eitaa logo
اردکان امروز
20.7هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
92 فایل
پیام‌گیر جهت ارسال انتقاد و پیشنهاد و شرکت در مسابقه:👇 @payamgir_ardakaneemrooz سفارش تبلیغ:👇 @tablighe_ardakaneemrooz اطلاع از تعرفه تبلیغ:👇 @tabligh_ardakaneemrooz کد شامد ثبت در سامانه ساماندهی فضای مجازی: 1-1-1033-64-0-2
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرِ سرِ هفت دختر! حسین پسر یکی بود و به شدت مادری. به قول معروف پسرِ سرِ هفت دختر بود! وقتی به حسین می‌گفتند چقدر جبهه می‌روی؟ بس است‌. بمان و در حوزه درس بخوان‌. در جواب می‌گفت: «الان اولویت در جنگ و دفاع از حق است». خیلی دلش می‌خواست با پهلوی شکسته به دیدار یار برود. شب عملیات بیت‌المقدس۲ از صف رزمندگان خارج شد و شیشه عطری از جیبش بیرون آورد. می‌خواست به رزمندگان عطر بزند که ناگهان عباس مسئول اطلاعات گروهان به خاطر خطر جلب توجه دشمن مخالفت کرد. حسین سریع دست به گردن عباس انداخت. او را بوسید و گفت: «من در این عملیات شهید می‌شوم! از خدا خواسته ام مثل بی بی فاطمه سلام الله علیها با پهلوی شکسته محشور شوم. بعد شهادتم این عطر را به من بزنید تا کسانی‌ که مرا به عقب منتقل می‌کنند، بوی خون اذیتشان نکند...» در همان لحظات اولیه عملیات، تیری به پهلویش اصابت کرد. همرزمانش می‌گویند در آخرین لحظات، با دستان لرزان کلاهش را روی صورتش کشید و گفت: «مادرم دوست ندارد صورتم خاکی شود!». 📸 طلبه شهید حسین فتاحیان اردکانی @Ardakaneemrooz
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓 قرار ما ۴ روزدیگر‌ حوزه‌علمیه‌امام‌صادق‌علیه‌السلام جمعه‌شب‌۱۱‌مهر‌وفات‌حضرت‌معصومه @Ardakaneemrooz
عبای امام و طلبه ترک‌آبادی! حسین هم حجره ای و رفیق صمیمی آقا مصطفی خمینی بود. روزی آقا مصطفی و رفقا می‌خواستند به جایی بروند‌. به حسین گفتند: «شیخ حسین، تو هم بیا. با تو صفای دیگری دارد». حسین گفت: «من یک عبا بیشتر ندارم و آن را شسته ام و از بند آویزان است». آقا مصطفی که علاقه خاصی به حسین داشت، گفت: «صبر کنید تا عبای پدرم را برایتان بیاورم». چند لحظه بعد عبای حاج آقا روح الله خمینی را برای حسین آورد و با هم حرکت کردند... حسین سه دفعه توسط ساواک دستگیر و زندانی شده بود. بعد از انقلاب هم بارها گروهک منافقین او را به علت نفوذ کلام در سخنرانی و دفاع از انقلاب و امام خمینی، به ترور تهدید کرده بودند. صبح روز ۲۷ اسفند ۱۳۶۰ زمانی که قصد شرکت در مراسم وعظ در کرج داشت، در بزرگراه تهران _ کرج، عروس شهادت را در آغوش کشید و توسط ضدانقلاب ترور شد. در منطقه هاشمی تهران، خیابانی به نام این شهید عزیز مزیّن شده است. 📸روحانی شهید حسین‌ مظفرمقام ترک‌آبادی 🗓 قرار ما ۴ روزدیگر‌ حوزه‌علمیه‌امام‌صادق‌علیه‌السلام جمعه‌شب‌۱۱‌مهر‌وفات‌حضرت‌معصومه @Ardakaneemrooz
نماز زیر گلوله‌ی کاتیوشا اللهُ اکبر... شب قبل از عملیات بود. سیدعلی گوشه‌ای کنار ستون‌ سوله‌ی نیمه‌ساز تکبیر گفت و به نماز ایستاد. اصلا برنامه‌ی نماز جماعت نبود. رسم بود در جبهه‌ها که اگر کسی نماز می‌خواند مابقی به او اقتدا می‌کردند. رزمندگان که ارادت ویژه‌ای به این طلبه‌ی سید داشتند، یک به یک به او اقتدا می‌کردند. در مدت کوتاه ۳۰ نفر جمع شدند. ربَّنا آتِنا فی الدّنیا حسنه و بالآخره... "بوممم" گلوله‌ی کاتیوشا وسط جماعت فرود آمد! جمع زیادی به شهادت رسیدند و مجروح شدند. سیدعلی جان سالم به در برد اما خیلی ناراحت بود و خود را ملامت می‌کرد با آنکه اصلا مقصر نبود... هنوز صدای زیبای سید علی که دعای کمیل می‌خواند از خاطر رفقایش نرفته است. این سید جوان و مخلص در عملیّات کربلای ۵ به شدّت مجروح شد و بر اثر شدّت جراحات وارده و آتش پر حجم دشمن نشد که به پشت جبهه انتقال یابد و با پرواز روح بزرگش از قفس خاکی جسمش، عروس شهادت را در بر کشید. پیکر پاکش به تأسّی از ارباب بی‌کفنش امام حسین علیه السّلام سال‌ها در بیابان‌های جبهه ماند و سرانجام پس از ۹/۵ سال دوری از وطن، جسم پاکش به وطن بازگشت و در گلزار شهدای اردکان به خاک سپرده شد. 📸 طلبه‌شهیدسیدعلی‌موسوی‌زاده‌احمدآبادی 🗓 قرار ما ۱ روز دیگر‌ حوزه‌علمیه‌امام‌صادق‌علیه‌السلام جمعه‌شب‌۱۱‌مهر‌وفات‌حضرت‌معصومه صوتِ شهید👇🏻