eitaa logo
روناس
273 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
202 ویدیو
13 فایل
ما هستیم تا کتاب خونِ‌تون نیفته😉 تفکر ملی ⬅️ تولید ملی یک شهر حامی ماست😎 ارسال به هر کجا که باشی🙃 تبلیغات و سفارشات @Hatafi13 منتظر نظرات شما هستیم🤗 @ardakan_ronas
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید تا دو بعد از ظهر تو مسجد بودم میخواستم زنگ بزنم عباس گفتم حتما باز طبق معمول با معصومه رفته دور دور🙄 باهاش تماس گرفتم معصومه برداشت الو سلام نرگس چطوری؟ -سلام عباس کجاس؟ -رفته خریدکنه، من تو ماشین منتظرشم -معصوم خیلی خرج رو دستش ننداز این بدبخت سربازه،پولش کجا بود😐 -رفته برا خودش خرید کنه نه من:/ حالا چی شده از ما سراغ میگیری؟ -مسجدم بیاید دنبالم -باشه بهش میگم🙂 -مرسی‌خداحافظ -خدانگهدار عزیزم معصومه دو سال ازم بزرگتر بود خیلی از اوقات باهم بودیم با وجود تفاوت سنی ای که داشتیم خیلی باهم سازگار بودیم از لحاز فرهنگی خیلی باهامون منطبق بود وتنها کسی بود که عباس رو می‌تونست رام خودش کنه😐😂 عباس که اومد مسجد معصومه باهاش نبود! -معصوم جونم کو😕؟ -اولا سلام دوما خونه ی ماست مامان ازم خواست ببرمش خونمون که اندازه هاشو بگیره تا براش چادر بدوزه -سلام، اِههه پس میبینمش -آره ولی نه زیاد -😐💔 باوی
😌 🌈 رفتم سمت دفتر بسیج خواهران و دیدم بیرون پایگاہ زهرا دارہ یہ سرے پروندہ بہ آقا سید میدہ و باهم حرف هم میزنن. . اصلا وقتے زهرا رو میدیدم سرم سوت میڪشید? دلم میخواست خفش ڪنم? . وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانہ نشسته: . -سلام سمے . -اااا…سلام ریحان باغ خودم…چہ عجب یاد فقیر فقرا ڪردے خانوم? . -ممنون..راستیتش اومدم عضو بسیج بشم?..چیا میخواد؟! . -اول خلوص نیت ? . -مزہ نریز دختر…بگو ڪلے ڪار دارم? . -واااا…چہ عصبانے..خوب پس اولیو ندارے . -اولے چیہ؟! . -خلوص نیت دیگہ ?? . -میزنمت ها? . -خوب بابا…باشہ…تو فتوڪپے شناسنامہ و ڪارت ملے و ڪارت دانشجوییتو بیار بقیہ با من☺️ . . خلاصہ عضو بسیج شدم و یہ مدتے تو برنامہ ها شرڪت ڪردم ولے خانوادم خبر نداشتن بسیجے شدم چون همیشہ مخالف این چیزها بودن.. . یہ روز سمانہ صدام زد و بهم گفت: . -ریحانہ . . -بلہ؟! . -دخترہ بود مسئول انسانی☺️ . -خوب? . -اون دارہ فارغ التحصیل میشہ.میگم تو میتونے بیاے جاشا? . وقتے اینو گفت یہ امیدے تو دلم روشن شد براے نزدیڪ شدن بہ اقا سید و بیشتر دیدنش و گفتم . -ڪارش سخت نیست؟!? . -چرا ولے من بیشتر ڪارها رو انجام میدم و توهم ڪنارم باش?….ولے!!? . .-ولے چے؟!? . -باید با چادر بیاے تو پایگاہ و چادرے بشے ? . -وقتے گفت دلم هرے ریخت..و گفتم تو ڪہ میدونے دوست دارم چادرے بشم ولے خانوادمو چجورے راضے ڪنم؟! . -ڪار ندارہ ڪہ.. بگو انتخابتہ و اونا هم احتمالا برا انتخابت احترام قائل میشن . -دلت خوشہ ها?.میگم ڪاملا مخالفن? . -دیگہ باید از فن هاے دخترونت استفادہ ڪنے دیگه?? . . توے مسیر خونہ با سمانہ بہ یہ چادر فروشے رفتیم و یہ چادر خریدم..و رفتم خونہ و دنبال یہ موقعیت بودم تا موضوع رو بہ مامان و بابام بگم.. . . -مامان؟ . -جانم . -من تو گرفتن تصمیمات زندگیم اختیار دارم یا نہ؟!? . -ارہ ڪہ دارے ولے ما هم خیر و صلاحتو میخوایم و باید باهامون مشورت ڪنے . بابا: چے شدہ دخترم قضیہ چیہ؟! . -هیچے…چیز مهمے نیست? . مامان:چرا دیگہ حتما چیزے هست ڪہ پرسیدے..با ما راحت باش عزیزم . -نہ فقط میخوام تو انتخاب پوششم اختیار داشتہ باشم