🔴 داستانک
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...
"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"
#داستانک
@arameshkade ❤️
تغییر، اولش سخته ، وسط هاش حسابى بهم ريخته ست ، اما آخرش باشكوه و زيباست .
#پندانه
@arameshkade ❤️
مكث كن
نفس بكش
اگر بايد گريه كني اينكارو بكن
ولي هيچ وقت نا اميد نشو و به راهت ادامه بده...
#انگیزشی
@arameshkade ❤️
با شك و بدبيني زندگي نكنيد، اگر متوجه مسئله اي شك برانگيز شديد و شخصيت شكاكي نداريد، بدون قضاوت و با ارامش حتما مطرح كنيد و از كارهاي پليسي دوري كنيد.
👫➖➖💜➖➖👫
#همسرانه
@arameshkade ❤️
ترس با تو همون کاری رو
میکنه که قیچی با بال پرنده
میکنه ، بعضی وقتا بهتره
ریسک کنی چون موفقیت
اون طرف ترس قرار داره
#پندانه
@arameshkade ❤️