eitaa logo
🚩 یاران اربعینی
41.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
15.4هزار ویدیو
175 فایل
اولین و تخصصی ترین کانال اربعین انچه برای سفر به عتبات در طول سال نیاز دارید خصوصا زمان اربعین فقط ادمین تبادل و تبلیغات @Adminarbaeeniy ادرس صفحه اینستاگرام @arbaeeniy_yaran
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی از ایوان قبله حرم امام حسین علیه السلام وارد شویم، دست چپ ضریح کوچکی دیده می‌شود که بر روی مزار حبیب بن مظاهر اسدی نصب شده است. این شهید بزرگوار حافظ و قاری قرآن و از سرداران شجاع و سرشناس و شخصیتی برجسته در شهر کوفه بوده است که در سن ۷۵ سالگی در واقع کربلا در رکاب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت رسیده است. او در زمان کودکی و جوانی به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده و روایاتی از آن حضرت نقل نموده است. در زمان حکومت امیرالمومنین علیه السلام در کنار، و مورد احترام آن حضرت بوده است. امام مجتبی علیه السلام نیز در نامه‌ای که به وی نوشته‌اند به او فرمودند: به درستی که تو مردی با غیرت و جوانمرد هستی. امام حسین علیه السلام هنگامی که از مکه به سوی کوفه رهسپار بودند نامه‌ای به حبیب بن مظاهر نوشت که مضمون آن چنین است. « از حسین بن علی، به مرد فقیه حبیب بن مظاهر! ای حبیب به درستی که تو خویشاوندی ما را به رسول خدا (ص)می‌دانی و از دیگران به جایگاه ما آگاه‌تری و مردی غیرتمند هستی، پس با جان خود در راه یاری ما کوتاهی مکن تا در روز قیامت جدم پاداش تو را بدهد. در کتاب بطل الاسدی آمده است که روزی حبیب جلو مغازه‌ای در بازار کوفه مشغول خرید رنگ بود تا محاسن سفید خود را رنگ کند. مسلم بن عوسجه که او را دید به او گفت: برادر حبیب چه می‌خری؟ گفت رنگ! مسلم به او گفت بیا به کربلا برویم و در راه نوه پیامبر خدا با خون خود محاسن را رنگین کنیم. حبیب چشمانش اشک آلود شد و رنگ را به زمین ریخت و گفت به خدا سوگند این محاسن را به خون گلوی خود رنگین خواهم کرد. در تاریخ آمده است که حبیب اسب خود را برای سفر به کربلا آماده کرد و شبانه به غلامش گفت این اسب را ببر خارج شهر در فلان مکان و مخفیانه منتظر باش تا من بیایم غلام اسب را برد و در مکان موعود منتظر ماند و چون حبیب مقداری دیر کرد غلام رو به اسب نموده و گفت ای اسب اگر اربابم نیاید من بر تو سوار خواهم شد و به یاری حسین علیه السلام خواهم رفت حبیب که نزدیک شده بود این سخنان را شنید و اشک از چشمانش فرو ریخت و گفت ای فرزند رسول خدا !! پدر و مادرم به فدایت که غلامان هم در آرزوی یاری شما هستند. پس به غلام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم غلام گریست و گفت ای سرورم به خدا قسم تو را رها نخواهم کرد تا با تو به یاری حسین پسر رسول خدا بشتابم و در رکاب او به شهادت برسم. حبیب به او دعا کرد و او را با خود به کربلا برد و هر دو در رکاب ابی عبدالله به شهادت رسیدند. در مورد جدا بودن قبر حبیب بن مظاهر از دیگر شهدای کربلا نوشته اند که با اصرار برخی از عموزاده‌های ایشان قبری در قسمت بالای سر البته پشت سر امام حسین علیه السلام تهیه و به خاک سپرده شد. در کتاب اعلام الشیعه آمده است، بنی اسد که در دفن امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا حاضر بودند به خاطر توجهی که به حبیب بن مظاهر داشتند قبر او را جدا تهیه کردند همانطور که بنی تمیم نیز آمدند و جسد حر بن یزید ریاحی را به منطقه خود همان محل دفن فعلی در کنار شهر کربلا برده و در آنجا به خاک سپردند. | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran