۱۷ مهر
ۼڜڨ إڷځښےݩ
@arbabam_hosseiin
1.4هزار
دنبالکننده
2.2هزار
عکس
1.3هزار
ویدیو
1
فایل
اللهم عجل الولیک الفرج "بـسمـ خالقعشاق❤️ آقایِامامحسین جریان عشق شما دررگهایم بیانتهاست🫀 اینجا؟!کانالی ازجنس امام حسین:)♥️ کپے؟ازپست هاحلال از روزمرگی ها خیر🌱 کپی ازاسم کانال❌ شروعمون۱۴۰۳/۳/۲۲ پایان شهادت💔
مشاهده در ایتا
پیوستن
ۼڜڨ إڷځښےݩ
1.4هزار دنبالکننده
دانلود
مطالب قبلی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی💗 قسمت31 با صدای امیرعلی نگاه به اشک نشسته ام رو از درخت خشک شده
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت 36 احوال پرسی های عمه با مامان هنوز ادامه داشت و من هم ط
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت41 یک گوله آرامش قل خورد توی وجودم و لبخند زدم و و دستش رو
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت46 محیا خانوم درسته نمی تونم حالا به هر مناسبتی برات طلا ب
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت51 لعنت به اشکهام که راه باز کردن روی صورتم تا از خفگی نم
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت 56 نزدیکم نشسته بود و زانوهاش و بغل کرده بود... سرش و با
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت 61 با صدا امیر علی نیم خیز شدم - هیچی! عطیه مشکو ک پرسید
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی💗 قسمت 66 پریدم وسط حرفش ... از لفظ خانوم کنار اسمم خوشم نمی اومد
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی💗 قسمت71 محسن _از همین الان بگم من یکی لب به این کیک نمیزنم! ابر
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت76 مثل بچه ها دستم روموقع راه رفتن تکون میدادم که امیرعلی
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق باطعم سادگی 💗 قسمت 81 لبخندی زدم - خب نظرت چیه عطیه خانوم؟!! ابروهای باالارف
ادامه رمانِ
#عشق_باطعم_سادگی
ۼڜڨ إڷځښےݩ
ۼڜڨ إڷځښےݩ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان عشق با طعم سادگی💗 قسمت84 باجمع کردن لبهاش توی دهنش سعی کرد نخنده _چشم ... هنوزم
پایان رمانِ زیبای
#عشق_باطعم_سادگی