eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
260 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ «رقصِ مسیح با سماعِ زهره» (در آسمان سوم یا چهارم؟) « در آسمان نه‌ عجب گر به گفتهٔ حافظ سماع زهره به‌رقص‌آورد مسیحا را » ❇️ دورهٔ کارشناسی از معانی گوناگونی که برای این بیت در منابع حافظ‌پژوهی ارائه شده‌بود، اقناع نشدم و کنار این بیت در حاشیهٔ حافظ‌نامه (اثر استاد خرمشاهی) نکته‌‌ای نوشتم. آن نکته اکنون نوشتنِ این یادداشت را موجب شد: چرا زهره که می‌دانیم خنیاگر آسمان است و جایگاهش در فلک سوم با شعر حافظ، مسیحای بنابه‌روایت مشهور جای‌گرفته در فلک چهارم را به‌رقص‌درمی‌آورد؟! ◀️ در میان شرح‌های قدیمِ دیوان حافظ نکته‌ای دراین‌باب نیامده‌است (ازجمله: شرح سودی بُسنوی: برگردان عصمت ستارزاده؛ شرح عرفانی غزل‌های حافظ، عبدالرحمان ختمیِ لاهوری: به‌تصحیح استاد خرمشاهی و همکاران؛ و بدرالشّروح بدرالدین اکبرآبادی: چاپ کویتهٔ پاکستان). ◀️ در شرح‌های متأخر نیز به این نکته کمتر پرداخته‌اند (ازجمله در این آثار جای پرسش یادشده خالی است: «جستجوی حافظ»: پرویز اهور؛ «دیوان خواجه‌حافظ»: خطیب رهبر؛ «غزل‌های حافظ»: بهروز ثروتیان و «درس‌های حافظ»: محمد استعلامی). اغلب شارحان به ظرافت و زیبایی این بیت توجهی نکرده‌اند. هروی در شرح غزل‌های حافظ و پس از او استعلامی، اشاره‌کرده‌اند که سماع زهره چنان است که حتی مسیحِ نمادِ تقوی و متانت و پرهیزگاری را به دست‌افشانی و پای‌کوبی وامی‌دارد. البته پیش از این دو شرح ،در کتاب «حافظ و موسیقی» اثر موسیقی‌دان برجسته استاد حسینعلی ملاح به این نکته اشاره‌‌شده‌است (انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ص ۱۴۳). ◀️ اما تعداد انگشت‌شماری از پژوهشگران به نکتهٔ بحث‌برانگیز بیت نیز پرداختند: استادفروزانفر با احاطه‌ای که بر متون و سنت‌های کهنِ ادبی داشتند، در «شرح مثنوی شریف» چنین آورده‌اند: ۱_ «در اشعار فارسی غالباً» به حضور عیسی در آسمان چهارم اشاره‌شده‌است. ۲_ «به روایتی او در آسمان سوم قرار دارد». ۳_ «به اکثر روایات در آسمان دوم قرار دارد» که پیداست مراد استاد از «روایت»، روایات دینی و تفاسیر است.  ایشان در پایان با اشاره به بیت یادشدهٔ حافظ، افزود‌ند: «و ظاهراً خواجه حافظ به روایت دوم [ فلک سوم] نظرداشته‌است». استاد البته به برخی از منابع که جایگاه عیسی را در «پیرامون عرش» و «بیت‌المعمور» دانسته‌اند (ازجمله بیتی از خاقانی: عیسی‌ام از بیت معمور آمده...)، نیز ارجاع داده‌اند ( شرح مثنوی شریف، انتشارات زوار، ج۱، صص۳_۲۷۲). نویسندهٔ این سطور پس از جستجو در ده‌ها منبع شعری و تفسیری، نتوانست چیزی بر اشارات استاد بیفزاید. ◀️ استاد خرمشاهی نیز در بحث از این بیت، پس از ذکر نکاتی مشابه در پایان آورده‌اند: «ظاهراً حافظ جایگاه او را در آسمان سوم که فلک زهره هم هست، می‌شمارد» (حافظ‌نامه، ج۱، ص۱۲۵). ◀️ چنان‌که آمد اگرچه در منابعی نادر به جایگاه عیسی در فلک سوم نیز اشاره‌شده اما به‌نظر نمی‌رسد حافظ روایت مشهور در اعم و اغلب دیوان‌های شعر فارسی را (از سنت‌های ادبی و بی‌گمان از سرچشمه‌های اصلی شعرِ او) نادیده‌گرفته‌باشد و برپایهٔ منابعی نادر حکم کرده‌باشد. ضمناً در آن صورت، «عجب»‌بودنِ رقصیدنِ مسیح با شعر حافظ و سماع زهره، اگرچه «مبالغه» دارد اما چندان شگفت‌آور و «غلوآمیز» و شاعرانه نخواهد‌بود. منطقی‌تر آن است که بگوییم حافظ نیز جایگاه مسیح را در آسمان چهارم می‌دانست اما در توصیفی غلوآمیز، شورانگیزیِ ساز و سماعِ زهره را چندان مؤثر دانسته که مسیحای مجرد را در آسمانی دیگر به‌رقص‌درمی‌آورده‌. شاید این بیت خاقانی نمونهٔ مناسبی برای فهم زیبایی بیت حافظ باشد: زهره به دو زخمه از سرِ نعش در رقص کشد سه‌خواهران را ◀️ سماع شورانگیزِ زهره سوگواران بر سر نعش پدر (بناتُ‌النّعش) را نیز به رقص درمی‌آورد. ◀️ نکتهٔ آخر که پژوهشگران در فهم معنی بیت حافظ از آن غفلت‌کرده‌اند: در شعر حافظ همواره به هم‌خانه‌بودنِ مسیح با خورشید که می‌دانیم در آسمان چهارم است اشاره‌شده‌؛ ازجمله این بیت: مسیحای مجرّد را برازد که با خورشید سازد هم‌وثاقی ❇️ احمدرضا بهرام‌پور @arayehha
✳️ خودستایی در ادبیات فارسی (بررسی یکی از مفاخره های حافظ) ❇️ مفاخره در لغت به معنی نازیدن و خود ستایی است و در زبان فارسی شعری است که شاعر در آن به کمالات وفضایل خود می پردازد۰ ◀️ در گذشته جنگاوران به هنگام نبرد تن به تن و پیش از آغاز جنگ رجز خوانی می کردند و به زور بازوی خود و نیز به اجداد خود می نازیدند۰ شاعران زیادی داریم که مفاخره داشته اند شش تن از شاعران برجسته ی فارسی در شعرشان به مفاخره پرداخته اند که عبارتند از خاقانی، حافظ، نظامی، سعدی، فردوسی، و ناصر خسرو۰ مفاخره ها معمولاَ با اغراق همراه هستند مثال: غزل گفتی و دُر سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را خوشه ی پروین دانه های مروارید خود را به پای سخن منظوم حافظ می افشاند که غلو است۰ و نیز: در آسمان نه عجب گر به گفته ی حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را سیاره ی زهره که نوازنده فلک است با سرودی از شعر حافظ ، حضرت مسیح را به وجد و سماع وامی دارد۰ ◀️ در ادبیات برخلاف روان شناسی ، خود ستایی عیب نیست۰ دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی ، روان شناس مشهور در کتاب راز کرشمه ها می نویسد: *در روان شناسی جدید ، نارسیسم (خود پرستی) یک نوع بیماری است* نارسیسم افسانه ای است از پسر جوانی به نام *اوید* که بسیار زیبا بوده و شیفتگان فراوانی داشته است اما اوید به آنان توجه نمی کند آن ها هم او را نفرین می کنند ومی گویند: *خدایا او را شیفته ی خودش گردان۰* اوید روزی در جنگلی دور افتاده چشمه آبی می بیند تصویر خود را در آب مشاهده می کند و شیفته ی خودش می شود و آن قدر در کنار آب می ماند و به آب نگاه می کند که می میرد۰ ◀️ در ادبیات فارسی مفاخره یکی از انواع ادبی است و بعضی آن را نوعی صنایع معنوی می دانند۰ یکی از مفاخره های حافظ که در این جا مورد بحث است بیت زیر است: « شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش» برخی از شارحان بر این نظر هستند که حافظ در این بیت مدعی شده است که همه ی اشعارش بیتِ برگزیده، غزل عرفانی و عشق الهی است و او همه ی اشعار خود را عرفانی دانسته است در صورتی که می دانیم این بیت یک مفاخره است و در مفاخره ها بزرگ نمایی وجود دارد۰ نخست این که : همه ی اشعار حافظ بیت الغزل نیست حافظ به سان دیگر شاعران و نویسندگان به قول ادبا *غث و سمین* دارد یعنی هم ابیات قوی دارد و هم بیت های ضعیف، ثانیاََ : برخلاف این ادعا همه ی اشعار حافظ عرفانی نیست۰ حافظ اشعار عرفانی هم دارد اما نه همه ی اشعار او گاهی با صراحت اسم ممدوحان خود را که پادشاهان زمان او هستند می آورد و به مدح آنان می پردازد که قطعاََ آن شعر عرفانی نیست اصلاََ عرفان نفی منیت و خود پرستی است، لذا با مفاخره که بیان خود ستایی است در تناقض قرار می گیرد۰ ◀️ دکتر محمد استعلامی در شرح بیت مزبور می نویسد: *بیت الغزل یعنی بیت ممتاز غزل یا شاه بیت غزل۰ حافظ می گوید سروده هایم همه شاه بیت است و به عبارت دیگر می گوید بیت ضعیف ندارم۰* (درس حافظ،دکتر محمد استعلامی، جلد دوم، ص ۷۵۲) در صورتی که می دانیم حافظ بیت ضعیف هم دارد۰ ◀️ سودی این بیت را این گونه معنی کرده است که هر بیتی از ابیات حافظ شایستگی آن را دارد که بیت الغزل باشد۰ سودی هم هیچ اشاره ای به عرفانی بودن همه ی اشعار حافظ در این بیت نداشته است۰ ◀️ و در خاتمه این که درست است که واژه ی معرفت هم خانواده ی عرفان است اما این گونه نیست که با قاطعیت بگوییم منظور حافظ از واژه ی معرفت عرفان بوده است و ادعا کرده باشد همه ی اشعارش عرفانی است۰ معرفت یعنی شناخت، شناسایی، علم و دانش و۰۰۰۰ لذا برداشت های دیگری هم می توان از این بیت نمود غیر از موارد ذکر شده۰ ❇️ منابع: ١- راز کرشمه ها، دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی، موسسه مطبوعات عطایی ۲- انواع ادبی،دکتر سیروس شمیسا،انتشارات دانشگاه پیام نور، ۳- انواع ادبی، دکتر حسین رزمجو، نشر موسسه آستان قدس رضوی ۴- درس حافظ، دکتر محمد استعلامی ۵- شرح غزلیات حافظ،دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات صفی علی شاه ۶- شرح سودی، محمد سودی بسنوی، تهران، نشر نگارستان ❇️ حبیب الله نوربخش @arayehha
دربارۀ ابزار ابزار واژه‌ای فارسی و مفرد است و شکلِ دیگرش «افزار» است. جمعش می‌شود «ابزارها». بعضی‌ها به غلط «ابزار» را جمع می‌پندارند و آن را از قبیلِ جمع‌های مکسّرِ عربیِ بر وزنِ اَفعال (اجسام، اخبار، اسرار، افکار) می‌شمارند. بنویسیم رنده یکی از ابزارهای نجاری است. مکانیک با ابزارهای گوناگون کار می‌کند. همۀ ابزارهای لازم را داریم. ننویسیم رنده یکی از ابزارِ نجاری است. مکانیک با ابزارِ گوناگون کار می‌کند. همۀ ابزارِ لازم را داریم. استاد بهروز صفرزاده @arayehha
شاهنامه‌نگاری؛ گذر از متن به تصویر نویسنده: دکتر فاطمه ماه‌وان مقدمه‌ی فارسی: دکتر محمد جعفر یاحقی مقدمه‌ی انگلیسی: دکتر گابریل وندنبرگ (هلند) چاپ اول1395، اتشارات معين/ قطع وزيري/ جلد شوميز/ 378صفحه/ همراه 70 صفحه رنگی از نگاره‌های شاهنامه/ ادبیّات را نخواهیم شناخت، اگر فقط ادبیّات را بشناسیم. درنوردیدن مرزهای همان گمشدۀ مطالعات ادبی امروزِ ماست. پژوهش‌های دانشگاهی ما از یک فقدان بزرگ رنج می‌برد و آن محصور شدن مطالعات ادبی در درون خویش یا به‌اصطلاح جزیره‌ای شدن آن است که حاصل آن چیزی جز تنزّل ادبیّات به فرم و ظاهر و فاصله‌گرفتن از قابلیّت‌های پژوهشی آثار ادبی نیست. برای شکستن این سدّ بزرگ، راه‌های متعدّدی می‌توان پیشنهاد کرد. یکی از این راه‌ها ورود به حوزه‌های مطالعاتی جدید است. مطالعه‌ی تطبیقی ادبیّات و نگارگری یکی از این زمینه‌های مطالعاتی است که ورود به آن می‌تواند باب بحث‌های تازه‌ای را بگشاید. تصویر گاه متن را به معنای خاصی محدود می کند و گاه معانی تازه‌ای برای آن پیش می کشد. پژوهش حاضر با توجه به این ضرورت، به سراغ یکی از برجسته‌ترین آثار مصوّر یعنی شاهنامه‌ی فردوسی می‌رود تا نشان دهد که چگونه نگاره‌ها می‌توانند متن را پویا و گویا نگه دارند. دکتر فاطمه ماه‌وان @arayehha
مظلوم تر از جواد بغداد نداشت آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت مےخواست کہ فریاد کند تشنہ لبم از سوز عطش طاقت فریاد نداشت سیدرضا موید مفعول مفاعلن مفاعیل فعل وزن رباعی @arayehha
آب اَرچه همه زُلال خیزد از خوردن پُر ملال خیزد معنی واضح این شعر این است که اگر کسی آب را هم که زلال و گوارا و خوشایند است، زیادتر از حد لازم بنوشد، باعث ناراحتی شده و ناخوشایند است.  این عبارت عینا در شعری از نظامی گنجوی آمده که در نصیحت فرزند خود محمد نظامی سروده و چند بیت از آن اینگونه است: با این که سخن به لطف آب است کم گفتن هر سخن صواب است آب ار چه همه زلال خیزد از خوردن پر، ملال خیزد کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر در اینجا نظامی برای اتمام نصایح خود و کوتاه کردن آن به این صورت منظور خود را بیان می‌کند که حتی صحبت‌ها و نصیحت‌های سودمند و کلام شیرین و پند‌آموز هم، مانند نوشیدن زیاده از حد آب زلال، اگر از حد خارج شده و به زیاده‌گویی منجر شود، قطعا باعث دلزدگی و آزار شنونده می‌گردد. به نظر ریشه ضرب‌المثل در همین ابیات باشد و حتی اگر گفته و اعتقادی قدیمی‌تر بوده، نظامی آن را به زیبایی به نظم درآورده. اما به مرور این بیت به عنوان ضرب‌المثل باب گردیده و نه تنها در مورد سخن نیکو و آب زلال، بلکه در مورد هر چیز مفید و هر نوع کار پسندیده‌ای به منظور بیان این نکته استفاده می‌شود که از زیاده‌روی در هر موردی حتی موارد خوب نیز باید اجتناب نمود و در کل برای نگهداشتن حد و اجتناب از افراط در هر موردی، حتی موارد بسیار پسندیده، به کار می‌رود. ضرب المثل های ایرانی @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟪 زیبایی عجیب و خیره کننده سحابیِ  rosette با فاصله‌ی ۵۲۰۰ سالِ نوری از زمین (فنون دوازدهم، درس ششم) 🟦 چیست این سقفِ بلندِ ساده‌ی بسیار نقش / زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست (حافظ) 🟣 آرایه های بیت: ۱- تناقض: سقفِ ساده بسیارنقش ۲- استعاره: سقف استعاره مصرحه از آسمان 🟣 وزن بیت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف) 🟣 مفهوم بیت: ناتوانی انسان از شناخت راز هستی 🟣 قرابت مفهومی: نگردد وا كلاف این معمّا / کس از اسرار هستی نیست آگاه @arayehha
🟣 قلمرو ادبی و فکری: 1⃣ بلند آن سر که او خواهد بلندش / نژند آن دل، که او خواهد نژندش (فارسی یازدهم) 2⃣ همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / «همه بیشی تو بکاهی، همه کمّی تو فزایی» (فنون دوازدهم، درس ۶ - فارسی دوازدهم، ستایش) 🟣 هر دو بیت تلمیح دارد به آیه شریفه: تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاء ترجمه آیه: هر کس را بخواهی، عزت می دهی، و هر که را بخواهی خوار می کنی. ✅ مفهوم آیه شریفه: عزّت و ذلّت به دست خداست 🟢 ابیات فوق با ابیات زیر مفهوم مشترک دارند: ۱- گر آن است منشور احسان اوست / ور این است توقیع فرمان اوست ۱- آن را که کردگار کرد عزیز / نتواند زمانه خوار کند ۳- یکی را به سر بر نهد تاج بخت / یکی را به خاک اندر آرد ز تخت ۴- کلاه سعادت یکی بر سرش / گلیم شقاوت یکی در برش @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | رباعی چیست؟ آموزش تخصصی رباعی توسط فرید فردوسی ☺️ رباعی مثل پولک برق داره رباعی شهرتی در شرق داره دوبیتی بود این شعری که خوندم رباعی با دوبیتی فرق داره😅 @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیرتم کُشت که چون از سر عشّاق گذشت آب شمشیر که خون ریز مرا تا کمر است ؟! عشاق:عاشقان. آب شمشیر:در ادب پارسی از درخشندگی و جلای شمشیر به آب شمشیر تعبیر کرده اند از این رو یکی از صفات شمشیر ممدوح یا معشوق آبدار بودن می باشد. خون ریز مرا تا کمر است:تا کمر خونریز من است. خونریز: قاتل،کنایه از عاشق. کمر دارای ایهام توریه است: ۱)کمر معشوق. ۲)کمربند که شمشیر را به آن می بستند. معنی:از آنجا که شمشیر تا کمر معشوق می باشد پس آب آن نیز تا کمر معشوق است و شاعر می گوید:چگونه ممکن آب این شمشیر از سر عاشقان بگذرد در حالی که تا کمر معشوق می باشد. حدس میزنم در وصف بلندی قامت معشوق باشد. @arayehha
‍ ‍** دُردانه‌های شعر فارسی (٩۴) قطره بودم سرِ هم‌چشمیِ بحرم می‌بود نظر از خویش چو بستم رهِ دریا دیدم     " واله داغستانی " عروضی و اختیارات شاعری وزن : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن اختیارات شاعری : اختیار وزنی آوردن فاعلاتن به جای فعلاتن در رکن نخست مصراع اوّل - اختیار زبانی کوتاه تلفظ کردن مصوّت بلند در هجای نهم مصراع اوّل - اختیار وزنی ابدال ( آوردن یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه) در رکن پایانی مصراع‌های اوّل و دوم - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع اوّل - اختیار زبانی حذف همزه در هجای سوم مصراع دوم  ادبی قطره - دریا : تضاد قطره : در مصراع اوّل نماد انسان‌های‌ حقیر و کوچک و درمصراع دوم نماد انسان‌های متواضع و فروتن دریا : نماد انسان‌های بزرگوار و دارای عظمت سر : مجاز از اندیشه، قصد و تصمیم هم‌چشمی : کنایه از رقابت کردن، حسد ورزیدن نظر از خود بستن : کنایه از خود را ناديده گرفتن، تواضع اختیار کردن و دریافت شعر انسان‌های کوچک و حقیر در ضمیر خود اندیشه و قصدِ رقابت و چشم و هم‌چشمی با انسان‌های بزرگوار و با عظمت را دارند. آن‌ها غافل از آن هستند که هیچ‌گاه نمی‌توانند با انسان‌های بزرگ برابری کنند. این انسان‌های حقیر اگر می‌خواهند به جایگاه انسان‌های بزرگوار راهی پیدا کنند و نزدیک شوند، لازم است که تواضع و فروتنی اختیار نمایند و خود را ناديده بگیرند. صائب تبریزی می‌گوید: نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی قطرهٔ ناچیز گردد گوهر از افتادگی اقبال لاهوری نیز سروده است: قطرهٔ بی‌مایه‌ای، گوهر تابنده شو از سرِ گردون بیفت، گیر به دریا مقام جمعه ١٨ / ٣ / ١۴٠٣ - لنگرود 🦋🦋 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌