eitaa logo
{❤عاشق آرامش اسمتم خدا❤}
279 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
785 ویدیو
43 فایل
↫بہ‌نام‌آنڪہ‌ا‌گࢪحکم‌ڪندهمہ‌ےمامحڪومیم♡ مُراقِب‌باش‌دُنیازَمیݩ‌گیرِت‌نَکُنَد.‌..! توآسِمان‌دَرپیش‌دارے !♥️ #رمان_کلیپ_مذهبے #عکس #انگیزشی #خاطرات_شهدا @Kaniz_zahra_8294 :مدیر ادمین: @Z_Daneshgar • • • ~کپی،‌ فقط‌باذکرصلوات‌برای‌ظهورآقا(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
❤«شاید در بهشت بشناسمت!»❤ مجری یک برنامه تلوزیونی که مهمان او یک فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: ؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی را چشیدم. در «مرحله اول» گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت‌وکالا است، اما این چنین نبود. در «مرحله دوم» چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کم‌یاب و ارزشمند می‌باشد، ولی تاثیرش موقت بود. در «مرحله سوم» با خود فکر کردم که خوشبختی در بدست‌آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره می‌باشد، اما باز هم آنطور که فکر می‌کردم نبود. در «مرحله چهارم» اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد، پیشنهاد این بود که برای جمعی از صندلی‌های مخصوص خریده شود و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعاً دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش بشدت به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خود را خَم کردم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل‌از رفتن درخواستی از من داری؟ ولی جوابی داد که میخکوبم کرد!!! این جوابش همان چیزی بود که را با آن فهمیدم... او گفت: ﴿می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه شما را بشناسم و در آن هنگام جلوی دوباره از شما تشکر کنم!﴾ ❤️ @aramesh_allah