🔶شهیدی که حاجت روا میکنه
سالها بود بچهدار نمیشدم با شوهرم هر دارو و درمان انجام دادیم و هر دکتری بود و میرفتیم و ولی اتفاقی نمیافتاد
خیلی دلم گرفته بود و از همه جا نا امید حس میکردم خدا باید یه کاری برای من بکنه من که انقدر بچه دوست دارم باید راهی جلو پای من بذاره
اون شب در عالم خواب ناگهان حس کردم یک ندایی داره میاد میگه:
🔹برو گلزار شهدای دارالسلام کاشان قطعه شماره .. سر مزار شهید وطنی سوره نصر رو بالا سر قبر شهید بخون
حاجت روا میشی🔹
از خواب پریدم ماجرا رو برای شوهرم تعریف کردم و گفتم آقا سید پاشو بریم با هم رفتیم گلزار شهدا من که تا حالا اسم این شهید و هم نشنیده بودم
دقیقا طبق آدرسی که تو خواب گفته بودن رفتیم
درست بود
🔺#شهیدحمیدرضاوطنی🔺
نیت کردم و سوره نصر رو خوندم
وسط هفته بود و گلزار شهدا خلوت گفتم شب جمعه دوباره میام
پنجشنبه که اومدم سر قبر شهید دو تا خانم اونجا بودن ازشون پرسیدم شما نسبتی با شهید دارید یکیشون گفت من خواهر شهید و ایشون هم مادر شهیدن
خواب رو براشون تعریف کردم و از خواهرشون درباره خصوصیات اخلاقی شهید پرسیدم
در حالیکه همه باهم گریه میکردیم خواهرش گفت : حمید رضا سوره نصر از زبونش نمیافتاد و دائم سوره نصر رو میخوند.
الان بعد گذشت چند سال از اون ماجرا دو فرزند دارم و اون رو مدیون شهید هستم
انشاالله که راه عمل و شیوه زندگیمون هم بر مسیری باشه که شهدا برای ما معین کردند.
به بهانه برگزاری #کنگره_ملی_شهدای_کاشان
@shohadakashan
شماره نهم
حاجت روا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
هدایت شده از 🚩 یاران اربعینی
🔶شهیدی که حاجت روا میکنه
سالها بود بچهدار نمیشدم با شوهرم هر دارو و درمان انجام دادیم و هر دکتری بود و میرفتیم و ولی اتفاقی نمیافتاد
خیلی دلم گرفته بود و از همه جا نا امید حس میکردم خدا باید یه کاری برای من بکنه من که انقدر بچه دوست دارم باید راهی جلو پای من بذاره
اون شب در عالم خواب ناگهان حس کردم یک ندایی داره میاد میگه:
🔹برو گلزار شهدای دارالسلام کاشان قطعه شماره .. سر مزار شهید وطنی سوره نصر رو بالا سر قبر شهید بخون
حاجت روا میشی🔹
از خواب پریدم ماجرا رو برای شوهرم تعریف کردم و گفتم آقا سید پاشو بریم با هم رفتیم گلزار شهدا من که تا حالا اسم این شهید و هم نشنیده بودم
دقیقا طبق آدرسی که تو خواب گفته بودن رفتیم
درست بود
🔺#شهیدحمیدرضاوطنی🔺
نیت کردم و سوره نصر رو خوندم
وسط هفته بود و گلزار شهدا خلوت گفتم شب جمعه دوباره میام
پنجشنبه که اومدم سر قبر شهید دو تا خانم اونجا بودن ازشون پرسیدم شما نسبتی با شهید دارید یکیشون گفت من خواهر شهید و ایشون هم مادر شهیدن
خواب رو براشون تعریف کردم و از خواهرشون درباره خصوصیات اخلاقی شهید پرسیدم
در حالیکه همه باهم گریه میکردیم خواهرش گفت : حمید رضا سوره نصر از زبونش نمیافتاد و دائم سوره نصر رو میخوند.
الان بعد گذشت چند سال از اون ماجرا دو فرزند دارم و اون رو مدیون شهید هستم
انشاالله که راه عمل و شیوه زندگیمون هم بر مسیری باشه که شهدا برای ما معین کردند.
به بهانه برگزاری #کنگره_ملی_شهدای_کاشان
@shohadakashan
شماره نهم
حاجت روا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran