‌#داستان_یک_شعر ‌ در مسیر طوس آهوی بیابانیم ما پشت سقاخانه ات دنبال درمانیم ما سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما زیر دین گنبد شاه خراسانیم ما @aqr_ir

#داستان_یک_شعر ای ستونهای زمين، گلدسته ‏های سربلند ای رواق زرنگار آيينه‏ های بند بند ‌ ای مقرنس های چوبی گنبد زرين کلاه‏ بر سر آن آستان پرشکوه بي‏گزند بر سر هفت آسمان آن مهربان افراشته‏ چتری از بال کبوتر، از حرير و از پرند ‌ دست او اينک پناه آهوان خسته است‏ بال بگشاييد از شوق آهوان در کمند! کفتران آسمانی هم اسير دام او مي‏کشاند هر دلی را در رهاييها به بند ‌ ياد او در عمق دلها مي‏شکوفد همچو نور نام او در کام جانها مي‏تراود همچو قند ‌ ای حضور هشتمين! افتادگان غربتيم‏ دست ما را هم بگير از لطف ای بالا بلند! @aqr_ir

#داستان_یک_شعر در روضه ها ابر بهاری بود و می بارید اهل ورع اهل بکا قاسم سلیمانی . نامش کماکان می درخشد بی گمان ؛ آری در بین خدّام الرضا قاسم سلیمانی @aqr_ir

#داستان_یک_شعر چشمه های خروشان ترا می شناسند موجهای پریشان ترا می شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران ترا می شناسند هم تو گلهای این باغ را می شناسی هم تمام شهیدان ترا می شناسند اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان ترا می شناسند @aqr_ir

#داستان_یک_شعر درهای حریم تو ز رحمت وا شد در پشت در خانه‌ی تو غوغا شد با دیدن صحن و حرمت یا مولا از شوق تمام دیده‌ها دریا شد @aqr_ir

#داستان_یک_شعر ای حرمت امن‌ترین تکیه‌گاه صحن تو مأوای منِ بی‌پناه سائلم و دست به دامان تو چشم من و لطف فراوان تو یک نظرت زندگی‌ام را بس است هر که گدایت نشده بی‌کس است @aqr_ir

#داستان_یک_شعر دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست با قطاری کهنه و ارزان به پابوس آمدم تا نگویند: این زیارت فی سبیل الله نیست! از کبوترهای روی گنبدت آموختیم عبد اگر بالا نشیند کسرِ شأن شاه نیست @aqr_ir

#داستان_یک_شعر گوش کن اینجا دل هر سنگ می‌گوید رضا سینه نقاره با آهنگ می‌گوید رضا نور می‌گوید رضا انگور می‌گوید رضا مشهد از نزدیک قم از دور می‌گوید رضا مُهر می‌گوید رضا سجاده می‌گوید رضا خضر اینجا بر درت افتاده می‌گوید رضا @aqr_ir

#داستان_یک_شعر کریم گر که تو باشی گدا نمی‌ماند تو سفره پهن کنی، بی نوا نمی‌ماند کنار پنجره فولاد تو امام رئوف بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است نقاره‌خانه‌ی تو بی‌صدا نمی‌ماند تو چشمه‌ای، تو زلالی، تو مثل بارانی امام هشتمی و پادشاه ایرانی @aqr_ir

#داستان_یک_شعر روزگارم با گدایی از شما سر می‌شود با زیارت حالِ من هر بار بهتر می‌شود خاک را گوشه نگاهی از شما زر می‌کند یک کلاغِ رو سیاه اینجا کبوتر می‌شود دور تا دور ضریحت سائلان صف بسته‌اند رزق و روزی گدا اینجا مقدّر می‌شود محمدصادق ابراهیمی @aqr_ir

#داستان_یک_شعر ای کبوتر که نشستی روی گنبد طلا تو که پرواز می‌‌کنی تو حرم امام رضا من کبوتر بقیع‌­ام با تو خیلی فرق دارم سرمو به جای گنبد روی خاک‌‌ها می‌ذارم ای بقیع... ای رازدار صدیقه اطهر... ای آنکه بر تربت تو، جای جای، نشانه‌ی حبیب ما و اشک‌های غریبانه‌اش حک شده است... با ما از رازهای سر به مهری که در سینه داری بگو... @aqr_ir

#داستان_یک_شعر زیر ایوان طلا چشم ترم مخصوص توست جَلد خود کردی مرا بال و‌ پرم مخصوص توست چشم‌ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده‌ها به اصل خویش،‌ به روزگار وصل خویش باز می‌گردند. اینجا، ‌منزلی شده است تا هر کسی خودش را دوباره بیابد. آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی؛ آدمی مسافر است و تو کاروان سالارِ مسافران عشق؛ با ما بمان تا از رواق‌های تو، به دروازه‌های ملکوت برسیم. @aqr_ir

#داستان_یک_شعر افتاده‌ایم در قفس تنگ روزگار با اشک روضه‌ات پر پروازمان بده دلتنگ روضه‌های محرم شده دلم... چه کوتاه است فاصله ظهر غدیر تا ظهر عاشورا... روز بالا رفتن دست پدر تا پایین آمدن سر پسر... @aqr_ir

#داستان_یک_شعر گره گشوده ز کارم به طرفه‌العینی به نام پاک جوادش چو داده‌ام قسمش ای امام رئوف، ای غریب غریب‌نواز! به آستانه‌ی محبت تو، دامن حاجت می‌آوریم و صحرا صحرا کرامت می‌بریم. چه کنیم که ظرفیت دست‌های ما اندک است، و الّا دریای احسان تو بیکرانه است. @aqr_ir

#داستان_یک_شعر پابرهنه به احترامِ حرم دمِ باب‌الجواد منتظرم اشک، اذنِ دخول، عرضِ سلام می‌گذارم قدم به صحن حرم یا امام رضا(ع)... باب الجواد راه ورودی به قلب توست... نامی که گره‌گشای همه حاجت‌هاست... نامی که از پسر شروع می‌شود تا در مسیری به بلندای تاریخ به رئوف‌ترین پدر برسد... حاجت رواست هر که از این راه می‌رود... @aqr_ir

#داستان_یک_شعر ما خيل بندگانيم ما را تو می‌شناسی هر چند بی‌زبانيم، ما را تو می‌شناسی گزیده‌ای از غزل «مناجات ناشنوایان» سروده‌ای از مقام معظم رهبری 🔺به مناسبت ٩ مهر، روز جهانی ناشنوایان @aqr_ir

#داستان_یک_شعر هر چه از تو می‌رسد عشق است قطعا یاحسین(ع) از فراقِ کربلا اما هر از گاهی بپرس! 🔺این روزها پاها همه قلب شده‌اند و می‌تپند در جاده‌هایی گرم و می‌روند به سوی قلب گرماخورده‌ای که تنها ماند در صحرایی به نام کربلا. عده‌ای با پا به حضور آقا می‌رسند و عده‌ای با دل و عده‌ای با نگاه حسرت و منتظر... @aqr_ir

#داستان_یک_شعر ای فروغ ماه حُسن از روی رخشان شما آب روی خوبی از چاه ز نخدان شما 🔺به مناسبت ۲۰ مهر، روز بزرگداشت حافظ؛ گزیده‌‌ی یکی از غزل‌های دیوان حافظ @aqr_ir

#داستان_یک_شعر «کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی «پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد 🎬 اباالفضل رضایی @aqr_ir

#داستان_یک_شعر اشکی بُود مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم در سایه رضایم و همسایه رضا این سایه را به سایه طوبی نمی‌دهم 🔹زنده‌یاد سید رضا مؤید @aqr_ir

#استوری | #داستان_یک_شعر آرزو کرد، حسرت خود را یک شب جمعه، کربلا، آقا این گره هم به دست او وا شد زائر کربلای آقا شد... @aqr_ir

#استوری | #داستان_یک_شعر یابن الشّبیب، کشته نشد جز به تیغ کین جدّم در آسمان و زمین ذبح اعظم است... 🏴 آزادگان عالم در خیمه حسین‌اند @aqr_ir

#داستان_یک_شعر و هرگز ناامید از این حرم خارج نخواهد شد هر آن کس می شناسد لطف سلطان کرامت را... #با_شما_سربلندیم @aqr_ir

#داستان_یک_شعر به دامن گل بریز امشب، گل خنده رسان بر لب زمین را نور باران کن که آمد حضرت زینب... @aqr_ir

#داستان_یک_شعر اشکی بُود مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم در سایه رضایم و همسایه رضا این سایه را به سایه طوبی نمی‌دهم 🔺زنده‌یاد سید رضا مؤید 🏴 ایام شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد. 🥀 @aqr_ir