eitaa logo
صدای آران و بیدگل
12.9هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
76 فایل
بزرگترین رسانه خبری شهرستان آران و بیدگل ✅ارتباط با ادمین @sedayeharanvabidgol
مشاهده در ایتا
دانلود
27.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشاپیش 🍉 هنوز دانه هایِ انارِ دلِ مردم ، شیرین است هنوز شبِ یلدا ، شبِ بلندِ ایرانیِ دیرین است هنوز یک خنده ی پدربزرگ وُ لبخندِ مادرها هزار بارتَر از مُورفین ، باعثِ تَسکین است کتاب خوانی وُ قِصه های حماسیِ شاهنامه هنوز فالِ حافظِ شیراز ، صفایِ آیین است به دورِ کُرسی نشستن وُ ذوقِ خوردنِ هِندونه هنوز شلغم و لبو وُ زَردک ، برایِ تَزئین است اگر چه دود وُ اینترنت ، تورم وُ غمِ نان آمد ولی هنوز شبِ چِله شبِ شادیِ دلهایِ غمگین است جهان چه داشت وُ دارد ، به جز محبت وُ عشق هنر ، نزدِ ایرانیان است وُ بهترین هنر ، این است خوشا کسی که با هر نژاد وُ دین وُ ثروت وُ جاه تُهی ، دِلَش ، زِ غرور وُ حِسادت وُ کین است دلی شکسته به دست آور وُ دستی ، گیر کنارِ هم که باشیم ، دوزخَش ، بهشتِ بَرین است به رویِ دیوارنِگاره هایِ تختِ جمشید نقش است که راستی وُ راست گفتن ، بهترین دین است اگر چه یک ثانیه بیشتر ، اگر ، یک لحظه بلندتر شبِ بلندِ جدایی تمام میشَوَد ، سَحر به کَمین است هَمارِه باد دلِ مَردُمَم ، مِهرگان وُ یلدا وُ نوروز وَدور زِ جنگ وُ خشکسالی وُ جهل ، دعا ، چُنین است شبِ یلدا ، شب چله ، شب زیبایِ بیدگل وُ صباحی شبِ سلمقان ، مختص آباد شبِ توی دِهِ وَزین است شبِ عبدالصمد ، فخارخانه ، شبِ دربریگ وُ دروازه شبِ چله ، در قدیمِ بیدگل ، با شب یلدا قِرین است . . . دکلمه و ترجمه به زبان دهی : 🎤 شعر و ثبت تصاویر: 📸📝 جشن بزرگ شب یلدا زمان : ۱۴۰۳/۹/۳۰ مکان: آران و بیدگل،سالن بهمن ساعت: ۱۸ الی ۲۰ https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
🍉 گر چه زندگی ، سرعت یافت گر چه فرصتِ درکِ همدیگر ، کم شد قصه هایِ بلندِ شبِ یلدا و شعر حافظ ، رَخت بر بست قصه ها ، استوری شد در پانزده ثانیه یا که ، با استیکرِ گریه وُ خنده ، ابرازِ محبت ، جمع شد امکانات بهتر ، اما فاصله هامان بیشتر گر چه مرگ ، با کرونا ، در این دنیا ، خَز شد زندگی ، لذتِ جُستنِ ده شاهی بود درجویِ آب ، کجایی سهراب ؟ که ببینی که چِک پولهایِ ریال ، پیشِ دلار ، کاغذ شد گر چه زندگی ، سرعت یافت زندگی ، نان شد وُ آب وُ دود بابا نان داد ، اما از تورم ، کمرِ بابا ، خَم شد سرعت بُرد ، نوروز را ، لِه کرد لذتِ عیدی و کفشِ نو را بندِ کفش ها برایِ شکستن ، برایِ زرنگی ، محکم شد باید ، رو راست باشیم با خود آدمی ، زنده است به با هم بودن ، به رفاقت ، به مِهر با همه ، آنچه به دست آوردیم ، آدمی ، باز ، تنهایِ بی همدَم شد اما زندگی ، جریان دارد ، به شتاب با شادی وُ لذت یا با درد وُ عذاب زندگی ، راحتیِ مطلق یا سختِ مُطلق نیست زندگی حفظِ تعادل بین تقدیر وُ تغییر دادن هاست تا شقایق هست ، زندگی ، باید کرد ، چه خوش گفت سهراب خوش به حالِ آنکه خندید و خَنداند خوش به حالِ آنکه در این مِحنتگاه بر دردِ دردمندی ، مَرهم شد خوش به حالِ آنکه در این کالبدِ فانی ، اشرفِ عالم شد خوش به حالِ آنکه علّت سجده ی مَلَک را فهمید وُ آدم شد زندگی ساده و بی آلایش دهه ۶۰ زنده یادها استاد حسین خموشی حاجیه خانم کریمشاهی محله سایه ی تمام پدربزرگ و مادربزرگ ها مستدام ثبت عکس : احمد خموشی شعر : رشید خموشی https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003