eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
260 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
کلمهٔ «دُچار» در اصل از دو عدد «دو» و «چهار» تشکیل شده است و به معنای «تلاقی کردن»، «روبه‌رو شدن» و «رسیدن دو کس به همدیگر» است. وقتی شما که دو چشم دارید با شخص دیگری که او هم دو چشم دارد، روبه‌رو می‌شوید، «دچار» می‌شوید. البته این معنای «دچار شدن» در متون کهن فارسی است و در فارسی معاصر کاربرد چندانی ندارد. امروزه «دچار شدن» بیشتر به معنای «مبتلا شدن» و «گرفتار شدن» به کار می‌رود. به این شعر سهراب سپهری دقت کنید: - دچار یعنی - عاشق - و فکر کُن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد - چه فکرِ نازک غمناکی! (سپهری، ۱۳۸۹: ۱۹۶). سپهری کلمهٔ «دچار» را در معنای امروزینش به‌ کار برده است، اما من هر وقت این شعر او را می‌خوانم، همزمان معنای کهن و نوِ کلمه در ذهنم جان می‌گیرد و لذت بیشتری از خواندنش می‌برم. اگر با در نظر گرفتن هر دو معنای کهن و‌ نوِ «دچار» این شعر را بخوانیم، آن‌وقت عاشق کسی است که دُچار شده است؛ یعنی هم با معشوقش چشم در چشم شده و هم به عشق مبتلا شده است. ◾️منابع ـ دهخدا، علی‌اکبر [بنیان‌گذار]. (۱۳۷۷). لغت‌نامه. زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی. تهران: دانشگاه تهران و روزنه. - سپهری، سهراب. (۱۳۸۹). هشت کتاب. چاپ اول. اصفهان: گفتمان اندیشهٔ معاصر. 📗شعر، فرهنگ و ادبیات @arayehha
می‌دانید که کاربرد کلمهٔ «هنر» در معنای «آرت» و «هنرمند» در معنای «آرتیست» کاربردی متأخر است و این کلمه در متون کهن، به‌ویژه تا قرن هفتم، اغلب به معنای آن دسته از فضیلت‌ها و توانمندی‌هایی است که فرد با تلاش و پشتکار و سخت‌کوشی خودش به دست آورده. به نظر من «جَنَم و جُربُزه» معادل‌های مناسبی برای «هنر» در متون کهن‌ هستند. بر این اساس «هنرمند» در متون کهن به معنای فردی با جَنَم و ج‍ُربُزه است که اگرچه ممکن است به‌ظاهر جایگاه اجتماعی والایی نداشته باشد، اما به مدد توانمندی‌های شخصی‌اش می‌تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و ثابت کند که لایق و کاردان است. در مقابل، «بی‌هنر» اگرچه ممکن است به مدد رانت و لابی‌گری به جایگاهی برسد، اما در حقیقت فردی پخمه و تنِ‌لش است که هیچ کاری ازش برنمی‌آید و به درد لای جرز هم نمی‌خورد. برای نمونه وقتی سعدی می‌گوید: مُحال است که هنرمندان بمیرند و بی‌هنران جای ایشان بگیرند. منظورش این است که غیرممکن است آدم‌های با جَنَم و جُربُزه بمیرند و فراموش شوند و پخمه‌ها و چُلمن‌ها جای ایشان را بگیرند. یا وقتی همین سعدی می‌گوید: هنرمند [...] هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی‌هنر لقمه چیند و سختی بیند. منظورش این است که آدم با جَنَم و جُربُزه در هر جایگاهی که باشد، مفید و محترم و ارزشمند است و آدم پخمه و ناکارآمد در هر جایگاهی که باشد، بی‌ارزش و به‌دردنخور است. @arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش عروض سماعی با بمب عروض استاد زنده دل👌👍☺️ @arayehha
اوزانی که قابلیت دسته‌بندی هجایی به دو صورت را دارند😍🎶 1.مستفعل مستفعل مستفعل مستف برش‌دوم: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن🍓 2.مستفعل مستفعل مستفعل فع برش‌دوم: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل🍊 3.مستفعل فاعلات مستفعل فع برش‌دوم: مفعول مفاعلن مفاعیل فعل🍋 4.مستفعل فاعلات مستفعل برش‌دوم: مفعول مفاعلن مفاعیلن🍏 5.مستفعل فاعلات مستف برش‌دوم: مفعول مفاعلن فعولن🫐 6.مستفعلن مفاعل مستفعل برش‌دوم: مفعول فاعلات مفاعیلن🍇 7.مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل برش‌دوم: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن🥭 8.مستفعل مفعولن، مستفعل مفعولن برش‌دوم: مفعول مفاعیلن،مفعول مفاعیلن🥥 9.مستفعلن فعولن، مستفعلن فعولن برش‌دوم: مفعول فاعلاتن،مفعول فاعلاتن🥝 10. مستفعلن‌فع، مستفعلن‌فع برش‌دوم: مفعول‌ فع‌لن،مفعول فع‌لن🍉 برش‌سوم: فع‌لن فعولن،فع‌لن فعولن🍒 @arayehha
به صدق کوش که خورشید زاید از نَفَسَت که از دروغ، سیه‌روی گشت صبح نخست " حافظ " # وزن‌ عروضی و اختیارات شاعری وزن : مفاعل فعلاتن مفاعلن فعلن اختیارات شاعری : اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوازدهم مصراع اوّل - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع دوم # آرایه‌های ادبی صدق - دروغ : تضاد سیه‌روی گشتن : کنایه از روسیاهی، شرمندگی و سرافکندگی سیه‌رو : ایهام دارد. ( ۱. روسیاه، شرمنده ۲. تاریک ) بیت : حُسن تعلیل دارد. ( شاعر سیه‌رویی صبح نخستین را به سبب دروغگویی او می داند که دلیل واقعی نیست. علتی ادبی و ادعایی است.) # معنی و مفهوم بیت صبح نخست همان صبح کاذب است که قبل از سپیده‌دم واقعی در افق نمودار می گردد و بلافاصله به دنبالش اندکی تاریکی عالم را فرا می گیرد و سپس صبح صادق طلوع می‌نماید. شاعر می گوید: به راستی، درستی و حقیقت روی بیاور؛ در آن صورت هر سخنی که از زبانت خارج می گردد، چون خورشید به همه کس تأثیر خواهد کرد. شاعر دلیل روسیاهی و شرمندگی صبح نخست ( صبح کاذب ) را نتیجه‌ی دروغگویی او می‌شمارد. به عبارت دیگر شاعر از ما می خواهد که در مسیر صداقت و راستی قدم برداریم، زیرا که سرانجام آن، سعادت و رستگاری است و دروغ جز سیه‌رویی و سرافکندگی حاصلی ندارد. 🍁🍂 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
‍ * در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملّتی که مردم صاحب‌قلم نداشت " فرخی یزدی " # وزن‌ عروضی و اختیارات شاعری وزن : مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فَعَل        ( مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن ) اختیارات شاعری : اختیار زبانی بلند تلفظ کردن مصوّت کوتاه در هجای چهارم مصراع اوّل - اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوازدهم مصراع اوّل - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع دوم # آرایه‌های ادبی دفتر زمانه : اضافه تشبیهی ( زمانه و روزگار به دفتری تشبیه شده است که ورق می خورد.) افتادن نام از قلم در دفتر زمانه : کنایه از فراموش شدن، از یاد رفتن قلم : مجاز از اندیشه قلم : تکرار ( واژه‌آرایی) مردم صاحب قلم : مقصود شاعران و نویسندگان آگاه و اهل‌اندیشه دفتر - قلم - صاحب‌قلم : مراعات‌نظیر تکرار صامت " م " در بیت : واج‌آرایی # معنی و مفهوم بیت شاعرِ اهل قلم، سرمایه و اعتبار هر ملّتی را در وجود صاحبان قلم و خرد و اندیشه می‌داند و اعتقاد دارد جامعه‌ای که از خردمندان و اندیشمندان تهی باشد، از صفحه‌ی روزگار به فراموشی سپرده می‌شود. به عبارت دیگر او ضمن ارزش‌گذاری به تعقّل و تفکّر و اهالی اندیشه و خرد، گِله خود را از جامعه‌ی خود به دلیل ارزش قائل نشدن به صاحبان‌قلم ابراز می‌دارد. 🍁🍂 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔑ضرب آهنگ 🐥 🦄 🥁 🦄رکن : 🐝 🦄 : استاد زنده دل 👨🏻‍🏫 واسه دوستاتم بفرست😍 ✅انتشار مجاز 💛 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🆔 @arayehha
عروض سماعی زنده دل.pdf
1.26M
خلاصه اختیارات شاعری @arayehha
سره نویسی و عربی مآبی و فرنگی مآبی هر سه تا نادرست و دور از عقل و اعتدال است. اگر قرار باشد در این روزگار، تمام و کمال به شیوه‌ی استاد کزازی حرف بزنیم و بنویسیم و ذخیره‌ی واژگان دخیل تاریخی را از زبان و فرهنگ و ادبیات خود طرد و حذف کنیم، باید هزار سال پیشینه‌ و سرمایه و گنجینه‌ی معنوی و مادی خود در شعر و ادبیات و تاریخ و علوم و دین و فرهنگ و عرفان و ...را با دست خود به زباله‌دانِ فنا و نابودی بسپاریم. با این خودزنیِ متعصبانه و ناشی از خصومت‌ (و نه از سر علاقه و دلسوزی)، آنچه برای ما می‌ماند، جملات و واژگانی محدود و معدود و نامفهوم و ناتراشیده و بدون معادل‌های روزگار است که ناچار ما را دوباره به اشتباهی دیگر وادار خواهد کرد تا مثل قرون اولیه‌ی اسلامی، این بار باز هم داشته‌های خود را نفی و نابود و لگدکوب کنیم و بیش از پیش به دامان التقاط و این بار با واژگان فرنگی بیفتیم. بله اگر در آن اوایل، متولیان و صاحبان علم و ادب و فرهیختگان و سیاست‌ورزان و نویسندگان و شاعران، خطرِ از دست رفتن واژگان فارسی و محو و استحاله‌‌‌ی آنها یا فراموشی و کمرنگ شدن کلمات و ترکیبات خودی را متوجه بودند یا با افتخار، گردن بر عربی‌دانی و عربی نویسی نمی‌افراشتند، اکنون این وضعیت برقرار نبود، لیکن امروزه که آن واژه‌ها و اصطلاحات، جزئی جدا نشدنی از ادبیات و زبان ما شده‌اند، سخن گفتن از حذف و جانشینی و خالص‌گویی، نه معقول است و نه ممکن. البته که می‌توان به ترجیح در استفاده از کلمات فارسی موجود در کنار سایر کلمات دخیل از عربی و انگلیسی و فرانسوی و مغولی و اردو و ترکی و سنسکریت و روسی و یونانی و غیره که دستِ کم صد سال از حضور و ورودشان به زبان ما می‌گذرد، توصیه کرد و از ورود واژه‌های جدید بیگانه به زبان خودمان ممانعت نمود. @arayehha
لغات بیگانه دخیل در زبان فارسی @arayehha
لغات بیگانه دخیل در زبان فارسی @arayehha
لغات بیگانه دخیل در زبان فارسی @arayehha