حکایت رویایی صادقه راجع به عالم برزخ و مقام و جایگاه علامه طباطبایی(ره)
بزرگی به من گفت: من با علامه طباطبایی- رضوان الله تعالی علیه- رابطه رفاقتی داشتم. روزی به علامه طباطبایی گفتم: آقا من دلم می خواهد رابطه ام با شما همیشه باشد. اگر من مردم، رابطه برقرار باشد، و اگر شما مردید، رابطه همچنان استوار باشد. آقای طباطبایی نیز قبول کردند. علامه طباطبایی از دنیا رفت، و پس از آن این بزرگ به من گفت: من یک شب از خداوند خواستم که خدایا من دلم می خواهد در این دنیا عالم برزخ را ببینم. او می گوید: علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه را در جلسه ای خواب دیدم که حضرت آیه الله میلانی هم در آن جلسه حضور داشتند. وارد آن جلسه شدم. دیدم که حضرت آیه الله میلانی بلند شدند و قصد دارند خدمت حضرت رسول الله- سلام الله علیه- بروند. ایشان رفتند، و من در خدمت علامه طباطبایی نشستم. علامه طباطبایی، با ترشرویی به من گفتند: «اینها چه خواسته هایی است که از خدا می خواهی؟» به ایشان عرض کردم: دلم چنین می خواست و اکنون هم می خواهم. آن بزرگ می گوید: علامه اشاره ای کردند و گفتند: نگاه کن. نگاه کردم و عالم برزخ را دیدم. اما دیدم بسیاری از اینها مار، پلنگ، عقرب و سگند و انسانهایی نیز در میان آنها هستند که معمولًا حالتی نیم مرده دارند، و به گفته قرآن شریف عذاب را می چشند و اما مثل آن کرم زیرزمین دیگر مشاعرشان هیچ کار نمی کند، و تنها عذاب را درک می کند. آن شخص می گوید: چون چنین دیدم وحشت کردم، و تا وحشت کردم علامه طباطبایی- رضوان الله تعالی علیه- آن حالت را از من گرفتند، و دیگر هیچ ندیدم و پس از آن از خواب بیدار شدم.[1]
[1] آیت اللّه العظمى مظاهرى، تهذیب نفس از دیدگاه قرآن، 11جلد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى - مشهد، چاپ: اوّل، 1374.
https://eitaa.com/arbabmarefat
داستان: نتیجه بندگی
علامه طباطبائی فرمودند:
« روزی از خیابان عبور می کردم. بنایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزید از آن بالا به پایین افتاد.
در همین حال، کارگر او که پایین ساختمان بود، نگاهی به بنا کرد و
گفت: « نیفت! » دیدم بنا از همان بالا آرام پایین آمد.
من به دنبال کارگر به راه افتادم تا ببینم او کیست که خود را به کارگری زده است؟!
بعد فهمیدم آن فرد، کسی است که هر روز به محضر مقدس ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجع الشریف ـ مشرف می شود. »
{ ظاهراً از ایشان ( کارگر) سوال کردند که شما چطور به این مقام رسیدی؟
ایشان فرموده بودند به این مضمون که: یک عمر، ما حرف خدا را گوش کردیم، این دفعه
خدا حرف ما را گوش کرد. }
https://eitaa.com/arbabmarefat
«ابن بطوطه» از علمای اهل سنت در سفرنامه خود، درباره کراماتى که در شب بیست و هفتم رجب، از حرم امیر مؤمنان(علیه السلام) دیده شده چنین نقل مى کند:
همه مردم این شهر (نجف) شیعه اند و از این حرم، کرامت ها ظاهر مى شود که منشأ عقیده مردم، به وجود قبر على(علیه السلام) در آن جا، همین کرامت هاست. از جمله آن که، در شب بیست و هفتم ماه رجب که آن را «لیلة المحیا» مى نامند، گروه بسیارى از سراسر عراق و فارس و روم بعد از نماز «عشا» در کنار روضه على(علیه السلام) گرد مى آیند و بیماران سخت، مثل افراد فلج و زمین گیر را کنار ضریح مى گذارند و خود به نماز و ذکر و قرآن و زیارت، مشغول مى شوند و چون پاسى از شب بگذرد، مریض ها شفا مى یابند و صحیح و سالم مى شوند و با ذکر لا إلهَ اِلاَّ اللّه، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه وَ عَلِىٌّ وَلِىُّ اللّه، برمى خیزند، این حکایت در میان آنها بسیار معروف است. هرچند من خود، آن شب را درک نکردم، ولى داستان آن را از افراد مورد اعتماد شنیدم، همچنین در مدرسه حرم، سه تن از افراد زمین گیر را دیدم که یکى از «روم» آمده بود و دیگرى از «اصفهان» و سوّمى از «خراسان» از حالشان جویا شدم، گفتند امسال به «لیلة المحیا» نرسیده اند و منتظرند تا سال آینده، این شب را درک کنند و شفا یابند، در این شب مردم از شهرهاى مختلف در نجف جمع مى شوند.
https://eitaa.com/arbabmarefat
شب مبعث ، شب ِشفای در خانه مولی الموالی امیر المومنین علی (ع) است. این یک نشانه است که اگر شفای از بیماری ِظاهری در شب مبعث از در خانه مولا گرفته می شود ، به طریق اولی شفای از بیماری معنوی ، در شب مبعث با توسل به مقام معنوی مولا تحقق خواهد یافت .
https://eitaa.com/arbabmarefat
در اغلب اعیاد اسلامی زیارت امام حسین (ع) سفارش شده در حالی که در شب عید مبعث زیارت امیرالمومنین علی (ع) سفارش شده بلکه افضل اعمال است!
https://eitaa.com/arbabmarefat
💎 زیارت مخصوصه امام امیر المومنین صلوات الله علیه
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْأَئِمَّةِ وَ مَعْدِنَ الْوَحْیِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصَ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى یَعْسُوبِ الدِّینِ وَ الْإِیمَانِ وَ کَلِمَةِ الرَّحْمَنِ وَ کَهْفِ الْأَنَامِ السّلَامُ على میزانِ الْأَعمالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَیْفِ ذِی الْجَلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ الْحَاکِمِ یَوْمِ الدِّینِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى وَ مُنْزِلِ الْمَنِّ وَ السَّلْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نَقِمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى إِسْرَائِیلِ الْأُمَّةِ وَ بَابِ الرَّحْمَةِ وَ أَبِی الْأَئِمَّةِ السَّلَامُ عَلَى صِرَاطِ اللَّهِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ السَّلَامُ عَلَى وَجْهِ اللَّهِ الَّذِی مَنْ آمَنَ بِهِ أَمِنَ السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى الْقَائِمَةِ فِیهِ بِالسُّنَنِ وَ عَیْنِهِ الَّتِی مَنْ عَرَفَهَا یَطْمَئِنُّ السَّلَامُ عَلَى أُذُنِ اللَّهِ الْوَاعِیَةِ فِی الْأُمَمِ وَ یَدِهِ الْبَاسِطَةِ بِالنِّعَمِ وَ جَنْبِهِ الَّذِی مَنْ فَرَّطَ فِیهِ نَدِمَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُجَازِی الْخَلْقِ وَ شَافِعُ الرِّزْقِ وَ الْحَاکِمُ بِالْحَقِّ بَعَثَکَ اللَّهُ عَلَماً لِعِبَادِهِ فَوَفَیْتَ بِمُرَادِهِ وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْکُمْ فَالْخَیْرُ مِنْکَ وَ إِلَیْکَ عَبْدُکَ الزَّائِرُ لِحَرَمِکَ اللَّائِذُ بِکَرَمِکَ الشَّاکِرُ لِنِعَمِکَ قَدْ هَرَبَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ رَجَاکَ لِکَشْفِ کُرُوبِهِ فَأَنْتَ سَاتِرُ عُیُوبِهِ فَکُنْ لِی إِلَى اللَّهِ سَبِیلًا وَ مِنَ النَّارِ مَقِیلًا وَ لِمَا أَرْجُو فِیکَ کَفِیلًا أَنْجُو نَجَاةَ مَنْ وَصَلَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ وَ سَلَکَ بِکَ إِلَى اللَّهِ سَبِیلًا فَأَنْتَ سَامِعُ الدُّعَاءِ وَ وَلِیُّ الْجَزَاءِ عَلَیْنَا مِنْکَ السَّلَامُ وَ أَنْتَ السَّیِّدُ الْکَرِیمُ وَ الْإِمَامُ الْعَظِیمُ فَکُنْ بِنَا رَحِیماً یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ و برکاته
بحارالانوار جلد 97 صفحه 331
https://eitaa.com/arbabmarefat
کشف نهان ها
یک روز در مشهد رفتیم خدمت آقای ملکی که معمار آستان قدس [رضوی] هستند. ایشان قرار بود در خوانسار برای ما یک گنبد درست کند. آقای ملکی بدون مقدمه گفت: آقا! این آقای بِهجت کیست؟! گفتم که آقای بَهجت هست؛ از فقهای بزرگ و مرجع تقلید هستند.
ایشان گفت: میگویند ایشان باطنبین هست و میداند که مردم باطنشان چیست.
گفتم: من هم شنیدهام ولی برای خودم اتفاق نیفتاده است.
بعد از آنکه خدمت آقا رسیدیم بعد از فرمایشی، رو کردند به بنده و گفتند: شما آقای کشمیری را میشناسید؟
گفتم: بله. شنیدهام که در نجف بودهاند.
فرمودند: یک کسی که برای ایشان چراغکشی میکرده ـ یعنی شبها که چراغ نبود، یک نفر جلوی ایشان چراغ میبرده است ـ همینطور در ذهنش خطور میکند که آیا اولیاءالله علم غیب هم دارند؟ همانجا آقای کشمیری رو میکند به سمتش و میگوید: «نعم یعلمون بعض الغیب، نعم یعلمون بعض الغیب».
بعد هم آیتالله بهجت رحمهالله فرمودند: «نماز اول وقت خیلی خاصیت دارد؛ یکی از خاصیتهایش این است که بعضی چیزها برای انسان مکشوف میشود؛ ملافتحعلی سلطان آبادی مقید بود هرشب برای شیعیانی که آن شب دفن شدهاند نماز وحشت بخواند. زیارت عاشورا هم همینطور؛ هر سه اینها این خاصیت را دارد».
در راه بازگشت خیلی فکرم مشغول بود که چرا ایشان این صحبت را کردند؟ که به یاد آقای ملکی افتادم که از من پرسیده بود آیا آقای بهجت علم غیب هم دارد یا ندارد؟
https://eitaa.com/arbabmarefat
آیت الله بهجت رحمه الله:
آقا سید مرتضی کشمیری رحمهالله از کسانی بود که تظاهر به غیبگویی مینمود. شخصی میگفت: «پشت سر سید میرفتم، به ذهنم خطور کرد که مگر کسی غیر از امام معصوم علیهالسلام هم غیب میداند. در این هنگام، سید رحمهالله برگشت و به من گفت: «نَعَمْ، أَلْمُؤْمِنُونَ یعْلَمُونَ!؛ آری، مؤمنان هم [علم غیب] میدانند!». در فکر فرو رفتم که «نَعَمْ» گفتن ایشان برای چه بود، من که فقط در ذهنم خطور کرده بود!».
در روایت هم داریم که حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام علیه یکی از امامزادهها فرمایشاتی فرمودند. راوی میگوید: در آن مجلس فوراً به ذهنم خطور کرد که حضرت ما را به صله و احسان به نزدیکان و خویشاوندان امر میفرماید، ولی خود درباره ارحام خود چنین میفرماید! تا در دلم چنین خطوری شد، فوراً حضرت فرمود: این هم که علیه آن امامزاده گفتیم، از بِرّ و احسان ما به اوست تا با اظهار اختلاف میان ما و او، از دشمنان محفوظ بماند.
در محضر بهجت، ج۲، ص ۱۱۱
https://eitaa.com/arbabmarefat