eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
264 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ۱۰ کتابی که توسط ناشران رد شدند اما نویسندگانشان را میلیاردر کردند : 1: بر باد رفته اثر میشل به گفته نویسنده نوشتن این کتاب ۱۰ سال طول کشیده است. دست‌نوشته‌ی ۱۰۰۰ صفحه‌ای میشل توسط بیش از ۳۸ ناشر رد شد اما سرانجام در سال ۱۹۳۶ توسط ناشری که از دوستان شوهرش بود به چاپ رسید و ظرف ۶ ماه پس از چاپ ۱ میلیون نسخه از آن به فروش رفت. مارگارت میشل توانست به خاطر این کتاب جایزه پولیتزر را از آن خود کند. 2: لولیتا اثر نابوکوف ناباکوف ۲ سال با مخالفت ناشرین رو‌به‌رو شد. سرانجام این کتاب در فرانسه به چاپ رسید و به عنوان بهترین کتاب قرن بیستم شناخته شد. 3: خدمتکار اثر استاکت دست‌نویس رمان خدمتکار که توسط بیش از ۶۰ ناشر وآژانس ادبی رد شد. اما یک ناشر کوچک پذیرفت کتاب را چاپ کند و پس از سه هفته به عنوان پرفروش‌ترین کتاب شناخته شد. تا به امروز بیش از ۵ میلیون نسخه از کتاب خدمتکار به فروش رسیده است. 4: ارباب مگس ها اثر گلدینگ کتاب ویلیام گلدینگ با مخالفت ۲۱ ناشر رو‌به‌رو شد اما پس از چاپ موفق شد برنده جایزه نوبل شود. در ابتدا تنها ۳۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت اما دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۵۶ به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها بدل شد و مجله تایم از آن به عنوان یکی از ۱۰۰ کتاب موفق نام برد. 5: خاطرات آن فرانک اثر فرانک این کتاب امروزه در لیست آثار حافظه‌ی جهانی یونسکو به ثبت رسیده است؛ اما در زمان انتشار با مخالفت ۱۵ ناشر رو‌به‌رو شد. پدر آنه با هزینه شخصی کتاب را چاپ کرد و خیلی زود به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های عصر خود بدل شد. 6: کری اثر کینگ استفان کینگ در اکثر مواقع چنین پاسخی را از ناشران دریافت می‌کرد:  ” ما هیچ علاقه‌ای به انتشار داستان‌های علمی تخیلی که آرمان‌شهرهای منفی را به تصویر می‌کشند نداریم.” اما کمی بعد کتابش چاپ شد و توانست بیش از یک میلیون نسخه بفروشد. 7: جاناتان مرغ دریایی اثر باخ باخ ۱۸ مرتبه با مخالفت ناشران رو‌به‌رو شد. آن‌ها می‌گفتند: ”کسی حاضر به خواندن کتابی درباره‌ی یک مرغ دریایی نمی شود، سوژه ی این کتاب احمقانه است.” اما پس از انتشار کتاب تنها در سال اول ۱ میلیون نسخه از آن به فروش رفت و ریچارد باخ را از یک خلبان سابق نیروی هوایی به یک نویسنده مشهور و خوش‌آوازه بدل کرد. 8: دفتر خاطرات اسپارکس این داستان عاشقانه ۲۴ بار مورد مخالفت قرار گرفت. سرانجام در سال ۱۹۹۶ به چاپ رسید و در اولین هفته در صدر فهرست کتاب‌های تخیلی نیویورک تایمز قرار گرفت. 9: سرگذشت نارنیا اثر . اس لوئیس لوئیس برای چاپ این مجموعه رمان تخیلی  ۳۷ بار با مخالفت ناشران رو‌به رو شد تا اینکه یک کارگزار ادبی به نام جوفری بلیس به او کمک کرد تا کتابش را به چاپ برساند. تا به امروز بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه کتاب از این مجموعه به ۴۷ زبان دنیا ترجمه و به فروش رسیده است. 10. هری پاتر و سنگ جادو اثر . کی رولینگ خانم رولینگ ۱۲ بار قبل از چاپ کتاب رمان خود با مخالفت رو به رو شد. بد نیست بدانید چاپ اول این کتاب در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد اما خیلی زود به یکی از پرفروش ترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا بدل شد. با نگاهی به فهرست بالا می‌بینیم اگرچه جلب رضایت ناشران و چاپ کتاب کار سختی به نظر می‌رسد، اما در صورت پافشاری و صبر و استقامت  ممکن است خیلی زود درهای شهرت و سعادت به سوی نویسنده و البته ناشر خوش‌اقبال باز شود. پس بهتر است استعداد نویسندگی خود را دست کم نگیرید و برای چاپ کتاب خود کمی بیشتر تلاش کنید. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
قافيه قافيه در شعر فارسی نقش مهمی دارد و از عناصر اصلی شعر به شمار می رود. چه در شعر سنتّی و چه در شعر سپيد كه ويژگيهای خاص خود را دارد و با تشخّص بخشيدن به كلمات باعث تاثير موسيقايی می شود كه اگر چنين نباشد نمی تواند جبران كمبود وزن شعر سپيد را بنمايد. قافيه در شعر سنتّی جای خاص خود را دارد و بر اساس آن قالب های شعری به وجود آمده اند و اگر ضعيف باشد باعث ضعف سخن می شود. اين قافيه در شعر نيمايی نيز وجود دارد اما جای خاص ندارد. «شعر بی قافيه آدم بی استخوان است.» (نيما يوشيج) در گذشته قافيه را همسانی واج های اواخر مصراع ها يا ابيات كلام منظوم می دانستند؛اما در شعر معاصر،قافيه مفهومی گسترده تر از تعريف قديمی خود دارد و می توان آن را هم سانی واج های آخر واژه های شعر دانست كه با توجه به جايگاه آن در مصراع يا سطرهای شعر به انواع مختلف آغازی، درونی و پايانی تقسيم می شود. شاعر شعر سپيد وقتی به ضروری نبودن وزن در اين نوع شعر پی برد،بر ضرورت و كارآيی قافيه مطمئن شد. اما او قافيه اش را متفاوت با شعر سنتّی و نيمايی مي آورد. او نه جايگاه قافيه در پايان مصراع را پذيرفته است و نه ساختار تشابهی حروف قافيه را. او گاهی قافيه و حتّی رديف هايی بر خلاف شعر سنتّی كه در پايان مصراع هاست در آغاز يا ميان مصراع ها و گاهی بندها نيز می آورد و گاهی الزاماً حروف مشابه ای هم ممكن است نداشته باشند. وقتی قافيه بر زبان جاری می شود با برگشت صامت ها و مصوت های مشابه،لذّت موسيقايی را كه از كلمات در نظر داريم در خاطر ما تجديد می كند. تویی كه بر سر خوبان كشوری چون تاج سزد گر همه دلبران دهندت باج (حافظ) قافيه خود نوعی وزن است و هر چه حروف مشترك قافيه بيشتر باشد اين آمادگی را برای لذّت بردن از موسيقی قافيه های بعدی برای ما فراهم می كند. زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنياد مكن تا نكنی بنيادم (حافظ) اگر قافيه همراه رديف آورده شود تاثير بيشتری خواهد گذاشت و از موسيقی شعر بيشتر احساس لذّت خواهيم كرد. تا ز ميخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود (حافظ) @arayehha
قافيه در شعر سپيد در شعر سپيد، شاعر به قافيه به عنوان يك كلمه ی ساده برای پايان بندی مصراع ها و ابيات نگاه نمی كند؛بلكه همواره می كوشد قافيه را از كلماتی انتخاب كند كه در شعر تشخّص و امتيازی داشته باشد. «اگر شاعر بخواهد در شعر روی كلمه ی خاصی تكيه كند اگر آن كلمه را در قافيه قرار دهد اين تشخّص و برجستگی در حد اعلاي خود خواهد بود.» (شفيعی كدكنی) قافيه می تواند نقطه ی اوج و زيبايی شعر باشد. قافيه علاوه بر معنی از نظر صوتی نيز به ادای مفهوم كمك می كند و به جنبه های بصری آن نيز بايد توجه داشت. آندره مروا در اين خصوص می گويد: «قافيه، وزن را فزونی می بخشد و انتظار و اشتياقی در شخص به وجود می آورد. نثر از آن جهت بهتر است كه بيشتر ما را غافلگير می كند. شعر به عكس از آن چه به دنبال خواهد آمد خبر می دهد. ذهن انسان مترصد قافيه است و چون به آن برخورد احساس لذّت می كنيم.» هنگامی كه قافيه در شعر می آيد خواننده يا شنونده به ياد قرينه می افتد و از آن قرينه مطالبی را كه با آن پيوستگی دارد تداعی می كند و اين تداعی باعث می شود كه ذهن خواننده، متوجه ی زيبايی ذاتی كلمات شود. ديگر از خصوصيات قافيه، تاثيری است كه در پيوستن مصراع ها و گاهی پيوند دادن بندها به يكديگر دارد كه باعث حفظ وحدت ساختمان شعر می شود و در عين حال تمايز و دگرگونی استقلال مصراع ها را باعث می گردد. شاملو نيز در شعر سپيد خود با اين كه اوزان عروضی را در هر شكلی به كلّی مردود می شمارد و آن را چيز دهن پركنی مي داند؛ولی از نقش قافيه غافل نيست و حتّی آن را مايه گرفته از سيرت شعر مي داند. «در شعر سپید قافيه نيز به دلخواه يا به اجبار آورده نمی شود و جزء صورت شعر نيست بلكه از سيرت آن مايه مي گيرد... اسباب بزك نيست از روي حساب در كار می نشيند و لاجرم زيباست چرا كه مفيد است.» @arayehha
قافيه در توانمند سازی موسيقی شعر سپيد، نقش بسيار برجسته ای دارد و گاهی مانند شعر سنتّی كه از تكرار حرف يا حروف و حركات ماقبل آنها در آخرين واژه ی هر مصراع يا بيت تشكيل يافته است سود می برد. تكيده زبان در كام كشيده، از خود رميدگانی در خود خزيده به خود تپيده (شاملو) «تكيده، كشيده، خزيده و تپيده» واژه های قافيه هستند و در حروف «يده» با هم مشترك اند. گاهی قافيه فقط حرف يا حروف الحاقی دارد كه آن هم می تواند موسيقی شعر را بيشتر كند. در گردش چار هجای سال دريافته ای، شهادت داده ای كه راز خدا را در قالب آدمی به چشم ديده ای (شاملو) در اين شعر حروف «ه ای» الحاقی است و قافيه حرف يا حروف اصلی ندارد. البته درصد اين نوع قافيه در شعر سپيد،بسيار نيست. قافيه هميشه با اتّكا به حرف روی (آخرين حرف اصلی واژه ی قافيه) و همسانی كلمات به وجود نمی آيد. مثلاً شاملو با افزودن حرف«ی» به آخر بعضی كلمات كه تناسبی با هم ندارند در آنها نوعی تناسب و هماهنگی به وجود می آورد كه در واقع ناشی از تكرار مصوت «ی» است مانند: «لب، دست و...» در شعر: لبی دستی و چشمی قلبی كه زيبايی را در اين گورستان خدايان به سان مذهبی تعليم می كند (شاملو) @arayehha