پایگاه اطلاع رسانی اردکان خبر
⭕ زمین کمی مرا تکان می دهد و بیدار می شوم!!!! ⭕ خاطره مصطفی خادم عباسی اردکانی از طلبه #شهید محمدر
فصل طلبه شهید احمدی
#قسمت_دوم
⭕ شهادت خود را در همان محراب #مسجد_جمکران از خدا گرفت
جمعی از دوستان طلبه در جبهه بودیم چون برای مدتی عملیات عقب افتاده بود ، با هماهنگی مسئول مخابرات و مسئول اطلاعات تیپ الغدیر برای ادامه تحصیل به مرخصی آمدیم و قرار شد هر وقت نیازشد فورا خود را به جبهه برسانیم .
غروبی بود مسئول مخابرات خبر داد هر چه زودتر خود را برسانید.
همان شب رفتم ۵ یا ۶ بلیط گرفتم برای قم ، چون قطار اهواز از قم سوار می کرد و ما بایستی به صورت متفرقه خود را به جبهه می رساندیم.
آخر شب بچه ها را خبر کردم و قرارمان برای حرکت به سمت قم ساعت ۶ صبح بود.
صبح زود بدون این که طلاب دیگر خبردار شوند به سمت قم حرکت کردیم.
چون بلیط قطار برای همان روز نبود توفیقی بود آن شب را در قم ماندیم و زیارت حرم با صفای #حضرت_معصومه ( ع ) و جمکران نصیبمان شد.
در مسجد جمکران ، نماز مخصوص را خوانده بودیم.
منتظر بودیم #شهید_احمدی هم نمازش تمام شود و حرکت کنیم ، ولی او همچنان در محراب مشغول نماز و راز و نیاز بود و فکر کنم برات #شهادت خود را در همان محراب مسجد جمکران از خدا گرفت .
خود را به منطقه رساندیم و به لطف خدا در عملیات والفجر ۸ در جزیره ام الرصاص شرکت کردیم آخرین دیدارم با شهید احمدی عزیز نزدیکی های اذان صبح در کنار اروند رود بود . شب عملیات شده بود .
نیروها در جزیره ام الرصاص بودند .
خبر رسیده بود یکی از محورها هنوز مقاومت می کنند و نیاز به نیرو هست گروهانی آماده شده بود و قرار بود شهید احمدی بعنوان راهنمای اطلاعات همراه گروهان برود.
تا بچه ها آماده می شدند حدود یک ربعی با هم صحبت می کردیم و سفارشاتی به همدیگر برای بعد از شهادت .
بچه ها آماده شدند و حرکت کردند.
صبح که هوا روشن شد به همراه سردار عزیز حاج جواد کمالی مسئول اطلاعات تیپ الغدير وارد جزيره ام الرصاص شدیم و اولین خیری که به ما رسید . رسید خبر #شهادت_شهید_احمدی عزیز بود.
گرچه داغ فراغش سخت بود ولی همین که در جبهه بودیم و می توانستیم راه سرخ و خونین او را ادامه دهیم دلمان آرام می گرفت روحش شاد.
راوی: مصطفی خادم عباسی / کتاب طلایه داران حوزه علمیه امام صادق اردکان ص۲۱
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar