من و اربعین حسینی .mp3
11.28M
من و اربعین حسین.!
چشماتو ببند خیال کن که با زائرایی
چشماتو ببند......
چشمهایم را میبندم و ویزای عشق میگیرم!
از ميان سیل انسانهایی میگذرم که مرزها برایشان مفهومی ندارد.
بعد از مرز گویا وارد مدینه فاضله ای می،شوم که آرزوی دیرینهی بشریت است!
اینجا در مسیر کربلا، واژهها گُر گرفتهاند. کلمات معنایی دیگر یافتهاند. معنایی که مرزهای ادبیات را شکافته و قالب و معنا درهم آمیخته شده است.
اینجا محبت دادنی نیست، گرفتنی نیست، بخشیدنی است.
اینجا خستگی معنا ندارد. بوی عشق تمامی هوا و فضا را پر کرده است.
اینجا مردمانی دارد، از جنس بلور که تپش قلبهاشان دیدنی است!
تو را مهمان سفره هایی میکنند که همه دار و ندارشان را در آن ریخته اند. آنها ثمرهی یک سال تلاش خود را طی چند روز بخشیدهاند و لبخند میزنند!
اینجا دیگهایی زدهاند، همه با شعلهی عشق گرم است.
اینجا قلبها حاضرند و غیبت ندارند.
هر کس، هر چه دارد، در طبقی از اخلاص چیده و به التماس می بخشد.
منتی ندارند که بماند، منت هم میکشند تا جرعه آبی، شربتی، لقمه نان و خرمایی تورا مهمان کنند.
دخترکی خرد رقیه نام، با لبخندی بهشتی، دامن تورا میکشد و آویزان چادرت میشود تا تو از سر ترحم هم شده، شبی مهمانشان باشی....
#دلنوشت#زهرا _کرمانی نژاد
#گوینده#فاطمه_هادیها
#تدوین #فاطمه_هادیها
#اےکاشپادشاه_نظر_برگداکند
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚
#اربعین
#زائر_یار
#اربعین
#حسین_جان
#سلام_به_ارباب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇
@arbaeen_ba_shoma
recording_۲۰۲۴۰۹۰۳-۲۱۱۷۵۲_1.mp3
8.09M
شب نامه
خیلی خودمونی با خدا
سلام خدای مهربون من!
میدونی وقتی یکی میره حرم دلم هوایی میشه.
دلم تنگ میشه! دلم پر میزنه!
خدای من! دلم واسه امام رضام تنگ شده!
واسه دیدن صحن و سراش... واسه دیدن گلدسته ها و گنبد طلاییش..!
گوشم نوای نقاره خونه میخواد..!
گلویم تشنهی آب سقاخونه آقاست..!
دلم هوایییِ شمیمِ بویِ عود و عنبر دور ضریح آقاست..!
خدا جون درسته من بدم. درسته من صبح تا شب غر میزنم و حرمت خونه و صاحبخونه را نگه نمیدارم..!
درسته به تمومِ عهدهایی که با تو و آقام بستم عمل نکردم.
درسته ریا کارم..!
درسته من اصلا بنده خوبی برای تو و زائر خوبی واسه آقام نبودم ..!
اما... اما خودت گفتی "واعتصمو بحبل الله.."!
خودت گفتی سیمتون وصل باشه به اهل این حرم..!
خودت گفتی صد بار توبه شکستی بیا..!
خودت همیشه بغل باز کردی و گفتی بیا تو آغوشم ..!
خدا جونم من نمیدونم..!
خدا خوبم! من نمیفهمم، من حرم میخوام..!
حرم امام رضا... حرم امام حسین... سامرا... کاظمین... نجف... دمشق..!
اصلا...
اصلا خدا جون، من بقیع میخوام...میخوام یه دهه فاطمیه ایی برم بقیع...دیوار نداشته باشه... حصار نداشته باشه... شرطه اي نباشه... حرم داشته باشه...
من باشم و بقیع... زار بزنم وراحت بگم یا فاطمةُ (س) اغثینی ... یا زهرا (س) ادرکنی.
از اون طرف برم حرم رسول الله (ص) و با آقای دو عالم نماز رو به جماعت بخونم..!
خدایا دلم گرفته..!
خدا جون من حرم میخوام..!
#زهرا کرمانی نژاد#
#دلنوشت #
#خوانش #فاطمه_هادیها
37.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خون نوشت....!
فاخلع نعلیک!
اینجا غزه است، آرام گام بردار!
این خاک غرقه در خون است، آرام گام بردار!خوب نگاه کن، شاید زیر هر قدمت، جانی با جهانی هم آغوش شده باشد.
می شنوی؟...گویا صدای گریه کودکان و مادران درهم پیچیده است.
کودکان این سرزمین، در آغوش مادران هم جان می گیرند و هم جان میدهند.
اینجا تنها مکان دنیاست که برای شهادت سن و جنس ملاک نیست، سلاح جنگی نمیخواهد.آخر اینجا همهی جانها، بر کف است.ببین، در این شهر مردانگی و مادری سن خاصی ندارد، گاه پسری در چهار سالگی پدر و همه کس خواهر دو ساله است و گاه دختری در شش سالگی مادرِ خواهر و برادران کوچک خود.
خوب میدانی که حنجرهی مردم این خاک، همه خون است و فریاد.
اینجا، کربلای قرن بیستم است. حسینها و علیاصغرها در گودال غزه، به قتلگاه شمرِ زمانه کشانده میشوند!
اینجا هم آب را بر اهلش بستهاند و چشمها، به راه علمدار خویش، منتظر مانده است.اینجا تمامی علیاصغرها آماج تیر سه شعبه اند!کمی تامل کن، برایت روضهی مُسَلَّم خواندهام! شب و روز غزه در هم ممزوج شده است. آسمان پر است از ستارهی راکت و ترکش.
غزه مردمانی دارد، از جنس فولاد که در آتش زمانه چنان آبدیده شدهاند که هیچ سلاحی ذرهای از ایمان و اعتقادشان نمیکاهد.آنها هر روز،
.........
اینجا غزه است آرام گام بردار!
فاخلع نعلیک..!
#نذر_سلامتی_و_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج
#شهادت_امام_رضا
#رادیـــو_اربعیـــن_باشـــما
#شهادت_پیامبر_اکرم #شهادت_امام_حسن
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#دلنوشت #زهرا_کرمانی_نژاد
#خوانش #فاطمه_هادیها
#تدوین #فاطمه_هادیها