• و إنْ تمنيتُ شيئاً فأنتَ كُلُّ التمنّي و اگر چیزی را آرزو کنم، تو تمام آرزوی من هستی #الحلاج •

• فِی المَرأةِ إمرأةٌ اُخری لایَعرِفُها أحدٌ تَستَیقِظُ حینَ تَنکَسِرُ حینَ تُؤمِنُ بِألّاأحَدَ فی‌هذهِ‌الدُّنیا سَیَکونُ مَعَها فَجأَةً تُصبِحُ أقوی در درون هر زن، زنی دیگر وجود دارد که هیچ کس او را نمی شناسد هنگام شکسته شدن بیدار می شود و وقتی مطمئن شد که هیچ کس در این دنیا با او نخواهد بود، ناگهان قوی تر می شود... #نجیب_محفوظ •

• الليلُ في القلبِ لا في عَتمة الأفقِ شبْ نه در تاری آفاقْ، که درونِ قلب‌هاست المهلهل بن ربيعة •

• مِنَ الأشياءِ التَّي يُحِبُها قَلبي: أنت و صَوتك از چیزهایی که قلبم دوست دارد: تو و صدایت •

• و قال: القلب يَتغيّر، و قلبُ القلب لا يَتغيّر، والحزن قلبُ القلب و گفت: قلب تغییر می‌کند، قلبِ قلب اما تغییر نمی‌کند، و اندوه؛ قلبِ قلب است! #محمد_بن_عبد_الجبار_النفری •

• قلوبنا ملیئه بِرَسائل لم تکتب قلب‌هایمان مملو از نامه‌ها‌یی‌ست که نوشته نشدن... •

• کفارةُ الفِراق، طولُ العِناق... :) کفاره ی دوری، بغل طولانیست. •

• کل اشکال الفرح تجتمع فی دقیقه اعشیها مَعاک تمامِ شکل‌های شادی در دقیقه‌ای جمع میشود که باتو زندگی میکنم... •

• لا تحاول أن تكون مختلفاً فقط كن لطيفاً فاللطفُ في هذه الأيام بات بحد بذاته اختلافاً سعی نکن متفاوت باشی فقط خوب باش این روزها خوب بودن به اندازه کافی متفاوت است... •

• «جَرَحات السیف لها التیامٌ و جراحات اللسان لیس لها التیامٌ» زخم شمشیر خوب می‌شود. ولی زخم و نیش زبان خوب شدنی نیست. •

• مشردون نحن على أرصفة الحنين لا المواعيد تأتي ولا نحن نمل الإنتظار ما آواره ی پیاده روی دلتنگی هستیم نه قرارها فرا می‌رسند و نه ما از انتظار خسته می‌شویم #أریج_المغربي

• «فاضرب بيدك اليمنى على قلبك وقل له؛ أثبت،فإن ما شاء الله كان وما لم يشأ لم يكن…!» «با دستِ راستت روی قلبت بزن و بهش بگو؛ آروم باش، چیزی که خدا میخواد شده و چیزی که خدا نخواد نمیشه…!» •

• مِنَ الأشياءِ التَّي يُحِبُها قَلبي: أنت و صَوتك از چیزهایی که قلبم دوست دارد: تو و صدایت •

• أرسم شارعاً و أتِسَکِّعُ فیه مع أحلامي أرسم قلبي و أسأله: أین أنت؟ خیابانی نقاشی می‌کنم و در آن با رویاهایم پرسه می‌زنم قلبم را نقاشی می‌کنم و از او می‌پرسم: کجایی تو؟ #عدنان_الصائغ

• قلوبنا ملیئه برسائل لم تکتب قلب‌هایمان مملو از نامه‌ها‌یی‌ست که نوشته نشدن... •