آرایه های ادبی
۲ آبان زادروز محمدعلی شفائی
معروف به علی آبان
(زاده ۲ آبان ۱۳۴۴ مازندران) نویسنده، شاعر و پژوهشگر
او دوره لیسانس و فوقلیسانس را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران گذراند و مدرک دکترا در همین رشته را از واحد علوم و تحقیقات تهران گرفت و از پایاننامه دکترا با عنوان "شاعران دانشگاهی" دفاع کرد.
وی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد ورامین و پیشوا است و سالهاست که به تدریس در آن دانشگاه مشغول است. او در قالبهای کلاسیک و نو، شعر میسراید و مجموعههای اشعارش به چاپ رسیده است.
آثار:
۱- پنجشنبهها با تو "مجموعه غزل" علی آبان (م. شفایی) تهران: هنر رسانهای اردیبهشت ۱۳۸۶، ۹۶ ص.
۲- تاریخ ادبیات و نقد ادبی در ایران و جهان (ده فصل) تهران: جمال هنر ۱۳۹۰، ۵۸۱ ص.
۳- ساعت نه و ربع به عقربه آویخته میشوم (شعرهای آزاد) تهران: هنر رسانه اردیبهشت ۱۳۸۷، ۱۰۲ ص.
۴- قرار ما روی پل ورسک (مجموعه شعرهای کوتاه ) (۹۰-۱۳۸۹) تهران: مروارید ۱۳۹۰، ۱۵۲ ص.
۵- مجموعه سؤالات چهارگزینهای تاریخ ادبیات و نقد ادبی در ایران و جهان (ده فصل) همراه با هزار تست تالیفی و ...، تهران: جمال هنر ۱۳۸۹، ۲۴۶ ص.
نمونه شعر :
تشهد باران
من میروم به خواب علفها که گلکنم
تا اوج بینهایت رؤیا که گل کنم
یک قطره از تشهد باران مرا بس است
تا رو کنم به قبلهی صحرا که گل کنم
ذوقم کشید عکس تو را در چراغها
روشنتر از زلال تماشا که گل کنم
یک قطره بود هیبت من در ازل ولی
قد میکشم به قامت دریا که گلکنم
با واسطه درخت پدرخواندهی مناست
آتش بزن به واسطهها تا که گل کنم
ردّ نگاه کاشف من مانده روی گل آبی بزن به صورت زیبا که گلکنم
تا دور میبرد زن اسطورهای مرا
نیما، بخوان ترانهی ری را که گلکنم
در قحط قرنعاطفه وعصر سنگ وداس
ایعشق، عشق، جز تو بگو با که گلکنم؟
🆔 @arayehha
#محمد_علی_شفائی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕پنج شعر نیما
🔹می تراود مهتاب
🔹داروگ
🔹خانه ام ابریست
🔹هست شب
🔹تو را من چشم در راهم
📕بهخوانش حشمت اله پاک طینت
@arayehha
🔹🔹در گفتارینویسی بنویسیم: انرژیت
🔸بد نیست برای آگهیها هم با ویراستار مشورت کنیم!
#علیرضا_حیدری
@arayehha
بریم سراغ ویژگی های زبانی شعر سبک خراسانی ⬇️
پارت اول
منظور از سادگی زبان شعر در این دوره چیه ⁉️
زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است؛
یعنی گویندگان این دوره برخلاف دورههای بعد زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمیآموختند؛
از اینرو زبان ایشان طبیعی و ساده و روان است و در آن تعقید( گره انداختن و پیچیدگی) و ابهام نیست.
شعر این دوره مشتمل بر مجموعهای از لغات است که بسامد آن در دورههای بعد کم میشود و یا یکسره از بین میرود !
@arayehha💫
ویژگی های « زبانی » شعر سبک خراسانی ⬇️
پارت دوم
کم بودن لغات عربی ❗️
( با توجه به پست قبلی ، میشه متوجه شد که چرا لغات عربی توی این دوره خیلی کم بوده )
چند نمونه شعر ⬇️
ای بخارا شاد باش و شاد زی
شاه نزدت میهمان آید همی
(رودکی) 🥳
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
(فردوسی) 🧠
گفتم صنما دلم ترا جویانست
گفتا که لبم درد ترا درمانست
(عنصری) 🥰
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
(ناصرخسرو) 🌱
@arayehha💫
ویژگی های زبانی سبک خراسانی ⬇️
( توی چندتا پست تمام موارد رو براتون میاریم ) 😊
◀️ کاربرد واژه های قدیمی پهلوی (فارسی میانه) : ایدون ( = چنین ) ، سَختن ( = شمردن و سنجیدن ) ❗️
◀️ کاربرد واژهها در معناهایی که امروزه رایج نیست : شوخ ( = چرک ) ، اگر ( = یا ) ❗️
◀️ جمع بستنِ جمع های مکسر عربی : منزل ( = منازل ، منازلها ) ❗️
◀️ تکرار واژه ها ، آن گونه که در زبان پهلوی رایج بود : سیصدهزار و سی هزار ❗️
◀️ تقدیم معدود بر عدد : تنی هفت ( = هفت تن ) ❗️
◀️ مطابقت صفت و موصوف در جمع : سوارانِ جنگاوران ❗️
◀️ هنوز صورت واحدی برای نگارش تثبیت نشده بود ، ازین رو اختلاف لهجه ها یا تلفظ کهن در نوشته ها دیده می شود : فرسته / فرشته / فریشته ❗️
◀️ کاربرد واژه های فارسی که بعدها معرّب آنها رایج شد : پیل ( فیل ) ، کَنده ( خندق ) ❗️
( اشتراک گذاری واسه دوستاتون فراموش نشه )
@arayehha💯
📚
مثل معروف" خانه از پای بند ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است "،در حقیقت بخشی از شعریست که در یکی از حکایت های گلستان سعدی در باب پیری و ضعف بیان شده است. این عبارت کنایه از آن است که شخص به جای در نظر گرفتن اولویت ها به چیزهای فرعی توجه می کند، که در بهبود وضعیت نتیجه ای نخواهد داشت.
بد نیست که اصل حکایت سعدی را نیز اینجا به نثری ساده تر از متن اصلی بازگو کنیم. سعدی علیه الرحمه می فرماید :
" زمانی در شهر دمشق در مجلسی به همراه عده ای از علما مشغول گفت و شنود بودم که به ناگاه جوانی وارد مجلس شده و می پرسید:" کسی اینجا فارسی می داند؟" همگان به من اشارت کردند و من به جوان گفتم :آیا امر خیری است؟! جوان در پاسخ می گوید:" برادر، پیری صدو پنجاه ساله در بستر مرگ قرار دارد و پیوسته کلماتی را به زبان فارسی بیان می کند. حال، ما می خواهیم بدانیم چه چیز را وصیت می کند. "
من به همراه باقی دوستان بر بالین پیرمرد حاضر شده و شنیدم که پیرمرد این کلمات را ادا می کند :
دریغا که بر خوان الوان عمر
دمی خورده بودیم و گفتند بس
ترجمه این گفته را به عربی به دوستان شامی گفتم و آنها از دلبستگی پیرمرد به دنیا با این عمر دراز حیرت کردند، در ادامه از پیرمرد پرسیدم :"پدر جان چگونه ای در این حال؟"پیر در پاسخ می گوید :
ندیدی که چه سختی همی رسد به کسی
که از دهانش به در میکنند دندانی
قیاس کن که چه حالت بود در آن ساعت
که از وجود عزیزش بدر رود جانی
گفتم :پدر جان، تصور مرگ را از ذهن بیرون کن که فیلسوفان یونانی معتقدند که مزاج سالم دلیلی برای بقا و دوام شخص نیست و همینطور بیماری و ضعف همیشه به مرگ منجر نخواهد شد . من هم اینک برای شما طبیبی خبر می کنم، در همین حال پیرمرد لبخندی می زند و می گوید :
دست بر هم زند طبیب ظریف
چون حرف بیند اوفتاد حریف
"خانه از پای بند ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است"
....
چون مخبط شد اعتدال مزاج
نه عزیمت اثر کند نه علاج "
@arayehha ✨
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عروض چی هست؟
چرا مهمه؟
تقطیع چیه؟
💎@arayehha
سوم آبانماه
سالروز درگذشت "فریدون مشیری"
شاعر معاصر
"روحش شاد و یادش گرامی"
@arayehha
۳ آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری
(زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹ تهران) شاعر
او بهعلت ماموريت اداری پدرش، به مشهد رفت و پس از چندسال به تهران بازگشت و در دبيرستان دارالفنون و اديب تحصیل کرد.
همزمان با تحصيل در اداره پست و تلگراف مشغول بهكار شد. سپس شبها در آموزشگاه فنی وزارت پست درس خواند و روزها به كار میپرداخت. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامهها و مجلات كارهايی از قبيل خبرنگاری و نويسندگی را بهعهده گرفت و بعدها در رشته ادبيات فارسی دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد.
از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفكر شد و در سال ۱۳۳۳ ازدواج كرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بود. فرزندان فريدون مشيری، بهار و بابك هردو در رشته معماری در دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران و دانشكده معماری دانشگاه ملی ايران تحصيل كردهاند.
مشيری سرودن شعر را از ۱۵ سالگی آغاز كرد. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی با مقدمه محمدحسين شهريار و علی دشتی بهچاپ رسيد. وی توجه خاصی به موسيقی ايرانی داشت و در پی همين دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شورای موسيقی و شعر راديو را پذيرفت.
او در سال ۱۳۷۷ به آلمان و امريکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت امريکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نيوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرارگرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
@arayehha
ای سرنوشت!
از تو کجا میتوان گریخت
من راه آشیان خود از یاد بردهام
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمردهام
ای سرنوشت مردِ نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را مکن دریغ
روح مرا در آتش بیداد خود بسوز
ای سرنوشت هستی من در نبرد تست
بر من ببخش زندگی جاودانه را
منشین که دست مرگ ز بندم رها کند
محکم بزن به شانه من تازیانه را
#سالروز_درگذشت_فریدون_مشیری
@arayehha