حاج عبدالله یزدلی نیز#آسمانی شد
نا گفته هایی که حقیقت ماندگارند
🥀
پیشتر بعداز به رحمت خدا رفتن همسر حاجی والده مکرمه و مرحومه حاج فخرالله قصابی چند جمله ای نوشته بودم و از آنجاییکه با این خانواده محترم نجیب زاده آشنایی داشتم به نکاتی اشاره کردم ولی تا این اندازه از دل بزرگ آن پیرمرد صورت و دل سوخته روزگار خبر نداشتم که پس از مرگ آن عزیز سفر کرده با خود گفتم خوش به سعادت چنین بندگان صالح خدا که حقیقتا اینان#نشانه_اند
وقتی گوشه ای از زمین پهناور خدا را در اختیار میگیری و با دستان خود با رنج و مشقت سبز و حاصل خیزش میکنی، این یعنی همت و روزی خور پاک و لقمه حلال برای سفره بی آلایش خانواده ات
به شکرانه داشتن چند رٱس گوسفند و دل مشغولی با آنها قید میکنی ابتدا سهم شیر و ماست از دامداری خانه ات باید صرف روضه آقا امام حسین «ع» بشود و تازه سهمی از آن برای روحانی و افرادی در روستا کنار گذاشته شود تا با تکریم به دستشان برسد این یعنی#سخاوت
اعتقاد داری باید یادگار ذکورت وقف بر خدمت به اهالی و مردم باشدیعنی رضایت دادن بر خدمتگزاری فرزندت به آبادی
و بشنوی و بشنوی روایت هایی از پیر مرد خوش نام روستا را تا به اینجا که برسی مات و مبهوت بمانی خدای من مگر ...
با افتخار ۵۳ شهید انقلاب و جنگ تحمیلی را با همین دستان پینه بسته کفن و دفن کرده با ذکر #صلوات داخل قبر بسپاری و خادم گمنام شهدا باشی
تازه این همه ناگفتنی ها نیست که بیش از هزاران نفر را غسل و کفن کرده بدرقه خانه آخرتشان کنی
دلم میخواهد خیلی از گفتنی ها بماند برای #خودت چرا که قلمم شرمسار بیش از این نمیلغزد روحت شاد
✍ سعید بوجار آرانی