امل، آرزوهایت در خنجر روی کمر برادرانت جان خواهد یافت و تیزی اش توبره های انباشته از سکه ی سعودی را پاره خواهد کرد آنگاه که روح بی گناهت از لای دنده های به استخوان چسبیده ات بال گشوده و مظلومیتت را در آسمان عالم فریاد می‌زند چشم های آزادی خواه اشک های اربعینی شان را بدرقه ی نگاه بی رمق جسم کوچک تو می‌کنند تا «یا حسین»شان تیری شود بر حلقوم یزیدیان سیراب از خونِ کل تاریخ. بخند بخند که لبخند به چهره استخوانی ات می آید و شاید روزنامه ها به جای لبخندهای هرزه ی دختران بلوند چشم آبی، گوشه ای را هم به عکس تو اختصاص دادند. سکوت خفه شان می‌کند، خبرگزاری های پول‌نشانی را که بوی نفت می‌دهند. نمی‌فهمند جان دادن پای اعتقاد یعنی چه! تو معلم ایستادگی این روزهای پردردی حالا که دنیا بازیچه ی دوربین هاست تو با عکس نازیبایت بازی را خوب به هم زدی بلند شو! که تو بیدارترینِ امروزی. ✍ زهرا آراسته نیا #یمن #امل_حسین @arastehnia