محمد نسیمی - خبرنگار - یه رشته استوری کار کرده بود تحت عنوان #بچههای_بالا
از مجاهدت سربازان گمنام امام زمان در روزهای گذشته گفته بود که خودتون توی تصاویر ببینید و بخونید. (البته من فقط ۱۰ تصویر آوردم)
👈 اما استوری آخرش خیلی خیلی دردناک بود و جیگر آدم رو آتیش میزد. اونجایی که نوشته بود؛
«یه چیز بگم و موضوع بچههای بالا رو ببندم فعلاً ... برخی از اونها بعد از شهادتشون، حتی خانوادهشون هم متوجه نمیشن اینا سرباز گمنام امام زمان (عج) بودند!»
ما ساده میریم و میایم و اصلاً خبر نداریم چه اتفاقاتی داره میافته. این وسط یه عده جوون و پیر، جون و خونشون رو میدن، بینام و بینشون ... شادی روح مطهر شهدای امنیت صلوات
#حمید_کثیری
🔴 رطبخورده، منع رطب کِی کند؟!
روزی زنی دست پسرش را گرفت و با گریه و اندوه به دیدن پیامبر اکرم (ص) در مسجد رفت. وقتی وارد مسجد شد حضرت را در حال رکوع میبیند. مدتی منتظر میماند تا نماز و عبادت ایشان تمام شود.
به محض پایان یافتن عبادت ایشان مردم حاضر در مسجد، برای راهنمایی و سوالاتی که داشتند نزد ایشان رفتند.
آن زن نیز با پسرش نزد پیامبر (ص) نشستند و چون نوبت به او رسید، با چشمانی گریان به حضرت گفت: ای پیامبر خدا، این پسرم که با من است هر روز مرا حرص میدهد و اصلاً به حرف من گوش نمیدهد. من او را به اینجا آوردم تا با او صحبت کنید، بلکه از شما حرفشنوی داشته باشد.
پیامبر اکرم از زن پرسید: «این بچه چه اشتباهی کرده است؟»
زن گفت: «پسرم از خوردن خرما بسیار لذت میبرد، به همین دلیل خرما زیاد میخورد و چند روزی حالش خوب نیست، اما همچنان زیاد خرما میخورد و من هر چقدر که او را از این کار منع میکنم گوشش بدهکار نیست. لطفا با این پسر صحبت کنید تا از زیادهروی در خرما خورد پرهیز کند.»
حضرت محمد (ص) به آن زن فرمود: «خواهرم؛ لطفاً به خانه برگرد و فردا دوباره پیش من بیا تا فرزندت را نصیحت کنم.»
زن کمی تعجب کرد و سپس با خود گفت که حتما خواهش پیغمبر حکمتی دارد. سپس به خانه خود بازگشت و منتظر ماند تا فردا دوباره نزد پیامبر برود.
روز بعد زن دست پسر را گرفت و نزد حضرت محمد (ص) رفت. پیامبر کنارشان نشست و به پسرک گفت:
«عزیز من سعی کن برای بهبودی مدتی خرما نخوری. شما باید سالم باشید تا بتوانید هر چقدر که می خواهید خرمای خوشمزه بخورید و با دوستان خود بازی کنید.»
پسر خیلی از لحن پیامبر (ص) خوشش آمد و گفت که مادرم با تندی صحبت میکرد و هیچ وقت به من توضیح نداد که چرا خرما نخورم. شما چقدر مهربان هستید. حرفهایتان مرا تحت تاثیر قرار داد. از امروز سعی میکنم خرما نخورم تا حالم کاملا خوب بشود.
مادر پسر به پیامبر گفت: خیلی ممنون که پسرم را راضی کردید خرما نخورد، اما چرا دیروز که خدمتت رسیدیم با او صحبت نکردی؟ من هر چقدر فکر کردم دلیل سخنان شما را متوجه نشدم.
حضرت با لبخندی فرمودند:
«دیروز که این بچه را نزد من آوردید، من خودم خرما خورده بودم و اگر نصیحتش میکردم هیچ اثری نداشت. نصیحت زمانی تأثیر دارد که خود شخص هم آن کار را انجام ندهد. رطب خورده منع رطب چون کند؟»
(منبع: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص ۲۱۶)
------------------
اما بعد؛
مصادیق این رطب خوردن و منع رطب کردن در جامعه ما بسیار زیادند. هم در حکمرانی، هم در جامعه نخبوی و هم در بین عموم مردم. هم در سیاست، هم در اقتصاد و هم در اجتماع!
از قضا همین رویکرد، اظهارات و رفتارهای متناقض است که برای مردم مسئلهساز شده و بعضاً جزو مسائل حل نشده باقی مانده.
👈 سعی میکنم کمکم به برخی از این موارد اشاره کنم ...
به عنوان نمونه؛
کسانی میتوانند صحبت از #همگرایی در جامعه کنند که جنس فعالیت خودشان در سالیان و ماههای گذشته، موجب افتراق در جامعه، خصوصاً جامعه مؤمنین نشده باشد.
پینوشت: صحبتها و کنش افراد در مورد نگاههای مختلف اجتماعی، سیاسی در جامعه، در مورد مردم، در مورد دولت و مجلس قبل، در مورد سلامت جامعه، در مورد مسئله و نامسئلههای مختلف در جامعه موجود است و فراموش نمیشود. مردم میبینند و قضاوت میکنند که آیا رطب خورده میتواند منع رطب کند یا خیر ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه سوم | فرزندم میخواهد گیمر شود
کتاب از هفت سنگ تا کالآف
#حمید_کثیری
(راهنمای کاربردی والدین برای بازیهای دیجیتال)