۳.mp3
55.86M
🎤 جلسه تفسیر سه شنبه شب ها
حجت الاسلام والمسلمین آقا شیخ مرتضی ایازی
✅ تفسیر آیه ۳۱سوره بقره:
🔻«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَآئِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»
📅 سه شنبه ۱۴۰۳/۵/۲۳ #صوت
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
✅اهل کدام دسته ای؟/فراست، نه غیب گویی
✍خاطره حضرت آیت الله العظمی ایازی از ایام تحصیل در قم:
🔻حقیر روزی با یکی از دوستان طلبه از مدرسه فیضیه خارج می شدم.
صدای سخنرانی داغی به گوشمان رسید ،پرسیدم: سخنران کیست؟
گفتند: فلانی ،گویا با حرارت سخنرانی می کند.
👌 رفیقم گفت: برویم گوش کنیم؟
گفتم :دوست عزیز اشخاص زیادی سخنرانی میکنند، ولی این شخص ناعق و عربده کش است و ما جزء گروه سوم «همج رعاء اتباع کل ناعق»(1) نشویم، معلوم نیست این سخنران از کجا ماموریت گرفته است .
🔸پرسید :مگر شما علم غیب دارید؟
گفتم: لازم نیست که علم غیب بدانم، در روایات اسلامی آمده است :اتقوا من فراسة المؤمن ،این گفتارم از فراست است نه غیب.
🔻 چند سالی گذشت یک روز دوستم گفت: فلانی را خوب می شناختید؟
گفتم: مگر چطور شد؟
گفت :برایم معلوم گشت که از طرف محمدرضا پهلوی مأموریت داشته است، وقتی مأموریتش به پایان رسیدو آبها از آسیاب افتاد شاه به همان عربده کش گفت برو لباس را از بدنت خلع کن و در شهر شاهرود خودت را کاندیدا کن و ما هم دستور میدهیم که نام شما از صندوق خارج شود و نماینده مجلس باشید.
🔹 معلوم شد که آن شخص مأموریتی داشته تا حزبی تشکیل دهد و در کنار آیت الله کاشانی طرفدار سرسخت ایشان باشد تا مأموریتهای محوله تمام شود.
______________
پ ن:(1) امیرالمؤمنین علی (ع)مردم سه گروه ند:
دانشمند ربّانى، دانشجوى بر راه نجات و مگسانى ناتوان كه به دنبال هر صدايى مىروند.
📚کتاب آفتاب خوبان ص89
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
✅به زور چماق
🖋خاطره ای از حضرت آیت الله العظمی شاهرودی(ره) از دفتر خاطرات حضرت علامه ایازی (ره)
🔻...سپس جناب استاد شرح مبسوطی از مسافرت خود که در آن زمان با قافله می رفتند نقل فرمودند :
وقتی به کرمانشاه رسیدیم و استراحت کردیم ،رئیس قافله به مسافرین و زوار اعلام کردند که وقتی از این جا حرکت کردیم توقف نمی کنیم تا از این منطقه که خطرناک است خارج شویم و پشت آن کوه برسیم.
بعضی از ما پرسیدیم تکلیف نماز ظهر و عصر چیست؟ گفت بر بالای اسب در حال حرکت بخوانید چون این قسمت از راه خطر دارد مخصوصا برای شیعیان که باید احتیاط کنند.
🔹ایشان فرمودند :
ما حرکت کردیم وقت صلوة ظهر شد هرچه نگاه کردم که چشمه آبی در کنار جاده پیدا کنم وضو بسازم تا نماز ظهر را ادا کنم چیزی نیافتم، زمان سپری شد نزدیک به غروب شد چشمه ای دیدم فورا از اسب پیاده شدم .
رئیس قافله گفت: آقا چرا پیاده شدی؟ گفتم ممکن است قضا شود، همین جا چشمه آبی دارد وضو می سازم و نماز میخوانم و به شما ملحق می شوم .
رئیس قافله گفت: اینجاخطرناک ترین مکان است.
گفتم: کجا باراندازی می کنید ؟
گفت :پشت این کوه مقابل. گفتم: فورا ظهرین را ادا می کنم و به شما ملحق می شوم .گفت: خود دانی!!
🔸فرمودند؛ پیاده شدم وضو ساختم و عبا را پهن کردم و مشغول ظهرین شدم .وقتی سلام را دادم خواستم به سرعت حرکت کنم ناگهان دیدم یک مرد قوی هیکل و بلند قامت سبیلهایش تا بنا گوش چماق بزرگی در دست نزدیکم آمد و گفت برخیز برویم. گفتم زوار امام رضا(ع) هستم می خواهم زودتر حرکت کنم بقافله برسم.
با حالت غضب چماق را بلند کرد که بر فرقم بزند گفت حرکت کن.
من در آنحال شهادتین را گفتم و احساس خطر نمودم و برخاستم و رفتم تا به یک خیمه رسیدیم با عصبانیت گفت در این خیمه بنشین تا برگردم و او به پشت خیمه رفت ولی نیامد.
🔹 از سوراخ خیمه نگاه کردم دیدم گوسفندی ذبح می کند با خودم گفتم شاید رسم قبیلگی آنها اینست که اول غذا به مهمان می دهند و بعد اورا می کشند.
طولی نکشید دیدم گوشت گوسفند کباب کرد و جلوی من گذاشت و باهمان چماق کذایی آمرانه می گوید :بخور...
من گفتم میل ندارم زیرا در آن حالت وحشت اشتهائی نداشتم ولی به اصرار زیاد به هر زحمتی بود با بی میلی مقداری خوردم همینکه مقداری را خوردم ناگهان حال او عوض شد و جلو آمد و مصافحه کرد و احوالپرسی گرمی نمود من بفکر فرو رفتم گفتم شاید مخبط و مخبول باشد.
بعد از چند لحظه متوجه شدم شخص عاقلی است .
🔸پرسیدم آن کار چه بود و اینکار برای چیست؟!!
در پاسخ گفت: که من گوسفندی نذر کرده بودم که برای زائر سید الشهدا (ع) ذبح کنم. ولی موفق نشدم زیرا هروقت قافله ها از این مکان می رفتند هرچه اصرار والحاح می کردم که اینجا توقف کنید تا نذورم را انجام بدهم نمی پذیرفتند و امروز شما رادر این جا یافتم با خودم گفتم اگر بصورت خواهش و تمنا بگویم شما هم گوش نمی کنید و می روید لذا از طریق تهدید وارد شدم وبعد خودش به همراهم آمد تا مرا به قافله رسانید و برگشت. #خاطرات
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
📷 قاب ماندگار
✍از راست:
🌹آیت الله حاج شیخ محمد جواد ایازی
🌹 حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی
🌹 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن جمشیدی
#تصاویر
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
🌱اخلاق عملی
◽️خاطرهٔ حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی از دوران تحصیل در قم:
🔻به یاد دارم روزی هنگام عصر طلاب زیادی در صحن مدرسه فیضیه بودند و در این هنگام درس مرحوم آیت الله آقا سید محمد تقی خوانساری ساعت ۱۰ یعنی ۲ ساعت به غروب مطابق ساعتهای غروب کوک که معمول آن زمان بود شروع می شد آیتالله بروجردی ساعت ۱۱ یعنی یک ساعت به غروب در مدرسه فیضیه تدریس داشتند .
🔸نوعا درس آیت الله خوانساری یک ربع به ساعت ۱۱ تمام میشد و از مدرسه خارج می شدند و ساعت ۱۱ آیتالله بروجردی وارد می شدند، لذا هیچ گاه اتفاق نیفتاد که این دو آیتالله بزرگ تلاقی کنند .
🔹در یکی از ایام پس از اتمام درس آیت الله خوانساری، یکی از طلبه های بحث اشکال مطرح نمودند و پاسخ اشکال به طول انجامید ،ساعت ۱۱ شد، آیت الله خوانساری حرکت کردند تا از مدرسه خارج شوند وقتی به نزدیک حوض وسط مدرسه رسیدند ناگهان متوجه شدند که آیتالله بروجردی از پله های صحن کوچک پایین میان می آید و وارد صحنه فیضیه شدند .
در آن روز کیفیت برخورد این دو شخصیت بزرگ را طلاب حاضر در صحنه از نزدیک مشاهده نمودند .
👌مرحوم آیت الله خوانساری وقتی ورود آیت الله بروجردی را متوجه شد ایستاد و دستهای مبارکش را از آستین عبایش به عنوان احترام بیرون آورد و مانند یک سرباز آماده باش آنقدر ایستاد تا آیت الله بروجردی نزدیک شد ،پس از احوالپرسی از آیتالله بروجردی استجازه نمود و مرخص شد.
🔸 این منظره جالب و متواضعانه برای همه طلاب یک درس آموزنده بود ،حوزه قم به راستی در آن عصر در و دیوارش آراسته به تقوا و اخلاص ادب بود.
📚کتاب آفتاب خوبان
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
May 11
آیت الله ایازی_آیا زرتشت ،اهل کتاب بوده اند؟.mp3
2.67M
✅آیا زرتشت اهل کتاب بوده؟
🎤 سخنرانی حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی
🔻اینها کتابشون رو خوردن😄
#صوت
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
آیت الله ایازی-فرق بین اهل کتاب و مشرک.mp3
2.71M
✅ فرق بین اهل کتاب و مشرک
🎤 سخنرانی حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی
#صوت
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
May 11
✍چهره دلدار
🌱روزی نزد علامه نشسته بودیم شخصی عکسی ازتمثال منسوب به امام علی (علیه السلام)رانشان داد و پرسید: آیا این عکس صحت دارد؟
ایشان فرمودند: خیر،من که حضرت(ع) رادیدم به این شکل نبودند.
📷 تصویری از سخنرانی حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی روز ۲۱ماه مبارک رمضان دهه۷۰
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
📷 قاب ماندگار
✍ سخنرانی حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی قبل از خطبه های نمازجمعه آبادان/سال ۱۳۶۲ #تصاویر
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️نعمت فراموشی
🎥 حضرت علامه حاج شیخ ابوالحسن ایازی (ره)
#فیلم
┄┅❁کانال ایازی از ملکوت❁┅┄
🌐 @aqajan_ayazi